وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری

وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری
شهروز صبوری از استان آذربایجان شرقی و شهر شبستر هستم . لیسانس مدیریت بازرگانی و فوق لیسانس مدیریت اجرایی و هم اکنون دانشجوی دکترای مدیریت کارآفرینی هستم. مدیر گروه مدیریت دانشگاه آزاد واحد خامنه و مدرس سایر دانشگاه های آزاد و پیام نور شهرستان شبستر بوده و دروس رشته های مدیریت و حسابداری را تدریس میکنم.همچنین مشاوره های مدیریتی , اقتصادی و تحصیلی را به علاقه مندان ارائه مینمایم.
مقالات ذیل را در کنفرانس های ملی و بین المللی ارائه کرده و در مجلات داخلی و بین المللی نیز به انتشار رسانده ام:
1- بازاریابی سبز در ایران ، پتانسیل ها و چالش ها (1389)
2- رابطه بین هوش هیجانی و مدیریت بحران (1392)
3- وقف ثروت بی پایان در تاریخ و فرهنگ شبستر (1392)
4- فرایند گذار به توسعه با رویکرد حماسه اقتصادی (1392)
5- آموزش کارآفرینی نیاز امروز فضای کسب و کار (1393)
6- کارآفرینی راهی به سوی بهبود فضای کسب و کار (1393)
7- ارتباط کارآفرینی و هویت اقتصادی (1393)
8- Entrepreneurship Training is the Requirement of Business Environment of Today (2014)

۲۱ مطلب با موضوع «ویژه ها» ثبت شده است

دوشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۵ ق.ظ

مدیریت بحران موضوعی که باید جدی گرفته شود

در طول هفته های گذشته شهرستان شبستر و برخی شهرستان های دیگر استان با جریانات آب وهوایی خاص و طوفانی روبرو بودند که در نتیجه آن سیل های ویرانگری جاری شده و خسارات زیادی در شهرها و روستاها برجای گذاشت که هنوز نیز آثار آن در برخی از مناطق قابل مشاهده می باشد، فارغ از اینکه حوادث و بلایای طبیعی امری متداول در کل دنیا می باشند و همه روزه شاهد برف و باران و خشکسالی و … در نقطه نقطه جهان پهناور هستیم موضوع مورد تامل ما این است که چرا با وجود قابل پیش بینی بودن وضعیت جوی فوق و اطلاعیه های هشداردهنده قبل از آن تا این حد از خسارات باید بر منطقه تحمیل شود؟ و چرا با وجود نهادهای گوناگون درگیر با مدیریت بحران شاهد بودیم که شهرها و روستاها به زیر آب رفته و خسارات فراوانی بر مردم مخصوصا کشاورزان تحمیل شد؟ با مشاهده اتفاقی مانند سیل هفته های گذشته که در منطقه ما رخ داد مسئله اساسی ما این است که با حوادث و بحرانهای بیشماری که دایما رخ می دهد و حیات تمامی محیط های انسانی را تهدید میکند چه باید بکنیم؟ باید بنشینیم تا هر گاه دست طبیعیت یا مسائل انسانی بحرانی فراتر از کنترل در پیش رویمان قرار داد نسبت به کنترل آن اقدام کنیم و برای آن راهکار پیدا نماییم یا از قبل آمادگی لازم داشته و بتوانیم بحرانهای پیش رو را پیش بینی و قبل از بروز کنترل نماییم؟

ابتدا باید دید بحران چیست؟

از دید علمی بحران عبارت است از وضعیتی که نظم سیستم اصلی یا قسمت هایی از آن را که ماسیستم فرعی می نامیم مختل کرده و پایداری آن را به هم زند , آن موقعیتی است که افراد، گروه ها و سازمان ها و به طور کلی جوامع با آن مواجه گشته و قادر به مقابله با آن نیستند.به معنای عام تر بحران تمامی حوادث و اتفاقاتی هست که جوامع انسانی ما را تهدید می کند و در صورت رخداد زندگی عادی را مختل کرده و نیازمند تلاش برای رفع آن است , این حوادث می تواند به نوع حوادث و بلایای طبیعی مانند سیل , زلزله , طوفان و … و یا حوادث و اتفاقات انسانی مانند تصادفات , سثوط هواپیما , قطع خدماتی چون برق یا گاز و … باشد که در هر دو نوع باعث ایجاد اختلال در زندگی روزمره مردم شده و حتی خسارات جانی و مالی ایجاد می نماید که برای کاهش این خسارات و حتی جلوگیری از آنها باید برنامه هایی از قبل اندیشیده شود.بحرانهای موجود در جهان به انواع مختلفی از نوع و گستره و شرایط و … تقسیم بندی شده اند که در این مقاله به علت محدودیت تنها به دو نوع از این طبقه بندیها اشاره می گردد :

الف) بحرانهای ناگهانی و بحرانهای تدریجی از اولین طبقه بندیهای بحران های رخ داده هستند که کاربرد زیادی نیز در شناسایی و اقدام مقابل بحرانها دارد , در این طبقه بندی بحرانها به دو نوع و با توجه به زمان رخداد تقسیم میگردند که همانطور که از اسمشان نیز مشخص می باشد بحران ناگهانی به بحرانهایی گفته می شود که به طور غافلگیرانه و به صورت لحظه ای رخ می دهد مانند زلزله یا سیل و … ولی بحرانهای تدریجی به مرور زمان و در مدت طولانی به وقوع می پیوندند و قابلیت برنامه ریزی و مقابله بیشتری دارند مانند بحران مهاجرت روستاییان به شهرها که در طول چندین سال رخ می دهد و در صورت عدم مقابله به بحران خالی شدن مناطق روستایی منجر می گردد.

ب) بحرانهای داخلی و بحرانهای خارجی نیز از انواع طبقه بندی بحران هست که به منشا بروز بحران اشاره دارد و توجه به آن می تواند ما را در بسیاری از برنامه ریزی های مدیریت بحران یاری نماید , بحرانهای داخلی آن دسته از بحرانهایی هستند که علل وقوع آن در منطقه و محیط تحت مدیریت ما است و ما کنترل بیشتری بر آنها داریم مانند بحران آتش سوزی در بخشی از شهر , اما بحرانهای خارجی از بیرون محیط تحت مدیریت تحمیل می شود و کنترل علل و ریشه های آن به سختی صورت میگرد مانند بحران ریزگردها که از کشورهای دیگر و خارج از مرزها به کشور ما منتقل می گردد و یقینا توان مدیریتی محدودی در مقابل آن داریم.

موضوع مهمی که در ارتباط با وقوع بحران ها در شرایط گوناگون و چگونگی برخورد با آنها از سوی افراد وجود دارد این است که تمامی بحران ها به طور چشمگیری با یکدیگر مشابه هستند این ویژگی های مشترک شامل موارد زیر است :

خسارت : هر بحرانی به طریقی باعث خسارت می شود حتی اگر نتوان آن را به راحتی با آمار و ارقام بر حسب ریال محاسبه کرد . این خسارت می تواند به صورت از دست دادن انگیزه یا اثراتی بر روی سلامتی مردم بروز کند . شما همیشه باید این بهاء را بپردازید و تقریبا هرگز نمی توانید آنچه را که از دست داده اید دوباره به دست آورید .

جریان فزآینده وقایع : زمانی که وقایع یکی پس از دیگری اتفاق می افتند تنها می توانید امیدوار باشید که قدم اول را شما برخواهید داشت آن هم به شرط اینکه مدت ها بیش از وقوع بحران برنامه ریزی کرده باشید.برای مثال وقتی سیل می آید شما فقط فرصت دارید در سرمنشا آن و محل ابتدایی بروز سیل جلوی آن را گرفته و یا منحرف نمایید و در صورت عدم توانایی در این کار به زودی با خیل فزاینده بحرانها مانند فرو ریختن دیوارها , وارد شدن سیل به خانه های مردم , تلفات جانی احتمالی و … مواجه خواهید بود که کنترل هر یک امکانات و نیروهای خیلی بیشتری نسبت به کنترل اولیه بحران خواهد داشت.

زمان به نفع شما نیست : باید بحران را به سرعت و به طور کار آمدی کنترل کرد . در غیر اینصورت توان کنترل را از دست خواهید داد و از سیر جریانات بحرانی عقب خواهید ماند و این عقب افتادگی از جریانات باعث بروز پی در پی اتفاقات به طوری خواهد شد که کاملا خارج از کنترل خواهند بود .

شایعات : ماهیت عمومی بودن شایعه برخورد با آن را مشکل می کند و مخصوصا در شرایط بحرانی با پیچیدن اخبار راست و نادرست در سطح جامعه توانایی مدیریت کاهش می یابد و چه بسا با انتشار اخبار نادرست منابع و امکانات به محل نادرست هدایت شوند در حالیکه مناطق اصلی درگیر بحران بدون توجه باقی بماند , برای مقابله با این شرایط و جلوگیری از شایعات آمادگی قبلی سیستم های اطلاع رسانی و بسیج رسانه ها ضروری است.

واکنش های روانی : چگونگی واکنش مردم ، زمانی که ناگهان با یک وضعیت بحرانی روبرو می شوند بسیار مشابه است . با توجه به عدم آمادگی های قبلی در مقابل بحران معمولا مردم به سراسیمگی و آشفتگی دچار شده و چه بسا همین شتابزدگی در مقابل بحران خود منجر به خسارات بیشتری گردد که بدین منظور نیازمند اطلاع رسانی و آموزش های قبلی به مردم جهت مواجهه با شرایط بحرانی هست که امروزه شاهد برگزاری مانورهای زلزله و سیل و … در این راستا هستیم.

نگرش سنتی و تاریخی به مدیریت بحران نگرشی منفی بوده ، همانند فرونشانیدن آتش توسط مدیر تلقی می‌شده است ، با این تعبیر که مدیر بحران در انتظار خراب شدن کارها می‌نشیند و پس از بروز تخریب ، سعی می‌کند تا ضرر ناشی از خرابیها را محدود کند ، ولی در تطور معانی این واژه ، به تازگی معنای مثبت و بهتری برای آن پیدا شده است. براساس معنای اخیر ، همواره باید مجموعه‌ای از طرحها و برنامه‌های عملی برای برخورد با تحولات‌ احتمالی آینده در داخل سازمان تنظیم شود و مدیران باید درباره اتفاقات احتمالی آینده بیندیشند و آمادگی برخورد با رخدادهای غیر مترقبه را کسب کنند. بنابراین مدیریت بحران بر ضرورت پیش‌بینی منظم و کسب آمادگی برای برخورد با آن دسته از مسایل داخلی و خارجی که به طور جدی خطراتی ایجاد کرده و منطقه را تهدید می‌کنند تأکید دارد.

مدیریت بحران : فرایند پیش بینی و پیشگیری از وقوع بحران، برخورد و مداخله در بحران و سالم سازی بعد از وقوع بحران است. به عبارتی واژه مدیریت بحران دربرگیرنده هر تمهیدی برای پرهیز از بحران، جست وجوی اندیشمندانه بحران و خاتمه و مهار بحران در راستای تأمین منافع ملی است.اگر مدیریت بحران را برنامه‌ریزی برای کنترل بحران تعریف کنیم در آن صورت چهار مرحله را برای برنامه‌ریزی برای کنترل بحران باید به انجام رساند. نخست باید پدیده‌های ناگوار پیش‌بینی شوند، سپس باید برنامه‌های اقتضایی تنظیم گردند، پس از آن باید تیم‌های مدیریت بحران تشکیل و آموزش داده شوند و سازماندهی گردند و سرانجام باید برای تکمیل برنامه‌ها، آنها را به صورت آزمایشی و با تمرین عملی به اجرا در آورد.

نتیجه گیری : حال که با بحران و مدیریت بحران آشنا شدیم و به طور کامل فهمیدیم که بحران ها همیشه در کمین زندگی ما هستند و حتی مهمتر از آن اینکه با پیچیدگی روز افزون زندگی مدرن بحرانها روز به روز در حال افزایش هستند و روزی نیست که خبر رخداد بحرانی خرد و کلان مانند تصادفات جاده ای , سقوط هواپیما , سیل , زلزله و … وجود نداشته باشد باید چه کاری انجام دهیم؟ در کشور ما و به تبع آن شهرستان شبستر ستاد مدیریت بحران متشکل از مسئولان امر و رؤسای برخی ادارات مانند فرمانداری , هلال احمر , شهرداری ها , بهداشت و … وجود دارد ولی با وجود این ستاد چرا سیل هفته های قبل چنان خساراتی به آورده و غیرقابل کنترل بود؟ به نظر می رسد که ستاد تشکیل شده به لحاظ علمی و طبق تعاریف شمرده همانند نظریات سنتی مدیریت بحران تنها بر بخش انتهایی که همانا کنترل و بازسازی بعد از رخداد بحران هست نظارت داشته و برای بخش های پیش گیری و آموزش های لازم قبل از رخداد بحرانها برنامه ای ندارد که به همین منظور پیشنهاد می گردد مسئولین امر مخصوصا دبیر و رئیس ستاد فوق با بهره گیری از اساتید و کارشناسان مدیریت بحران در کنار مسئولان ادارات نسبت به تقویت ستاد فوق اقدام نمایند .

همچنین باید در نظر داشت که ستاد فوق باید دارای دبیرخانه دائمی و بررسی جلسات منظم و گزارش گیری های دقیق در طول سال باشد و صرف برگزاری چند جلسه در طول سال و یا تشکیل ستاد در زمان رخداد حوادث یا بعد از آن به کمک منطقه نخواهد آمد , امید است که با بهره گیری از تجارب سیل اخیر که یک نمونه از بحران های قابل پیش بینی و کنترل منطقه بود این ستاد به صورت تخصصی و منظم تشکیل شده و برنامه هایی مدون جهت پیش بینی سایر بحران های پیش رو و کنترل آنها تنظیم و اجرا نماید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۵
شهروز صبوری
پنجشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۴۲ ب.ظ

یه روز خوب

این عکس مربوط به تقریبا یه ماه قبله ولی خب جا داره بزنم و بهش اشاره ای کنم از یه روز خوبی که در شهرداری بندرشرفخانه مهمان شهردار و دوستان رسانه ای این شهر (دنیزسسی) بودیم .

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۴۲
شهروز صبوری
چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۵۲ ب.ظ

مقاله (وقف ثروت بی پایان در تاریخ و فرهنگ شبستر)

مقاله فوق در دومین همایش شبستر در قلمرو تاریخ وفرهنگ ایران اسلامی با محوریت وقف که 18-19 اسفند ماه 1392 برگزار گردید ارائه شده و مورد پذیرش داوران قرار گرفته است.

وقف ثروت بی پایان در تاریخ و فرهنگ شبستر
شهروز صبوری نوجه دهی

وقف مبحثی بسیار مهم و حیاتی در تاریخ و تمدن مسلمین میباشد که از دیرباز باعث رشد و توسعه کشورهای اسلامی شده ، به طوریکه بخش اعظمی از هویت اسلامی این کشورها برپایه وقف بنا نهاده شده است . در این مقاله به بررسی این مقوله پرداخته و به تطبیق آن با وضعیت تاریخی و فرهنگی شهرستان شبستر که از قدیم الایام دارای موقوفات بسیار زیادی اعم از مدارس ، حمام ها ، بیمارستان و ... بوده است و مردمان خیر و نوع دوست آن علاقه مندی بسیاری به این سنت حسنه اسلامی داشته اند می پردازیم. ماده 55 قانون مدنی کشور وقف را حبس عین مال و تسبیل منافع آن تعریف نموده است ، که شرح حقوقی آن چنین تعریف میشود : عملی است که به موجب آن شخص (اعم از شخص حقیقی یا حقوقی) عین مالی را از مالکیت خود خارج نموده از هرگونه نقل و انتقال اعم از نقل و انتقالهای ارادی مانند اقسام معاملات و نقل و انتقالهای قهری مانند توارث و سایر تصرفات بطور کامل مصون نگاه می دارد و منافع آن را در راههای خداپسندانه و امورخیریه بطور دایم به جریان می اندازد تا افراد محدود و معین و یا نامحدود و غیر معین به صورت بلا عوض از منافع بهره مند شوند(امینیان مدرس- 1381، ص296-297). وقف از روزگاران دور در میان اکثریت جوامع وجود داشته است و امروزه نیز در اکثر کشورهای مسلمان و غیر مسلمان رواج دارد ولی این مکتب مقدس اسلام بود که به آن شکل و رنگی خاص و الهی داد و طوری در بین جامعه رواج داد که جزئی از زندگی مسلمین شد و ما در ابتدای شکل گیری اسلام شاهد موقوفات زیادی از پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) هستیم که چراغ راهی برای آیندگان و سایر مسلمین میباشد ، از آن جمله می توان به این مورد اشاره کرد که یاقوت حموی می نویسد: ((در" قبا" نخلستانی بوده به نام " بویره" که از زمینهای یهودیان بنی النضیر محسوب می شده است، این نخلستان از صدقات پیامبر است که وقف بر فقیران و بینوایان بوده است.)). در نهایت میتوان گفت وقف، میراث جاویدان مکتب حیات‌بخش اسلام است که انسان‌ها را از ناامیدی به در آورده و محرومیت‌ها را از بین می برد. همان گونه که از لابلای سطور وقف‌نامه‌ها می‌خوانیم، واقفان خیراندیش، مال و منال و آنچه را که از دسترنج خویش اندوخته‌اند وقف آموزش، اِطعام، کمک به درماندگان، ابن السبیل، بیماران، زندانیان، حتی تجهیز نوعروس بی‌بضاعت، مقروضان و ورشکستگان کرده‌اند.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۵۲
شهروز صبوری

امروز متوجه شدم مقاله ((بازاریابی سبز در ایران , پتانسیل ها و چالش ها)) در ماهنامه تعالی نیز به انتشار رسیده است . قبلا نیز این مقاله در مجلات موج سبز و آفتابگردان نیز منتشر شده بود.

http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=6923&Number=37&Appendix=0

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۳
شهروز صبوری
يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۱۵ ب.ظ

مقاله : رابطه بین هوش هیجانی و مدیریت بحران

با سلام
اینم یکی از مقاله هایم که در مجله کاروجامعه منتشر شده بود

رابطه بین هوش هیجانی و مدیریت بحران

خلاصه: بخش اعظمی از زندگی ما را هیجان ها تشکیل می دهند. حضور مستقیم و غیرمستقیم هیجان ها را می‌توان در تارک قله های استدلال، عقلانیت و براهین عقلانی مشاهده کرد. بی اعتنایی نسبت به هیجان ها، عدم مدیریت آنها و مسامحه و غفلت در بیان آنها می تواند هزینه های گزافی را برای انسان به دنبال داشته باشد. 
مدیران خوب و تاثیر گذار باید توانائی مدیریت هیجان خودشان را نیز داشته باشند ، تا کارمندان بتوانند به آنها اعتماد کنند واحساس خوبی از کار با آنها داشته باشند و مطمئن باشند که تحت نظر مدیر مربوط که دارای هوش هیجانی   بالایی میباشد میتوانند بحران های رخ داده را به طور مناسب مدیریت کنند . به طور خلاصه ، مدیرانی که کارمندان با آنها می مانند کسانی هستند که با هوش هیجانی مدیریت می کنند . 
بر اساس بخشی از نتایج تحقیقات گلمن  ( 1998 )، بار اُن  ( 1999) فورگاس  ( 2001 )، بارتون  ( 2007 )، تاجیک ( 1384 ) و بیرودیان ( 1385 ) به این موضوع اشاره شده که توانایی مدیریت بحران   نیازمند تسلط بر رفتار و کنترل احساسات است تا در زمان ایجاد بحران که سرعت عمل و اتخاذ تصمیم صحیح از ارکان اصلی برخورد با آن است، مدیران بتوانند حتی یک موقعیت تهدیدآمیز را به یک فرصت تبدیل کنند.
و در نهایت ذکر این نکته لازم است که هوش هیجانی ارتباط تنگاتنگی با مدیریت بحران دارد که اکثر تحقیقات و مطالب بزرگان علوم روانشناسی و مدیریت نیز تائید کننده این مطلب است و هر شرکتی تمایل داشته باشد که خود را در برابر مشکلات و بحران های احتمالی بیمه نماید باید علاوه بر بهره هوشی افراد به هوش هیجانی آنها نیز توجه نموده و برای تقویت آن برنامه ریزی نماید.

واژگان کلیدی 
هوش هیجانی، خود آگاهی، خود کنترلی، همدلی، مهارت های اجتماعی، خودانگیزی، بحران، مدیریت بحران

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۵
شهروز صبوری
جمعه, ۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۵۲ ب.ظ

مصرف و سوء مصرف

الگوی مصرف صحیح

سلام

مدتها بود ذهنم درگیر موضوع مصرف بود و میخواستم مطلبی در اینباره بنویسم 

از دیرباز انسان و جامعه بشری با مصرف منابع مواجه بوده و قحطی و کمبود منابع و … انسان را به اندیشیدن در اینباره رهنمون کرده است.دین مبین اسلام نیز با تکیه بر دور اندیشی بر مصرف درست و بهینه تاکید کرده و انسان را از مصرف بیهوده و سوءمصرف که همان اسراف میباشد نهی میکند. از قرن هجدهم به اینور با انقلاب صنعتی و رشد و پیشرفت تولیدات و تولید انبوه مصرف در جوامع انسانی به شکل فزاینده ای افزایش یافت به طوریکه مصرف چندین قرن قبل از ان در عرض یکسال تولید و مصرف میشد و این روند با بروز انقلاب های دیگر از جمله انقلاب الکترونیکی به اوج خود رسید به طوریکه با رشد شدید جمعیت در اواخر قرن بیست و ابتدای قرن بیست و یکم افزایش مصرفی که زمانی موجب رشد و پیشرفت و مایه مباهات بشر بود امروزه به عامل تهدیدی تبدیل شده و از هر جهت زندگی انسانی را در معرض خطر قرار داده است به طوریکه از جنبه های مختلف شاهد هشدارهایی هستیم تا به کاهش مصرف و تخریب بی رویه طبیعت برای ارضای نیازهای مصرفی انسان برسیم ولی افسوس که همچنان این امر مغفول مانده است و بشر همچنان مغرور از کنترل طبیعت و بهره برداری از آن به کار خویش ادامه داده و روز به روز زخمهای بیشتری بر بدن نحیف و رنجور مادر زمین میزند.

در کشور خود ما نیز این معضل روز به روز بیشتر مشاهده شده و به نقطه انفجار خویش نزدیک میشود به طوریکه امروزه با مصرف سالانه حدود یک میلیون تن انواع ظروف پلاستیکی و یکبارمصرف و … در وضعیت بحرانی به سر برده و جایی از طبیعت زیبای کشورمان اعم از کوهها و دریاها و رودها و … از گزند مصرف گرایی مصون باقی نمانده است و در هر منظره ای تا چشم کار میکند بطری خالی , انواع نایلکس , ظروف یکبارمصرف و سایر زباله های چنینی مشاهده میشود.البته منظور از نوشتن این مطلب نقد و بررسی ظروف یکبار مصرف یا پلاستیک و سایر زباله های بازیافت شدنی نیست و بیشتر تاکید بر خود مصرف و مصرف گرایی است که روز به روز بیشتر شده و زندگی انسانی را تهدید میکند.

بشر امروزه در استفاده از منابع زمینی اعم از مواد غذایی , معادن و منابع زیرزمینی , حیات وحش , آب و خاک , جنگل و … هیچ حد و مرزی نمیشناسد و تا جای ممکن به مصرف ادامه میدهد ولی این روند تا کی جواب میدهد؟ آیا تا ابد میتوان به اینکار ادامه داد یا روزی که دیر هم نیست و شاید به زودی شاهدش باشیم این منابع به پایان خواهد رسید؟ آیا باید از امروز به فکر نباشیم و سعی در اداره و کنترل مصرف نباشیم؟ شاید یادتان باشد تا سالها قبل وقتی در یک مهمانی فردی چند قاشق غذا میخورد بقیه اش در بشقاب می ماند که اکثرا سر از سطل زباله در می آورد ولی امروزه با فرهنگ سازی مناسب تا حدودی رسم شده است که هر فردی اضافه غذای خویش را برده و بعدا مصرف میکند! شاید به نظر چندان مهم نیاید ولی آیا میدانید هر روز چندین و چند هزار مهمانی در کشور و سطح دنیا برگزار میشود؟ اگر از هر کدام همین مقدار اندک غذا تبدیل به زباله شود چه مقدار عظیمی میشود؟ اصلا مقدار عظیم هم نشود آیا میتوانید تصور کنید برای به وجود آمدن یک دانه برنج یا گندم چه مقدار آب , خاک , کود و سایر نهاده های تولید مصرف شده است که به این آسانی دور ریخته میشود؟ تازه این شاید نمونه ای کوچک باشد در برابر رسم و رسومات مدرنی چون سلف سرویس که معنای واقعی اتلاف منابع را در ذات خود دارد جاییکه برای 100 نفر مهمان به اندازه 500 نفر (شاید هم بیشتر) غذا تهیه و سرو میشود و بعد از اتمام مراسم به دلیل دست خوردن چه میزان از این غذاها از بین رفته و نابود میشود. منابع زیرزمینی که جای خود دارد و مصرف روزافزون نفت , گاز و … نیز گواه این موضوع است و وقتی گفته میشود روزانه در ایران 70 میلیون لیتر بنزین مصرف میشود شاید ما تصور نکنیم که یعنی چی ولی وقتی مقداری به کلمه 70 میلیون لیتر تامل می نماییم متوجه میشویم که چه میزان منابع در روز مصرف شده و از بین می روند تازه منابعی که غیرقابل جایگزین بوده و هزاران سال طول کشیده است تا به وجود آیند و ما در عرض یک روز سوزانده و از بین میبریم!!! همین قضیه ظرف و ظروف یکبار مصرف نیز نمونه بارز دیگری بر این قضیه سوء مصرف میباشد که خود مقاله ای دیگر میخواهد جایی که میبینیم اگر این لوازم در ابتدا فقط جهت مراسمات و آسانی مهمانی ها و … بود امروزه دیگر در خانه ها نیز مورد استفاده قرار میگیرند و در یک جمع 4 نفری هم از سفره و بشقاب و … یکبار مصرف استفاده میشود.و همانطور که اشاره شد در کنار مصرف منابع نفتی برای این کار منجر به آلودکی محیط زیست نیز میشود که از دو جنبه برای انسان زیان آور است و حال سوالی که مطرح میشود آیا نمیشود مانند قدیم از مواد با دوام تری برای چنین منظورها استفاده کرد؟ آیا نظافت سفره چنان کار سختی است که باید برای هر وعده غذا کلی نفت به عنوان سفره مصرف کنیم؟ آیا نمیتوان برای مصارفی چون نوشابه یا شیر و … از ظروف شیشه ای طبق روال قدیم استفاده کنیم؟ یعنی در استفاده از بطری شیشه ای آنقدر خطرات بهداشتی وجود دارد که از مصرف یک میلیون تن مواد نفتی و در مقابل تولید همین مقدار زباله غیر قابل تجزیه شدیدتر است؟؟؟

البته دلیل نوشتن این مطلب ورود به جزئیات و مصادیق نبود چه نمونه های فراوانی در زندگی روزمره هست که شاهد از بین رفتن بی دلیل منابع یا همان اسراف میشویم و در صورت پرداختن به این موارد نیاز به مقاله های فراوان و طولانی وجود دارد که از حوصله فضای اینترنت خارج است و در این مطلب بیشتر منظورم تلنگری بود بر همگان اعم از مصرف کننده , تولید کننده , کارشناسان , مسئولین و … که این راه بسیار خطرناک بوده و آینده ای مبهم فراروی انسان و جامعه انسانی قرار میدهد و باید طرحی نو انداخت قبل از آنکه کار از کار گذشته باشد!!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۵۲
شهروز صبوری
چهارشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۲ ب.ظ

هرم جمعیتی دانشجویان کشور

سلام

دانشگاه و جمعیت دانشجویی ایران با وضع پیچیده ای روبرو است که باید با کارشناسی بیشتری بهش نگریست و برنامه ریزی دقیقتری برایش صورت داد وگرنه در اینده به مشکل و معضل بزرگی تبدیل خواهد شد هر چند امروز نیز مشکل شده است ولی به هر حال فکری برایش باید کرد قبل از انکه امکان جلوگیری از مشکلات نباشد .

اگر یادتان باشد وقتی کنکور غولی بزرگ در راه داوطلبین علم و دانش بود کمتر کسی میتوانست وارد دانشگاه شود و کسانی هم که وارد میشدند در مقطع کاردانی و کارشناسی درس میخواندند و در مقاطع تکمیلی نیز کمتر کسی درس میخواند که از اینده شغلی خود نیز مطمئن بود طوریکه در مقطع کارشناسی کلاسهایی با 30-40 نفر تشکیل میشد و در مقطع ارشد 5 تا 10 نفر و در نهایت در مقطع دکترا 2 تا 5 نفر که معمولا کلاسی تشکیل نمیشد بلکه در اتاق اساتید درس میخواندند ولی روزگار گذشت و علم و دانش چنان وفوری یافت که همه وارد دانشگاه شدند و در عرض 3-4 سال همه به مقاطع بالاتر رفتند از ان طرف هم رشد جمعیتی شدیدا کاهش یافت و همگی مسائل دست به دست هم دادند تا امروز شاهد تبدیل هرم جمعیتی دانشجویی باشیم هرمی که از ابتدای تشکیل دانشگاه در ایران به شکل زیر بود :

http://www.managementportal.ir/wp-content/uploads/2013/10/25deb__16392364039608165278.jpg

و امروز به هرم زیر تبدیل شد و شاهد هستیم که مقطع کاردانی تقریبا در حال انحلال میباشد و کسی در این مقطع وارد تحصیل نمیشود و در مقطع کارشناسی هم کلاسها با همان 10-12 نفر به زور تشکیل میشه در حالیکه کلاسهای مقطع ارشد با دانشجویان بالای 20-30 نفر تشکیل میشه و در کمال تعجب و تاسف کلاس دکترا که باید تنها پژوهشی باشد با تعداد 20 نفر تشکیل میشه در حالیکه اصلا امکان چیزی به نام پژوهش در این شرایط وجود ندارد و کلاسهای دکترا نیز شبیه کلاسهای مدرسه راهنمایی و دبیرستان شده است که استاد تنها وقتش را صرف مدیریت کلاس میکند تا تحقیق و پژوهش :

http://www.managementportal.ir/wp-content/uploads/2013/10/69c9f__98123953452447009830.jpg

و در این شرایط اینده وضع علم و دانش کشور در وضعیتی مبهم به سر برده و معلوم نیست با افزایش دکترهای کشور که همین امروز نیز بیشترشان بیکار هستند چه خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۲
شهروز صبوری
يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۱۱ ب.ظ

شهرستان شبستر و هماهنگی پتانسیل های موجود!!!

با سلام

مدتها بود که فکرم مشغول این بود که چرا باید شهرستان ما با وجود پتانسیل های فراوان همچنان مشکلاتی در بخشهای عمومی داشته باشه و چرا این پتانسیل ها هماهنگ نمیشوند تا توان آنها بیشتر شده و به سود منطقه باشد؟ هر جایی صحبت از مجمع خیریه ای بود یا کار عمومی یا موارد مشابه پیشنهاد می دادم که اتاق فکری برای شهرستان در این موارد تاسیس بشه و اخیرا نیز این متن رو نوشته بودم که به لطف دوستان نیز در هفته نامه گونئی خبر چاپ و در دسترس اهالی شهرستان قرار گرفت.


شهرستان شبستر و هماهنگی پتانسیل های موجود!!!


شهرستان شبستر از دیرباز به فرهنگ و مشارکت بالای اجتماعی مردم در امور عمومی معروف بوده است و نشان این گفته میزان بالای فعالیت های اجتماعی و مشارکت مردم در توسعه و آبادانی منطقه از جمله ساخت مدارس , مساجد , حمامها , بازارها , مراکز ورزشی  و سایر امکان عمومی و اجتماعی در شهرها و روستاهای این شهرستان است که از گذشته ای دیرین به دست توانمند اهالی و خیرین گرانقدر بنا شده است.امروزه نیز اهالی این خطه از سنت حسنه مشارکت در فعالیت های عمومی پیروی کرده و حتی می توان به جرات گفت بیشتر از گذشته به آن می پردازند به طوریکه شاهد گسترش روزافزون خیریه ها و انجمن های خیرین و سایر فعالیت عمومی هستیم که بیانگر نقش مردم در زندگی خویش هست.هم اکنون شاهد هستیم که شهرستان شبستر با دارا بودن مجمع خیرین سلامت , مجمع خیرین مسکن ساز , مجمع خیرین مدرسه ساز , گروههای غیردولتی  , خیریه های شهرها و روستاها , جمعیت های اهالی مناطق در مرکز و تعداد بیشماری از خیرین مستقل که به صورت فردی اقدام به انجام امورات زیربنایی در سطح شهرستان می نمایند به عنوان شهرستانی مطرح هست که اکثریت کارهای عمرانی با همیاری مردم انجام می شود . 
امروزه با افتخار می توان گفت شهرستان شبستر یکی از شهرستان های نمونه در سطح کشوری هست که بنا به اعلام آمارهای رسمی میزان مشارکت های مردمی در عمران و آبادانی آن بسیار بالا و حتی برابر با بودجه های دولتی می باشد به طوریکه بنا به گفته فرماندار محترم شهرستان در سال 93  علاوه بر تخصیص های دولتی ،مردم و خیرین این شهرستان علاوه بر ساخت مساجد و خیریه ها نزدیک به 25 میلیارد تومان در پروژه ها مشارکت داشته اند.
اما بعد از اینهمه مزایا و نکات مثبت درباره شهرستان چرا همچنان شاهد برخی ضعف ها و برخی ناهماهنگی ها در سطح شهرها و روستاها هستیم به طوریکه در مناطقی شاهد تکرار و تعدد برخی امکانات مانند مدارس یا مساجد و ... می باشیم و در برخی مناطق اهالی از وجود یک مسجد یا مدرسه یا سایر امکانات زیربنایی محروم هستند؟ چرا باید در شهرستانی که این چنین خیرین و اهالی دست به خیری دارد چنین کمبودهایی وجود داشته باشد؟ مگر نه این است که طبق اعلام رسمی سالانه میلیاردها تومان در ساخت و سازهای امکان عمومی توسط خیرین هزینه می شود پس چرا کمبودها همچنان پابرجا هست و رفع نمی شود؟ اینها و سوالات بیشمار دیگری هست که باید به آن پاسخ دهیم تا ببینیم با وجود این پتانسیل های عظیم در سطح شهرستان و این سطح بالای همکاری اهالی در عمران و آبادانی چرا همچنان باید برخی مناطق روستایی از داشتن مدارس یا درمانگاه یا مسجد یا زمین ورزشی و ... محروم باشند و چرا در برخی مناطق دیگر شاهد تعداد زیادی مسجد یا مدرسه یا سایر امکانات باشیم که بیش از نیاز منطقه بوده و حتی برخی بدون استفاده باقی می ماند؟یا سوالی که در اذهان اکثر شهروندان وجود دارد این است که با این خیل عظیم سرمایه گذاریها چرا هزینه در کارهای تولیدی که منجر به اشتغال جوانان می شود پایین است و چرا خیرین گرانقدر که توان بسیار بالایی در سرمایه گذاری دارند کمتر حول محور اشتغال و ایجاد کارخانه تلاش می نمایند؟چرا با وجودیکه می توان با ساخت یک کارخانه بسیاری از مشکلات زیربنایی را حل کرد کمتر به آن بها داده می شود و کمتر کسی در فکر برنامه ریزی برای اشتغال زایی از طریق خودیاری و خیرین هست؟
از شواهد امر اینطور به نظر می رسد که سطح هماهنگی ظرفیت های بالقوه در شهرستان تا حدودی پایین هست و موازی کاری در حد بالایی  در حال رخ دادن است به طوریکه وقتی اهالی یک منطقه تصمیم به هزینه کردن در بخش عمومی می کنند اطلاعات واضح و شفافی از وضعیت کلی شهرستان ندارند و تنها به منطقه خود فکر می کنند برای مثال شاید در روستایی از نظر وجود مسجد یا مدرسه هیچ کمبودی وجود نداشته باشد و در روستای مجاور این کمبود وجود داشته باشد ولی بنا به عدم هماهنگی و عدم شناخت درست نیازهای کلان با وجود اشباع مدرسه باز هم در روستای فوق مدرسه ای دیگر بنا می شود در حالیکه شاهد هستیم اکثر این تاسیسات بعد از مدتی بلااستفاده می گردد! و یا با توجه به محدودیت توان سرمایه ای این مجموعه های خیریه بیشتر به فکر راه اندازی مراکز عام المنفعه مانند مسجد , حسینیه , مدرسه و ... هستند و به فکر تاسیس کارخانه یا مراکز تولیدی که خواست اکثریت شهروندان منطقه هست نمی افتند چون سرمایه کلانی می خواهد که از قدرت تک تک این مجموعه ها خارج است!پس چه کاری باید کرد؟
برای رفع این مشکلات پیشنهاد می گردد یک نهاد عمومی در سطح شهرستان تاسیس گردد که به نوعی اتاق فکر , کانون هم اندیشی , مرکز هماهنگی و ... شهرستان باشد به طوریکه از تمامی شهرها و روستاها , از تمامی مجامع و خیریه ها و نهادهای عمومی , از تمامی ارگان های دولتی مربوطه , از اصناف و اقشار , از نخبگان  و در کل از اکثریت اهالی شهرستان به طور متوازن در آن افرادی باشند که بتوانند این هماهنگی مورد نیاز در سطح شهرستان را بوجود آورند , این مرکز می تواند با استفاده از ظرفیت های علمی شهرستان که با وجود دانشگاه ها و نسل متخصص و تحصیل کرده به وفور یافت می گردد یک کمک و همیار کارشناسی برای تمامی امور زیربنایی و توسعه ای شهرستان باشد , برای مثال با برآورد نیازهای مناطق مختلف شهرستان لیستی از مناطقی که نیاز بیشتری به فعالیت دارند تهیه کرده و در اختیار خیرین و مجامع خیریه قرار دهد و همچنین رابط میان تمامی نیکوکاران سطح شهرستان و حتی خارج از شهرستان و تهران باشد.این نهاد می تواند تحت نامهای مختلف تاسیس گردد و از تمامی ظرفیت ها و پتانسیل های گسترده شهرستانی بهره گرفته و به هماهنگی و توازن فعالیت های زیربنایی شهرستان کمک کند و از موازی کاری های رخ داده جلوگیری نماید.همچنین این مرکز می تواند با هم افزایی در میان تمامی خیرین و جمع آوری توان کوچک هر یک از آنها به توانی عظیم دست یافته و حتی سرمایه گذاری ها و کارهای کلانی در سطح شهرستان انجام دهد که از توان هر یک از مجامع خرد خارج می باشد برای مثال با راه اندازی چنین نهادی و استفاده از چنین ظرفیت بالقوه ای می توان به ایجاد کارخانه های بزرگ در سطح شهرستان فکر کرد که یقینا امروزه از مهمترین نیازهای شهرستان بوده و هر قدمی که در راه اشتغال صورت گیرد از مهمترین گام های عمران و آبادانی خواهد بود.در نهایت به تمامی مسئولین امر و افراد فعال در امور خیریه پیشنهاد می گردد با تدبر بیشتر نسبت به هماهنگی های بیشتر در سطح شهرستان اقدام نمایند و این نکته را همیشه مد نظر قرار دهند که کارهای خرد و انفرادی هر میزان سودی که برای منطقه داشته باشد یقینا همکاری و انجام کارهای بزرگ از آن مفیدتر خواهند بود
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۱
شهروز صبوری
چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۵۲ ب.ظ

سرمایه اجتماعی

از دیرباز سرمایه های مورد استفاده انسان به اشکال مختلفی تقسیم بنده شده بودند که میتوان به سرمایه های فیزیکی , سرمایه های مالی , سرمایه های انسانی و … اشاره کرد . اما از آغاز قرن بیستم سرمایه جدیدی مطرح شد که به سرمایه اجتماعی (Social Capital)معروف گردید . حال باید دید سرمایه اجتماعی چیست و چه کارکردهایی دارا میباشد.
انسان به طور ذاتی در تعامل با دیگران نیازهای خود را برطرف ساخته و گذران امور می‌کند. اثرات این کنش‌های متقابل در نقش آنها تا حدی است که حذف آن، زندگی را غیر ممکن می‌سازد. اما در این میان دانشمندان علوم اجتماعی با نگرشی کنجکاوانه در جوامع به شناسایی این کنش‌ها پرداخته و به مجموع عواملی پی برده‌اند که آن را سرمایه‌اجتماعی نامیده‌اند. مفهوم سرمایه‌اجتماعی در برگیرنده مفاهیمی همچون اعتماد، همکاری و همیاری میان اعضای یک گروه یا یک جامعه است که نظام هدفمندی را شکل می‌دهند و آنها را در جهت دستیابی به هدف‌های ارزشمند هدایت می‌کند.دغدغه تنزل روابط اجتماعی، از جمله موضوعاتی است که به کرات در جامعه‌شناسی کلاسیک و معاصر به چشم می‌خورد. جامعه‌شناسان معاصر برای بررسی کمیت و کیفیت روابط اجتماعی از مفهوم سرمایه اجتماعی بهره جسته‌اند.
اصل این مفهوم در مقاله‌ای توسط شخصی به نام هانیفن (Lyda Judson Hanifan: 1879-1932) در سال 1916 که در آموزش و پرورش ایالت ویرجینیای امریکا خدمت می‌کرد به کار گرفته شد. از نظر هانیفن سرمایه اجتماعی، شامل دارایی‌هایی است که در زندگی روزانه افراد وجود دارند مانند: حس تفاهم، رفاقت و دوستی، احساس همدردی در روابط اجتماعی بین افراد و بین خانواده‌هایی که یک واحد اجتماعی را تشکیل می‌دهند. نظریه هانیفن برای نیم قرن مسکوت ماند تا در سال 1961 جاکوب (Jacobs) در اثر خود به نام “زندگی و مرگ در شهرهای بزرگ امریکایی” از سرمایه اجتماعی بحث کرد و نقش آن را در ارتباط با حفظ نظافت، برخورد با جرم و جنایت خیابانی در محدوده‌های حومه و قدیمی شهری مطرح کرد. گلن لوری (Glen Loury) اقتصاددان و ایوان لایت (Iven Light) جامعه‌شناس، اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه 1970 برای توصیف مشکل توسعه اقتصاد درون‌شهری به کار بردند. اولین توضیح و تفسیر یکپارچه این اصطلاح توسط بوردیو در سال 1972 انجام شد. در دهه 1980جیمز کلمن فصل مهمی از کتاب “بنیان‌های نظریه اجتماعی” خود را به بحث سرمایه اجتماعی اختصاص داد و در سراسر این کتاب نیز به توضیح عناصر و اجزای آن پرداخت. در دهه 1990 مفهوم سرمایه اجتماعی توسط بانک جهانی و کتاب “بولینگ تک‌نفره” رابرت پاتنام معروف شد. طی سال‌های 1990 به این‌سو، مفهوم و نظریه سرمایه اجتماعی با اقبال قابل توجه اندیشمندان و محققان رشته‌های مختلف علوم اجتماعی مواجه شده است.


در دیدگاه‌های سنتی مدیریت توسعه، سرمایه‌های اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا می‌کردند اما در عصر حاضر برای توسعه بیشتر از آنچه به سرمایه‌اقتصادی، فیزیکی و انسانی نیازمند باشیم به سرمایه اجتماعی نیازمندیم زیرا بدون این سرمایه، استفاده از دیگر سرمایه‌ها به طور بهینه انجام نخواهد شد. در جامعه‌ای که فاقد سرمایه‌اجتماعی کافی است سایر سرمایه‌ها ابتر می‌مانند و تلف می‌شوند. از این‌رو موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل اساسی برای نیل به توسعه پایدار محسوب شده و حکومت‌ها و دولتمردانی موفق قلمداد می‌شوند که بتوانند با اتخاذ سیاست‌های لازم و ارائه راهکارهای مناسب در ارتباط با جامعه به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتر نائل شوند.شاید بارها دیده و شنیده اید که مردم در بسیاری از کارها از دولت گله دارند در حالیکه دولتی ها نیز در برخی موارد از مردم گله گذاری میکنند اما حقیقت چیست و کدام طرف حق دارد؟اگر با مفهوم سرمایه اجتماعی به این سوال پاسخ دهیم این است که دولت به تنهایی و بدون حضور مردم توان انجام کاری را ندارد و از دیرباز در هر کاری مردم وارد شده و به دولت کمک کرده اند کارها به سرعت پیش رفته و جایی که مردم حاضر نبوده اند دولت کار چندانی برنیامده برای مثال وقتی در منطقه ای زلزله رخ میدهد قبل از آنکه دولت دست به کاری بزند این مردم و گروه های اجتماعی و غیر دولتی هستند که اقدام به کمک رسانی و انجام عملیات امدادی میکنند و بعد دولت اقدام به بسیج نیروها و پشتیبانی نموده و شاید فعالیت اصلی دولت بعد از اتمام کارها و بازسازی منطقه باشد که به هر روی قبل از دولت این مردم و گروههای مردمی هستند که کار را به پیش میبرند پس میبینیم که مردم میتوانند در بسیاری از زمینه های کارهای مهمی را انجام دهند و همیشه هم نباید منتظر دولت باشند برای مثال خیرین در بسیاری از مناطق محروم اقدام به ساخت مدرسه , بیمارستان , ورزشگاه و … می نمایند در حالیکه شاید بودجه های دولتی به سختی به این مناطق و امور اختصاص یابد اما آیا این نکته که مردم دارای توان اجتماعی هستند مسئولیت دولت را کم میکند؟ باید گفت خیر مردم میتوانند خیلی از کارها را با همکاری خود انجام دهد اما دولت هم باید برای استفاده بهینه از این سرمایه عظیم مردم (که همان سرمایه اجتماعی می نامیم) آنرا تقویت نماید و با حمایت خود از گروه های مردم نهاد , اجتماعات , هیات ها , گروه های شهروندی , موسسات خیریه و … آنها را در راه ایفای این نقش حیاتی در جامعه حمایت نماید.اگر سرمایه اجتماعی را ارتباط و شبکه‌های اجتماعی‌ای که می‌توانند اطمینان و حس همکاری را در میان افراد حاضر در شبکه‌های مورد بحث ایجاد کنند بدانیم، آنچه بیش از پیش اهمیت پیدا می‌کند نقش نهادهای جامعه مدنی در تشکل این سرمایه است. اگر ما مانند عنصری از یک سازمان مدنی به صورت همیشگی همدیگر را ملاقات کنیم احساس مسئولیت نسبت به همدیگر در ما پیدا می‌شود و می‌توانیم به همدیگر اعتماد کرده و در نهایت با هم همکاری کنیم. برای اینکه احساس اطمینان در بین باشد لازم است که ما همدیگر را ملاقات کنیم و ارتباط مدام با هم داشته باشیم. همچنین چیزی که به طور جمعی می‌توانیم به دست آوریم به تنهایی نمی‌توانیم.
انسان موجودی اجتماعی است و در اجتماع است که قابلیت های خود را بروز داده و از بالقوه به بالفعل تبدیل میکند و هر چه میزان تعامل اجتماعی بیشتر باشد این قابلیت ها بیشتر رشد پیدا کرده و نتایج مطلوب تری به دست میدهند در نتیجه هر جامعه ای میخواهد در راه رشد و توسعه قدم بردارد باید در این زمینه کوشش نموده و موجبات فعالیت های اجتماعی را به وجود آورد.امروزه در جامعه ما نمودهای سرمایه اجتماعی خود را بیش از پیش نشان میدهند و بسیار پررنگ تر از همیشه پیش چشمانمان هستند به طوریکه در هر جایی مولفه های سرمایه اجتماعی همچون همکاری , همیاری , حضور مردمی , اعتماد و … وجود داشته باشد کارها به طور روان ادامه خواهند یافت ولی در جاهایی که این مولفه ها کمرنگ بوده یا اصلا وجود نداشته باشند شاهد کندی و یا حتی به بن بست خوردن کارها خواهیم بود.برای مثال وقتی اداره برق از مردم میخواهد در مصرف صرفه جویی نمایند در واکنش مردم شاهد میزان سرمایه اجتماعی آن جامعه هستیم چه بسا اگر مردم به این اطلاعیه عمل نموده و فردا مصرف برق به میزان قابل توجهی کاهش یابد سرمایه اجتماعی آن جامعه بالا است ولی اگر خیر مصرف کاهش نیابد یا حتی افزایش یابد یعنی سرمایه اجتماعی تقویت نشده است و در حد پایینی قرار دارد یا زمانیکه گروهی زیست محیطی از مردم میخواهد در پاکسازی و پاک نگه داشتن محیط زیست کمک نمایند یا زمانیکه پلیس راهنمایی از مردم میخواهد کمربند بسته یا سرعت مجاز را رعایت نمایند و موارد مشابه دیگر همگی نشان دهنده استفاده از سرمایه های اجتماعی است.
حال بعد از اینکه اهمیت سرمایه های اجتماعی را فهمیدیم سوالی که مطرح میشود این است که برای تقویت و حمایت از آن چه باید کرد؟ آیا این سرمایه ثابت است یا با تلاش میتوان آنرا افزایش داد؟در پاسخ باید گفت اگر امروز بر وجود کارهای گروهی و حضور اقشار مردم در صحنه های مختلف تاکید میشود (پیاده روی های همگانی – جشن های عمومی – مراسمات دینی مانند ایام محرم و ماه مبارک رمضان – گروههای خیریه – گروههای شهروندی مانند گروه زیست محیطی و …) همانا استفاده از سرمایه های اجتماعی و بسط و گسترش آنها مد نظر است چون اثرات آنها اثبات شده و میدانیم که هر چقدر سرمایه اجتماعی افزایش یابد موجب رشد و توسعه روزافزون جامعه خواهد شد پس باید تا حد ممکن در تقویت فعالیتهای فوق و هرگونه فعالیت دیگری که موجبات رشد سرمایه اجتماعی میشود تلاش کرد بدین منظور باید از اجتماعات مردم مانند گروه های غیر دولتی , گروه های ورزشی , هیات ها , گروه های دوستی , اتحادیه ها و …بهترین استفاده را انجام داد و با حمایت و تقویت این گروهها سرمایه های اجتماعی را دایما در حال رشد قرار داده و آماده استفاده در جهت توسعه پایدار جامعه نگه داشت.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۸:۵۲
شهروز صبوری

در نتیجه سلسله مطالبی که پیرامون مبحث رشد و توسعه نوشته شد و در آن انواع مدلهای رشد متوازن , غیرمتوازن و فشار بزرگ بررسی شد و برای تطبیق وضعیت کشورمان ایران و ارائه پیشنهادی برای آن باید عرض شود که رشد متوازن در وضعیتی که توان اقتصادی پایین باشد روی هم رفته بی نتیجه خواهد بود و در کشورمان نیز تا امروز چندین دوره برنامه هایی برای استفاده از مدل فشار بزرگ طراحی شده که بنا به عللی به نتیجه دلخواه نرسیده است پس در نهایت استفاده از مدل رشد نامتوازن برای کشورمان بهترین گزینه می باشد اما کدام بخش ؟ بخش کشاورزی برای اولویت قرار دادن چندان مثمر ثمر نبوده و با مسائل کم آبی و کمبود زمینهای حاصلخیز مواجه می شود بخش نفت هم که سالهاست سکاندار توسعه کشور است آنطور که باید نتوانسته است به نتیجه برسد به طوریکه در تمامی طرحهای توسعه کشور صحبت از کاهش وابستگی به نفت می باشد صنعت و تکنولوژی نیز به نظر جوابگو نمی باشد و نتوانسته است خود را با وضعیت جهانی تطبیق دهد پس راهکار چیست و باید چه بخشی را به عنوان لوکومتیو رشد و توسعه کشور قرار دهیم؟ سالهاست به نظر می رسد که صنعت حمل و نقل مخصوصا حمل و نقل ریلی می تواند بهترین گزینه برای اولویت قرار دادن برای توسعه کشور در مدل رشد نامتوازن باشد به طوریکه اولا شاهد هستیم که حمل و نقل ریلی آنطور که باید رشد نیافته و تنها در بخشهایی از کشور در دسترس می باشد و می توان با گسترش آن به تمامی کشور خدمات فراوانی به مردم ارائه کرد در ثانی با حجم عظیم مالی که صنعت حمل و نقل دارا می باشد و انتقال آن به بخش ریلی که با هزینه های کمتر و ارزش افزوده بیشتر است می توان آنرا جایگزین بسیاری از طرحهای عمرانی کرده و از کنار آن به عمران آبادانی پرداخت و در نهایت اینکه با وصل شبکه های سراسری ریلی به تمامی مبادی های ورودی و خروجی کشور تجارت گسترده ای در زمینه ترانزیت کالا به وجود آورد . پس پیشنهاد من به مقامات مسئول , نمایندگان , دولتی ها و سایر دست اندرکاران این است که بر روی گسترش مسیرهای ریلی فکر کرده و طرحهای مورد نیاز در این زمینه را آماده کنند که یقینا می تواند سکاندار رشد و توسعه کشور باشد.


kani


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۵:۴۸
شهروز صبوری