وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری

وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری
شهروز صبوری از استان آذربایجان شرقی و شهر شبستر هستم . لیسانس مدیریت بازرگانی و فوق لیسانس مدیریت اجرایی و هم اکنون دانشجوی دکترای مدیریت کارآفرینی هستم. مدیر گروه مدیریت دانشگاه آزاد واحد خامنه و مدرس سایر دانشگاه های آزاد و پیام نور شهرستان شبستر بوده و دروس رشته های مدیریت و حسابداری را تدریس میکنم.همچنین مشاوره های مدیریتی , اقتصادی و تحصیلی را به علاقه مندان ارائه مینمایم.
مقالات ذیل را در کنفرانس های ملی و بین المللی ارائه کرده و در مجلات داخلی و بین المللی نیز به انتشار رسانده ام:
1- بازاریابی سبز در ایران ، پتانسیل ها و چالش ها (1389)
2- رابطه بین هوش هیجانی و مدیریت بحران (1392)
3- وقف ثروت بی پایان در تاریخ و فرهنگ شبستر (1392)
4- فرایند گذار به توسعه با رویکرد حماسه اقتصادی (1392)
5- آموزش کارآفرینی نیاز امروز فضای کسب و کار (1393)
6- کارآفرینی راهی به سوی بهبود فضای کسب و کار (1393)
7- ارتباط کارآفرینی و هویت اقتصادی (1393)
8- Entrepreneurship Training is the Requirement of Business Environment of Today (2014)

۷۲ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

دوشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۹ ب.ظ

حکایت (قورباغه و کارآفرین)

روزی یک کارآفرین در حال عبور از یک جاده بود که یک قورباغه او را صدا کرد و گفت : اگر مرا ببوسی، من به پرنسس زیبایی تبدیل خواهم شد!
او خم شد، قورباغه را بلند کرد و در جیبش گذاشت.
قورباغه دوباره صدا کرد و گفت : اگر مرا ببوسی و به پرنسس زیبایی تبدیل کنی،با تو ازدواج خواهم کرد 
کارآفرین، قورباغه را از جیبش در آورد، لبخندی به او زد و دوباره او را در جیبش گذاشت.
قورباغه این بار گریه کرد و گفت : اگر مرا ببوسی و به پرنسس زیبایی تبدیل کنی، با تو ازدواج خواهم کرد.
این بار نیز کارآفرین جوان، قورباغه را از جیبش در آورد، لبخندی به او زد و دوباره او را در جیبش گذاشت.
سرانجام قورباغه پرسید : موضوع چیست؟ 
من به تو گفتم من یک پرنسس زیبا هستم، که با تو ازدواج خواهم کرد. چرا مرا نمی بوسی؟ کارآفرین گفت : نگاه کن! من یک کارآفرین هستم!
برای من یک دختر زیبا جالب نیست! 
اما یک قورباغه سخنگو واقعاً برایم جالب است… !!!!!!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۲۱:۵۹
شهروز صبوری
دوشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۵ ب.ظ

وفاداری برند

اکثریت شرکت ها و افراد در جوامع مختلف به برندهایی که برای آن کار می کنند وفادار هستند و حساسیت خاصی در استفاده از محصولات خود دارند که در شکل زیر به شکل طنز به تصویر کشیده شده است:



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۵
شهروز صبوری
دوشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۶ ب.ظ

هفته نامه گونئی خبر

به همت برادران بادامچی هفته نامه گونئی خبر به عنوان رسانه فرهنگی ، اجتماعی شهرستان شبستر منتشر و روز عید فطر اولین شماره اش توزیع شد بدینوسیله این کار بسیار نیکو و پسندیده رو تبریک عرض نموده و برای مسئولین آن آرزوی موفقیت می نماییم و امیدواریم که گامی در راه توسعه و پیشرفت شهرستان باشد.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۴:۲۶
شهروز صبوری
يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۱۱ ب.ظ

شهرستان شبستر و هماهنگی پتانسیل های موجود!!!

با سلام

مدتها بود که فکرم مشغول این بود که چرا باید شهرستان ما با وجود پتانسیل های فراوان همچنان مشکلاتی در بخشهای عمومی داشته باشه و چرا این پتانسیل ها هماهنگ نمیشوند تا توان آنها بیشتر شده و به سود منطقه باشد؟ هر جایی صحبت از مجمع خیریه ای بود یا کار عمومی یا موارد مشابه پیشنهاد می دادم که اتاق فکری برای شهرستان در این موارد تاسیس بشه و اخیرا نیز این متن رو نوشته بودم که به لطف دوستان نیز در هفته نامه گونئی خبر چاپ و در دسترس اهالی شهرستان قرار گرفت.


شهرستان شبستر و هماهنگی پتانسیل های موجود!!!


شهرستان شبستر از دیرباز به فرهنگ و مشارکت بالای اجتماعی مردم در امور عمومی معروف بوده است و نشان این گفته میزان بالای فعالیت های اجتماعی و مشارکت مردم در توسعه و آبادانی منطقه از جمله ساخت مدارس , مساجد , حمامها , بازارها , مراکز ورزشی  و سایر امکان عمومی و اجتماعی در شهرها و روستاهای این شهرستان است که از گذشته ای دیرین به دست توانمند اهالی و خیرین گرانقدر بنا شده است.امروزه نیز اهالی این خطه از سنت حسنه مشارکت در فعالیت های عمومی پیروی کرده و حتی می توان به جرات گفت بیشتر از گذشته به آن می پردازند به طوریکه شاهد گسترش روزافزون خیریه ها و انجمن های خیرین و سایر فعالیت عمومی هستیم که بیانگر نقش مردم در زندگی خویش هست.هم اکنون شاهد هستیم که شهرستان شبستر با دارا بودن مجمع خیرین سلامت , مجمع خیرین مسکن ساز , مجمع خیرین مدرسه ساز , گروههای غیردولتی  , خیریه های شهرها و روستاها , جمعیت های اهالی مناطق در مرکز و تعداد بیشماری از خیرین مستقل که به صورت فردی اقدام به انجام امورات زیربنایی در سطح شهرستان می نمایند به عنوان شهرستانی مطرح هست که اکثریت کارهای عمرانی با همیاری مردم انجام می شود . 
امروزه با افتخار می توان گفت شهرستان شبستر یکی از شهرستان های نمونه در سطح کشوری هست که بنا به اعلام آمارهای رسمی میزان مشارکت های مردمی در عمران و آبادانی آن بسیار بالا و حتی برابر با بودجه های دولتی می باشد به طوریکه بنا به گفته فرماندار محترم شهرستان در سال 93  علاوه بر تخصیص های دولتی ،مردم و خیرین این شهرستان علاوه بر ساخت مساجد و خیریه ها نزدیک به 25 میلیارد تومان در پروژه ها مشارکت داشته اند.
اما بعد از اینهمه مزایا و نکات مثبت درباره شهرستان چرا همچنان شاهد برخی ضعف ها و برخی ناهماهنگی ها در سطح شهرها و روستاها هستیم به طوریکه در مناطقی شاهد تکرار و تعدد برخی امکانات مانند مدارس یا مساجد و ... می باشیم و در برخی مناطق اهالی از وجود یک مسجد یا مدرسه یا سایر امکانات زیربنایی محروم هستند؟ چرا باید در شهرستانی که این چنین خیرین و اهالی دست به خیری دارد چنین کمبودهایی وجود داشته باشد؟ مگر نه این است که طبق اعلام رسمی سالانه میلیاردها تومان در ساخت و سازهای امکان عمومی توسط خیرین هزینه می شود پس چرا کمبودها همچنان پابرجا هست و رفع نمی شود؟ اینها و سوالات بیشمار دیگری هست که باید به آن پاسخ دهیم تا ببینیم با وجود این پتانسیل های عظیم در سطح شهرستان و این سطح بالای همکاری اهالی در عمران و آبادانی چرا همچنان باید برخی مناطق روستایی از داشتن مدارس یا درمانگاه یا مسجد یا زمین ورزشی و ... محروم باشند و چرا در برخی مناطق دیگر شاهد تعداد زیادی مسجد یا مدرسه یا سایر امکانات باشیم که بیش از نیاز منطقه بوده و حتی برخی بدون استفاده باقی می ماند؟یا سوالی که در اذهان اکثر شهروندان وجود دارد این است که با این خیل عظیم سرمایه گذاریها چرا هزینه در کارهای تولیدی که منجر به اشتغال جوانان می شود پایین است و چرا خیرین گرانقدر که توان بسیار بالایی در سرمایه گذاری دارند کمتر حول محور اشتغال و ایجاد کارخانه تلاش می نمایند؟چرا با وجودیکه می توان با ساخت یک کارخانه بسیاری از مشکلات زیربنایی را حل کرد کمتر به آن بها داده می شود و کمتر کسی در فکر برنامه ریزی برای اشتغال زایی از طریق خودیاری و خیرین هست؟
از شواهد امر اینطور به نظر می رسد که سطح هماهنگی ظرفیت های بالقوه در شهرستان تا حدودی پایین هست و موازی کاری در حد بالایی  در حال رخ دادن است به طوریکه وقتی اهالی یک منطقه تصمیم به هزینه کردن در بخش عمومی می کنند اطلاعات واضح و شفافی از وضعیت کلی شهرستان ندارند و تنها به منطقه خود فکر می کنند برای مثال شاید در روستایی از نظر وجود مسجد یا مدرسه هیچ کمبودی وجود نداشته باشد و در روستای مجاور این کمبود وجود داشته باشد ولی بنا به عدم هماهنگی و عدم شناخت درست نیازهای کلان با وجود اشباع مدرسه باز هم در روستای فوق مدرسه ای دیگر بنا می شود در حالیکه شاهد هستیم اکثر این تاسیسات بعد از مدتی بلااستفاده می گردد! و یا با توجه به محدودیت توان سرمایه ای این مجموعه های خیریه بیشتر به فکر راه اندازی مراکز عام المنفعه مانند مسجد , حسینیه , مدرسه و ... هستند و به فکر تاسیس کارخانه یا مراکز تولیدی که خواست اکثریت شهروندان منطقه هست نمی افتند چون سرمایه کلانی می خواهد که از قدرت تک تک این مجموعه ها خارج است!پس چه کاری باید کرد؟
برای رفع این مشکلات پیشنهاد می گردد یک نهاد عمومی در سطح شهرستان تاسیس گردد که به نوعی اتاق فکر , کانون هم اندیشی , مرکز هماهنگی و ... شهرستان باشد به طوریکه از تمامی شهرها و روستاها , از تمامی مجامع و خیریه ها و نهادهای عمومی , از تمامی ارگان های دولتی مربوطه , از اصناف و اقشار , از نخبگان  و در کل از اکثریت اهالی شهرستان به طور متوازن در آن افرادی باشند که بتوانند این هماهنگی مورد نیاز در سطح شهرستان را بوجود آورند , این مرکز می تواند با استفاده از ظرفیت های علمی شهرستان که با وجود دانشگاه ها و نسل متخصص و تحصیل کرده به وفور یافت می گردد یک کمک و همیار کارشناسی برای تمامی امور زیربنایی و توسعه ای شهرستان باشد , برای مثال با برآورد نیازهای مناطق مختلف شهرستان لیستی از مناطقی که نیاز بیشتری به فعالیت دارند تهیه کرده و در اختیار خیرین و مجامع خیریه قرار دهد و همچنین رابط میان تمامی نیکوکاران سطح شهرستان و حتی خارج از شهرستان و تهران باشد.این نهاد می تواند تحت نامهای مختلف تاسیس گردد و از تمامی ظرفیت ها و پتانسیل های گسترده شهرستانی بهره گرفته و به هماهنگی و توازن فعالیت های زیربنایی شهرستان کمک کند و از موازی کاری های رخ داده جلوگیری نماید.همچنین این مرکز می تواند با هم افزایی در میان تمامی خیرین و جمع آوری توان کوچک هر یک از آنها به توانی عظیم دست یافته و حتی سرمایه گذاری ها و کارهای کلانی در سطح شهرستان انجام دهد که از توان هر یک از مجامع خرد خارج می باشد برای مثال با راه اندازی چنین نهادی و استفاده از چنین ظرفیت بالقوه ای می توان به ایجاد کارخانه های بزرگ در سطح شهرستان فکر کرد که یقینا امروزه از مهمترین نیازهای شهرستان بوده و هر قدمی که در راه اشتغال صورت گیرد از مهمترین گام های عمران و آبادانی خواهد بود.در نهایت به تمامی مسئولین امر و افراد فعال در امور خیریه پیشنهاد می گردد با تدبر بیشتر نسبت به هماهنگی های بیشتر در سطح شهرستان اقدام نمایند و این نکته را همیشه مد نظر قرار دهند که کارهای خرد و انفرادی هر میزان سودی که برای منطقه داشته باشد یقینا همکاری و انجام کارهای بزرگ از آن مفیدتر خواهند بود
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۱
شهروز صبوری
شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۰ ب.ظ

حکایت (وزنه بردار)

در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن 5 کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد.
پس از او خواستند وزنه ای که 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. این دفعه او براحتی وزنه را بلند کرد. این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر می رسید اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان انگیز بود. چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند.
او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه ای برنیامده بود که در واقع 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر بود و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به میزان 5 کیلوگرم شده بود. او در حالی و با این «باور» وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن می دانست.
هر فردی خود را ارزیابی میکند و این برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد. شما نمی توانید بیش از آن چیزی بشوید که باور دارید«هستید». نخواهید توانست بیش از آنچه باور دارید«می توانید» انجام دهید.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۰
شهروز صبوری
شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۹ ق.ظ

ادیسون

گفته اند ادیسون وقتی رفت مدرسه بعد از چند روزی معلم کلاسشون, نامه ای داد به ادیسون و گفت بده به مامانت. مامانش نامه را باز کرد دید نوشته فرزندتان کودن است مدرسه ما جای کودن ها نیست .نامه را اینگونه برای ادیسون خواند: فرزند شما نابغه است مدرسه ما نمی تواند بیشتر از این آموزش دهد شما شخصا آموزش اورا به عهده گیرید. و مادر ادیسون تو منزل با او کار میکنه در 13 سالگی اولین اختراعش را به ثبت میرسونه

یک روز ادیسون برا خودش جشن تولد میگیرد صندوق خاطرات مادرش که فوت کرده می اورد نامه را پیدا میکنه میاد جلوی افراد باز کنه و بگه من نابغه بودم نامه رو که باز میکنه مکث میکنه و شروع میکنه به گریه و اونجا پی میبره چطور مادرش از ادیسون کودن یک ادیسون نابغه ساخته این افتخار مادر ادیسونه .


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۱:۵۹
شهروز صبوری
جمعه, ۲۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۴۰ ب.ظ

عید سعید فطر بر تمام مسلمین جهان مبارک باد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۷:۴۰
شهروز صبوری
جمعه, ۲۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۰۷ ب.ظ

فناوری !!!

اینم تصویری طنزگونه برای پیشرفت تکنولوژی و اینکه همیشه برای همه مفید نیست و اگر بعضی فناوری ها برای برخی مفید باشند برای برخی میتوانند مشکلاتی ایجاد کنند :



۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۷
شهروز صبوری
جمعه, ۲۶ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۸ ق.ظ

دکتر نیستم

(سهراب سپهری)

ﺩﮐﺘﺮ ﻧﻴﺴﺘﻢ …
ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﻳﺖ 10ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ،ﺭﻭﻯ ﺟﺪﻭﻝ ﮐﻨﺎﺭ
ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺠﻮﻳﺰ ﻣﻴﮑﻨﻢ،
ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﻰ ﻋﺎﻗﻞ ﺑﻮﺩﻥ ﭼﻴﺰ ﺧﻮﺑﻴﺴﺖ،
ﺍﻣﺎ ﺩﻳﻮﺍﻧﮕﻰ ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ..
ﺑﺮﺍﻳﺖ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻭﺳﻂ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﺭﺍ
ﺗﺠﻮﻳﺰ ﻣﻴﮑﻨﻢ،
ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﻰ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ،ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺑﻰ ﻣﻨﺖ ﻣﺤﺒﺖ
ﮐﺮﺩ ..
ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﻴﮑﻨﻢ ﮔﺎﻫﻰ ﺑﻠﻨﺪ
ﺑﺨﻨﺪﻯ،ﻫﺮﮐﺠﺎ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﻰ،
ﻳﮏ ﻧﻔﺮ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﻯ ﺗﻮﺳﺖ …
ﺩﮐﺘﺮ ﻧﻴﺴﺘﻢ،
ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﻴﮑﻨﻢ ﮐﻪ ﺷﺎﺩ ﺑﺎﺷﻰ !
ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ،
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ،
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻃﻠﻮﻉ ﻣﻴﮑﻨﺪ !
ﻫﺮﮔﺰ، ﻣﻨﺘﻈﺮ” ﻓﺮﺩﺍﻯ ﺧﻴﺎﻟﻰ” ﻧﺒﺎﺵ.
ﺳﻬﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ” ﺷﺎﺩﻯ ﺯﻧﺪﮔﻰ” ، ﻫﻤﻴﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ
ﺑﮕﻴﺮ .
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ “ﻣﻘﺼﺪ”، ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺟﺎﻳﻰ ﺩﺭ
” ﺍﻧﺘﻬﺎﻯ ﻣﺴﻴﺮ” ﻧﻴﺴﺖ !
“ﻣﻘﺼﺪ” ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﻗﺪﻣﻬﺎﻳﯿﺴﺖ، ﮐﻪ ﺑﺮﻣﻰ
ﺩﺍﺭﻳﻢ !
ﭼﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﺵ !
ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻓﺮﺩﺍ ﻣﺒﺎﺵ،
ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﺯﺍﺭ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻣﺸﺘﯽ ﮐﺎﻩ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ
ﺑﺎﺩﻫﺎ ……

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۰:۳۸
شهروز صبوری
جمعه, ۲۶ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۰ ق.ظ

رقیب شما کیست؟

وقتی روبرتو گویزوتا (Roberto Goizueta) در دهه 1980 مدیرعامل کوکاکولا شد، با رقابت شدید پپسی مواجه شدکه باعث کاهش رشد سهم کوکا شده بود. مدیرانش بر رقابت با پپسی متمرکز شده بودند و قصد داشتند در هر دوره زمانی برنامه رقابتی، سهم بازار کوکا را 0/1 درصد افزایش دهند.

روبرتو تصمیم گرفت رقابت علیه پپسی را متوقف کند و به جای آن علیه شرایط افزایش 0/1 درصد رشد رقابت کند.

او از مدیرانش پرسید: «میانگین مایعاتی که هر آمریکایی در روز می نوشد چقدر است؟» جواب 14 اونس بود.

«سهم کوکا از این مقدار چقدر است؟» دو انس.

روبرتو گفت: «کوکا به سهم بیشتری از این بازار نیاز دارد.»

رقیب، پپسی نبود بلکه آب، چای، قهوه، شیر و آبمیوه ها بودند که 12 اونس باقیمانده را تشکیل می دادند.

روبرتو گفت: «مردم هر وقت احساس کردند که دوست دارند چیزی بنوشند باید به کوکا دسترسی داشته باشند.»

برای اجرای این استراتژی، شرکت کوکاکولا در گوشه و کنار هر خیابان دستگاه های فروش کوکا قرار داد. با این کار، کوکا به سهم قابل ملاحظه ای از بازار دست یافت و پپسی هرگز به چنین سهمی دست نیافته است.

منبع : سایت راهکار مدیریت


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۰:۱۰
شهروز صبوری