وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری

وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری
شهروز صبوری از استان آذربایجان شرقی و شهر شبستر هستم . لیسانس مدیریت بازرگانی و فوق لیسانس مدیریت اجرایی و هم اکنون دانشجوی دکترای مدیریت کارآفرینی هستم. مدیر گروه مدیریت دانشگاه آزاد واحد خامنه و مدرس سایر دانشگاه های آزاد و پیام نور شهرستان شبستر بوده و دروس رشته های مدیریت و حسابداری را تدریس میکنم.همچنین مشاوره های مدیریتی , اقتصادی و تحصیلی را به علاقه مندان ارائه مینمایم.
مقالات ذیل را در کنفرانس های ملی و بین المللی ارائه کرده و در مجلات داخلی و بین المللی نیز به انتشار رسانده ام:
1- بازاریابی سبز در ایران ، پتانسیل ها و چالش ها (1389)
2- رابطه بین هوش هیجانی و مدیریت بحران (1392)
3- وقف ثروت بی پایان در تاریخ و فرهنگ شبستر (1392)
4- فرایند گذار به توسعه با رویکرد حماسه اقتصادی (1392)
5- آموزش کارآفرینی نیاز امروز فضای کسب و کار (1393)
6- کارآفرینی راهی به سوی بهبود فضای کسب و کار (1393)
7- ارتباط کارآفرینی و هویت اقتصادی (1393)
8- Entrepreneurship Training is the Requirement of Business Environment of Today (2014)
چهارشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۱۱ ب.ظ

شبستر

شبستر یکی از شهرهای غربی استان آذربایجان شرقی و مرکز شهرستان شبستر است. این شهر در ۳۰ کیلومتری صوفیان و ۶۰ کیلومتری تبریز واقع شده‌است. شیخ محمود شبستری صاحب مثنوی گلشن راز زادهٔ شبستر است.

برپایهٔ اسناد و آثار تاریخی همچون تپهٔ حسنلو در روستای دیزج‌خلیل و کول‌تپه در قره‌تپه ثابت شده که منطقهٔ شبستر پیش از ورود آریایی‌ها به فلات ایران مسکونی بوده و حکومت‌های محلی اورارتو و ماننا بر این منطقه تسلط داشته‌اند. همچنین آرامگاه شیخ محمود شبستری درگذشتهٔ سال ۷۲۰ هجری در شبستر قرار دارد و نیز تیمور لنگ پس از فتح تبریز در سال ۷۷۸ هجری وارد شبستر شده و در این باره می‌نویسد

    در روزهای آخر جنگ تبریز، شیخ مسعود نوهٔ شیخ محمود شبستری از شبستر نزد من آمد و مثل دیگران شفاعت سکنهٔ تبریز را کرد و از من خواهش نمود که بعد از غلبه بر تبریز، شهر را مورد قتل‌عام و تاراج قرار ندهم و چون قسمتی از سکنهٔ شهر یعنی اهالی محلهٔ شام بر سلطان احمد شوریدند، دورهٔ جنگ کوتاه شد. من از این‌که تبریز را گشودم و از قتل‌عام و تاراج صرف‌نظر نمودم، قبل از این‌که وارد آذربایجان شوم، میل داشتم که اگر روزی قدم به آن کشور گشودم، به شبستر بروم و بر سر مزار شیخ محمود شبستری فاتحه بخوانم و برای وی طلب آمرزش کنم؛ چون آن مرد نیکوکار بر گردن من حق داشت؛ زیرا من از خواندن کتاب او به‌نام گلشن راز خیلی چیزها آموختم و شیخ محمود شبستری در آن کتاب مرا با اسرار ازلی و ابدی آشنا کرد. کتاب او با این‌که کوچک است، اما چون گوهر می‌باشد و با وجود کوچکی قیمت بسیار دارد.



نظرات (۱)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی