وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری

وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری
شهروز صبوری از استان آذربایجان شرقی و شهر شبستر هستم . لیسانس مدیریت بازرگانی و فوق لیسانس مدیریت اجرایی و هم اکنون دانشجوی دکترای مدیریت کارآفرینی هستم. مدیر گروه مدیریت دانشگاه آزاد واحد خامنه و مدرس سایر دانشگاه های آزاد و پیام نور شهرستان شبستر بوده و دروس رشته های مدیریت و حسابداری را تدریس میکنم.همچنین مشاوره های مدیریتی , اقتصادی و تحصیلی را به علاقه مندان ارائه مینمایم.
مقالات ذیل را در کنفرانس های ملی و بین المللی ارائه کرده و در مجلات داخلی و بین المللی نیز به انتشار رسانده ام:
1- بازاریابی سبز در ایران ، پتانسیل ها و چالش ها (1389)
2- رابطه بین هوش هیجانی و مدیریت بحران (1392)
3- وقف ثروت بی پایان در تاریخ و فرهنگ شبستر (1392)
4- فرایند گذار به توسعه با رویکرد حماسه اقتصادی (1392)
5- آموزش کارآفرینی نیاز امروز فضای کسب و کار (1393)
6- کارآفرینی راهی به سوی بهبود فضای کسب و کار (1393)
7- ارتباط کارآفرینی و هویت اقتصادی (1393)
8- Entrepreneurship Training is the Requirement of Business Environment of Today (2014)
جمعه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۳۶ ب.ظ

دکتر سید مهدی الوانی (تهران -۱۳۲۳)


دکتر سید مهدی الوانی دارای مدارک لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی – دانشگاه ملی ایران، فوق لیسانس علوم تربیتی – دانشگاه تهران، فوق لیسانس علوم اداری – دانشگاه تهران ، فوق لیسانس مدیریت دولتی – دانشگاه کالیفرنیای جنوبی آمریکا و دکتری تخصصی مدیریت دولتی – دانشگاه کالیفرنیای جنوبی می باشد .(ویکیپدیا)
در دی ماه سال ۱۳۲۳ شمسی در محله امیریه تهران متولد شدم، پدرم حاج سید حسن، انسانی خودساخته بود که مشقت ها و سختی های زندگی را بر خود هموار ساخت تا فرزندانش از تحصیلات خوبی برخوردار گردند. زندگی او برای ما سرمشقی بود که اگر توفیقی داشته ام از الگوی زندگی او بوده است. انسانی منضبط، جدی و پرکار بود که تا آخرین سالهای عمر از کوشش و تلاش باز نایستاد، روانش شاد باد. مادرم نیز زنی فداکار بود که در تمامی ایام زندگی همراه پدر در سفر و حضر، ما را در کنف حمایت خود داشت و دریغا که زحمات و مهربانی های بیکرانش را هیچگاه نمی توانم پاسخگو باشم.

آموزش ابتدایی را در مدرسه بیهقی که مدیری سختگیر و جدی داشت شروع کردم، ایام مدرسه دوست داشتنی نبود، بچه هایی را که چوب و فلک می کردند و شاگردانی را که با کاغذی در گردن آویزان، در کلاسها می گرداندند، همیشه در ذهنم هست. کلاسها همیشه مملو از غبار بود و ذهن من هم هنوز غبار آن زمان را دارد، غبار دلتنگی و آزردگی دوران کودکی. بعد از مدرسه بیهقی به مدرسه مصباح مرجانی آمدم که مدرسه بهتری بود و از آنجا گواهینامه ششم ابتدایی را اخذ کردم.

سال اول دوره متوسطه را در دبیرستان حکیم نظامی گذرانیدم. مدرسه ای با یک حیاط بزرگ بیرونی و یک حوض پر از نیلوفرهای آبی و حیاط اندرونی و کلاسهای متعدد، کف کلاسها آجر و خاک بود و زمستانها بخاری های زغال سنگی، کلاسهای سرد را گرم می کرد. دبیرستانی با یک ناظم سخت گیر و چوب به دست و فراشهای پیر و اخمو، اما معلمین مهربان و دلسوز که از میان آن تیره و تاری مدرسه، هنوز چهره هایشان در خاطرم هست. در میان دبیران، دبیری داشتیم بنام آقای صفوت که به ما ادبیات درس می داد و قبل از آنکه علم و دانش ایشان بر من اثر گذارد منش و روش وی مرا شیفته خود می ساخت.

از او رسم معلمی آموختم و این نکته شاید برای آنان که به حرفه علمی مشغولند جالب باشد که برای معلم قبل از آنکه علم مهم باشد اخلاق واجد اهمیت است و دانشجویان من بیش از آنکه از علمشان بهره گیرند، از سرچشمه خلق و خویشان بهره مند می شوند. از آنجا بود که یاد گرفتم اخلاق، علمی بالاتر و برتر از اندیشه علمی است.

ابتدا دوره ای را به عنوان آموزش نظامی در پادگان شاه آباد غرب که اکنون اسلام آباد غرب نام گرفته است، گذرانیدم. در پادگان فرماندهی داشتیم میانسال که در مورد سربازان بسیار سخت گیر و در عین حال با محبت بود. دوره آموزشی به سرعت سپری شد و در توزیع، ما را به عنوان سپاهی دانش در دهکده سردهلق که از توابع صحنه کرمانشاه بود جایابی کردند.

دوران ده برای خودش دورانی بود، در عمارتی ساکن بودم که مدرسه سه اطاقه ای بود رو به گورستان ده که منظره ای غم انگیز داشت. راه را باید با اسب یا قاطر طی می کردیم و گاهی هم پیاده. ده از تسهیلات اولیه از جمله حمام محروم بود ولی بچه های مدرسه زرنگ و باهوش بودند. کلاسی داشتم که از سال اولی در آنجا درس می خوانند تا سال ششمی.

هر کلاسی در یک ردیف نیمکت می نشستند. دخترها را به مدرسه نمی فرستادند و خلاصه بعد از مدتی از ده مرخص شدم و آمدم به تهران. رشته ادبیات انگلیس را در دانشگاه ملی شروع کردم. در محضر استادانی چون دکتر سید صادق گوهرین که تفسیر مثنوی می گفتند و استاد عماد خراسانی که ترجمه می گفتند و استاد کریمان که ادبیات فارسی را تدوین می کردند تلمذ کردم. البته استادان خارجی هم بودند که انگلیسی و آلمانی را در محضر آنان خواندم. دکتر گوهرین بیشترین اثر را در این ایام بر من گذاشت. کلاسهای ایشان فضایی روحانی داشت که با کلام مولانا درهم می آمیخت و جذبه خاصی را به وجود می آورد. همیشه آرزو داشتم بتوانم در دانشجویانم چنین حالت جذبه و شوری را ایجاد کنم.

پس از دوره لیسانس، وارد فوق لیسانس مدیریت آموزش و پرورش در دانشگاه تهران شدم، آنجا هم استادانی چون دکتر کاردان، دکتر سرمه، دکتر نیساری، دکتر برهان منش، دکتر شریفی، … داشتم بعد آمدم به فوق لیسانس علوم اداری در دانشگاه تهران و آنجا هم از استادانی چون دکتر بشارت، دکتر اقتداری، دکتر صدقی، دکتر اکبری درس آموختم و در همین ایام کار خودم را بصورت رسمی در وزارت کشاورزی آغاز کردم، شغلم کارشناس بهبود روشها بود. مدتی که در آنجا کار کردم رئیس اداره شدم و چون علاقه به تدریس و تعلیم بیشتر بود به مرکز آموزش مدیریت دولتی که متولی آموزش مدیران است، منتقل و مربی آموزشی شدم.

پس از عزیمت به آمریکا دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، فوق لیسانس و دکترای مدیریت دولتی گرفتم. در آنجا فیلسوفی بود به نام راموس Ramos که برزیلی تبار بود. برای درک مطالبش سعی وافر کردم و مقاله «نقد عقل ابزاری» بخشی از تأثیرات این استاد بر من بود.

خاطرم هست کلاسهای این استاد در عمارت کوچکی که در کنار دانشگاه قرار داشت و او آنجا را کلبه می نامید برگزار می شد. پیپ بزرگی داشت که دائم آن را روشن می کرد و در طول کلاس ضمن صحبت کردن آن را دود می کرد. نقد او از تئوریهای بازاری و دیدگاههای تحصلی و کمی، همواره در ذهن من بوده و هست.

نکته دیگری که از کلاس ایشان بخاطر دارم، اداره کلاس تئوری های مدیریت بهمراه استاد جوانی بنام نایگرو بود که بعد کتاب معروف مدیریت دولتی جدید را نوشت. ایندو در کلاس با هم بحث و جدل می کردند و همه ما را به بحث فرا می خوانند و کلاس سه ساعته ما را پربار می کردند. وقتی به ایران بازگشتم و دوره دکترا در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران آغاز بکار کرد قرار شد درسهایی را با دو استاد برگزار کنیم که چندان موفق نبود و در مقایسه با کلاسهای آنجا به من یاد داد که ما برای کار گروهی آماده نیستیم حتی در دانشگاه و کار علمی.

سال ۱۳۶۰ به ایران بازگشتم. انقلاب تغییرات بسیاری در همه جا از جمله دانشگاهها به وجود آورده بود. با فراز و نشیب ها و برخی بی مهری ها ساختم و مراتب مختلف دانشگاهی را طی کردم و در سال ۱۳۷۰ استاد شدم و در سال ۷۶ به عنوان استاد نمونه انتخاب گردیدم. مدتی رییس دانشکده حسابداری و مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی و زمانی هم مدیر گروه مدیریت دولتی بودم.

در این دوران کتاب و مقالات چندی نوشته ام که در فهرست ضمیمه آمده است و همیشه سعی ام این بوده است که آگاه شوم و آگاه کنم و برای کشور و هموطنانم مفید باشم.

در سال ۱۳۵۵ ازدواج کردم که حاصل آن پسری به نام سیدپیمان و دختری بنام سیدپریسا است. که هر دو در دانشگاه مشغول به تحصیل هستند.

● درخصوص نقش مدیریت در توسعه ایران

از نظر نقش دانش مدیریت در توسعه کشور، عقیده دارم که مشکل ما دانش مدیریت نیست بلکه ایجاد باور این دانش مانند سایر رشته های علمی، نزد سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان عالی رتبه کشور است. اگر آنان این باور را داشته باشند این دانش به عرصه عمل پا خواهد نهاد و مسلماً نقش عمده ای در توسعه کشور خواهد داشت، همانگونه که در کشورهای موفق دنیا چنین بوده است.

● شرح احوال علمی و آموزشی

▪ نام: دکتر سید مهدی الوانی

▪ تاریخ تولد: ۱۳۲۳

▪ محل تولد: تهران

▪ مرتبه: استاد

▪ پایه: ۲۴

▪ شماره شناسنامه: ۲۳۱۹

● سوابق تحصیلی

▪ دیپلم ریاضی دبیرستان مروی تهران، سال ۱۳۴۲

▪ لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی ـ دانشگاه ملی ایران، سال ۱۳۴۹

▪ فوق لیسانس علوم تربیتی ـ دانشگاه تهران، سال ۱۳۵۱

▪ فوق لیسانس علوم اداری ـ دانشگاه تهران ، سال ۱۳۵۶

▪ فوق لیسانس مدیریت دولتی ـ دانشگاه کالیفرنیای جنوبی آمریکا ، سال ۱۳۶۱

● رساله های پایان تحصیلات

▪ رساله دوره لیسانس: بررسی اشعار رابرت فرست به انگلیسی، ۱۳۴۹

▪ رساله دوره فوق لیسانس علوم تربیتی: پژوهشی در زمینه مدارس جامع، ۱۳۵۱

▪ رساله دوره فوق لیسانس علوم اداری: پژوهشی پیرامون مشکلات سازمانی و عدم ارضاء نیازهای کارکنان، ۱۳۵۶

▪ رساله دوره دکتری: نظریه های مدیریت از دیدگاه اسلام به انگلیسی، ۱۳۶۱

● سوابق شغلی

▪ کارشناس امور اداری ـ وزارت کشور، ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۲

▪ رئیس اداره بهبود روش ها ـ وزارت کشاورزی، ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴

▪ مربی آموزشی مرکز آموزش مدیریت دولتی، ۱۳۵۴ تا ۱۳۶۰

▪ رئیس اداره آموزش مرکز آموزش مدیریت دولتی، ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۵

▪ رئیس انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی، ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷

▪ استادیار مجتمع دانشگاهی علوم اداری و مدیریت بازرگانی، ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸

▪ دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳

▪ رئیس دانشکده حسابداری و مدیریت ـ دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲

▪ استاد دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۷۳

▪ عضو کمیته مدیریت سازمان سمت از ۷۰ تا ۷۴

▪ عضو کمیته تخصصی دفتر گسترش دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی از ۷۰تاکنون (۷۹)

▪ عضو شورای دانشگاه از ۷۰ تا ۷۲

▪ عضو شورای تخصصی اداری وزارت علوم و آموزش عالی از ۶۹ تا ۷۰

▪ عضو صاحبنظر کمیته اصلاحات اداری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پژشکی از ۷۷ تا ۷۹

▪ عضو هیأت مدیره سازمان مدیریت صنعتی از ۷۶ تا ۷۹

▪ مشاور مدیریت طرح مطالعات الگوی برنامه ریزی و اجرای امنیت غذا و تغذیه کشور ۱۳۷۷

▪ مدیر گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبایی از ۷۳ تا ۷۷

▪ مدیر گروه مدیریت دولتی مجتمع آموزش عالی قم از ۷۷ تا کنون (۷۹)

▪ سردبیر نشریه مطالعات مدیریت از ۷۷ تا کنون (۷۹)

▪ عضو هیأت مدیره سازمان بین المللی توسعه مدیریت از ۷۷ تا ۷۹

▪ عضو هیات تحریریه نشریات: برنامه و توسعه ، مدیریت دولتی به مجتمع آموزشی عالی قم، مدیریت و توسعه، تدبیر، مطالعات دفاعی استراتژیک

▪ مشاور بانک کشاورزی از ۷۷ تا کنون (۷۹)

▪ سرپرست کمیته تخصصی مدیریت شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم از سال تا کنون (۷۹)

▪ استاد نمونه سال ۷۷

▪ چهره ماندگار سال ۸۲

▪ معاون آموزش دانشگاه علامه طباطبایی از سال ۱۳۸۲ تاکنون ۸۳

سوابق آموزشی

تدریس دروس مدیریت در سطوح کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترای مدیریت و حسابداری در دانشگاه های تهران، تربیت معلم، تربیت مدرس، شهید بهشتی، علامه طباطبایی، مجتمع آموزش عالی قم، دانشگاه فرماندهی و ستاد نیروی هوایی.

راهنمایی پروژه ها و رساله های تحصیلی رشته مدیریت در سطوح کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری.

● فعالیت های پژوهشی

▪ پژوهشی در زمینه میزان اثربخشی طرح های واگذاری برخی از کارهای دولتی به بخش خصوصی در دانشگاه های مستقر در تهران، ۱۳۷۲

▪ پژوهشی در زمینه میزان اثربخشی طرح های واگذاری برخی از کارهای دولتی به بخش خصوصی در دانشگاه های مستقر در تهران، ۱۳۷۲

▪ پژوهشی در زمینه فشارهای عصبی مدیران، به اتفاق دکتر ابطحی، ۱۳۷۰

● مقالات

▪ جذب نیروهای انسانی کارآمد، ترجمه، مدیریت امروز، تابستان ۱۳۵۲

▪ گروه های نامتجانس، ترجمه، مدیریت امروز، بهار ۱۳۵۳

▪ ابعاد زمان در مدیریت در مدیریت، ترجمه، مدیریت امروز، تابستان ۱۳۵۳

▪ مدیریت و تکنولوژی، ترجمه، مدیریت امروز، پاییز ۱۳۵۳

▪ تجزیه و تحلیل مبتنی بر واکنش های متقابل، ترجمه، مدیریت امروز، زمستان ۱۳۵۳

▪ افول احساس وفاداری و تعلق سازمانی، ترجمه، مدیریت امروز، بهار ۱۳۵۴

▪ امکانات مدیران در رهبری یا هنرهای مدیریت، ترجمه، مدیریت امروز، پاییز ۱۳۵۴

▪ برداشتی نو از مدیریت، ترجمه، مدیریت امروز، زمستان ۱۳۵۴

▪ نظام بودجه بندی طرح و برنامه، ترجمه، مدیریت امروز، بهار ۱۳۵۵

▪ بازنشستگی گام به گام، ترجمه، مدیریت امروز، پاییز ۱۳۵۵

▪ قبول اختیار، ترجمه، مدیریت امروز، زمستان ۱۳۵۵

▪ فن همانندسازی، ابزاری برای مدیران، ترجمه، مدیریت امروز، بهار ۱۳۵۶

▪ مقدمه ای برای آشنایی با سازمان های ماتریسی، مدیریت امروز، تابستان ۱۳۵۶

▪ پژوهشی در زمینه برخی از مشکلات سازمانی و عدم ارضاء نیازهای کارکنان، تحقیق، مدیریت امروز، بهار ۱۳۵۷

▪ نظریه برابری، بحثی در رفتار سازمانی، ترجمه، مدیریت امروز، بهار ۱۳۵۷

▪ بودجه بندی بر مبنای صفر، تالیف، مدیریت امروز، تابستان ۱۳۵۷

▪ نقش قضایای اداری در آموزش مدیریت، دانش مدیریت، تابستان ۱۳۶۷

▪ کاربرد الگوی تحقیق تجربی در مدیریت، دانش مدیریت، پاییز ۱۳۶۷

▪ بهره گیری از ساختارهای خزانه داری در توسعه صنعتی (۲ بخش)، پیام پتروشیمی، زمستان ۱۳۷۱

▪ سبک شما در مدیریت تعارض چیست، مطالعات مدیریت، زمستان ۱۳۷۱

▪ مقدمه ای در آشنایی با سیستم های متخصص، مدیریت دولتی، تابستان ۱۳۷۲

▪ مقدمه ای بر مطالعات تطبیقی در مدیریت دولتی، بهمراه آقای واعظی، مطالعات مدیریت، تابستان و پاییز ۱۳۷۲

▪ نظام کنتزل استراتژیک و آینده نگر در مدیریت، فصلنامه اقتصاد کشاورزی و توسعه، زمستان ۱۳۷۲ با آقای طلایی

▪ سازمان های یادگیرنده یا دانش آفرین، مدیریت دولتی، شماره ۲۷ ۲۶

▪ بهره وری از دیدگاه نظریه فعالیت، تألیف، مدیریت دولتی، شماره ۳۰ ۲۹

▪ در جستجوی دانش جدید خط مشی گذاری، تألیف، نشریه کنترولر، شماره ۱، بهار ۱۳۷۵

▪ چگونه مدیر می تواند شنونده خوبی باشد، ترجمه: نبیین و گریفین، تازه های مدیریت، شماره ۱۲ و ۱۳ در ماه ۴/۷۵ چاپ شده است.

▪ استفاده بهینه از زمان، تالیف، تحول اداری، شماره ۱۲ و ۱۳، در ماه ۴/۷۵ چاپ شده است.

▪ پدیدارشناسی مبنایی برای پژوهشهای علوم انسانی، تألیف، تحقیق در علوم انسانی، شماره ۱، سال ۱۳۷۵

▪ نظریه بی نظمی یا نظم غایی، تألیف ، مدیریت دولتی، شماره ۳۱، زمستان ۱۳۷۴، منتشر شده در ۱۳۷۵

▪ مسئولیت اجتماعی مدیران، تألیف، تحول، شماره ۲۸، آبان ۱۳۷۵

▪ بهبود مدیریت از طریق ارزیابی شبکۀ مدیریت، ترجمه، تازه های مدیریت، شماره ۱۵، بهمن ۱۳۷۵

▪ سرنوشت کار از دو دیدگاه، تألیف ، نامه فرهنگ، سال ۷، شماره ۲، ۱۳۷۶

▪ سازمانهای بحران پذیر و بحران ستیز، تألیف، دانش مدیریت، ۳۵ و ۳۶، زمستان ۷۵، بهار ۷۶

▪ سازمان مجازی، مدیریت دولتی، ۴۱ و ۴۲، پاییز و زمستان ۱۳۷۷

▪ اعجاز گران مدیریت، مدیریت دولتی، شماره ۴۴، تابستان ۷۸

▪ تصمیم گیری از نگاه نظریه آشوب، با دانایی فرد، تحول اداری، دوره ۵، شماره ۲۱

▪ بازتاب جلوه های نظریه بی نظمی در مدیریت، مطالعات مدیریت، ۲۱ و ۲۲ و بهار و تابستان ۷۸

▪ پژوهش کیفی، مطالعات مدیریت، ۲۰و زمستان ۷۷

▪ ضرورت تدوین منشور اخلاقیات سازمانی، تحول اداری، دوره ۵ ـ شماره ۱۹، آذر ۷۷

▪ مدیر بحران آفرین، کنترولر، شماره ۳ و ۴، پاییز و زمستان ۷۵

▪ در جستجوی مدلی برای تصمیم گیری در شرایط مبهم و بی نظم، مدیریت دولتی، ۳۷، تابستان ۷۶

▪ آیین ها و رسوم سازمانی، طریقی در شناخت فرهنگ سازمانی، مدیریت و توسعه، شماره ۱، تابستان ۷۸

▪ مؤسسه تحقیقات و آموزش مدیریت (وابسته به وزارت نیرو)

▪ نقش مدیریت در ایجاد و توسعه سرمایه اجتماعی، تدبیر، سال دهم ، شماره ۱۰۰، بهمن ۷۸

▪ مدیریت کیفیت جامع و پرسشهای بی پاسخ، نشریه مجتمع آموزش عالی قم، سال اول، شماره ۳، پاییز ۱۳۷۸، به همراه دانایی فرد

▪ تجدید ساختار نظامهای اداری، یک اصل محوری در توسعه، مدیریت توسعه، شماره ۳، زمستان ۱۳۷۸، به همراه شیروانی

▪ سازمان دانشی، کنترولر، کنترولر سال ۲، پاییز و زمستان ۷۷

▪ مدیریت توسعه پایدار، مدیریت و توسعه، سال ۱ شماره ۴، بهار ۷۹

▪ مسئولیت جهانی و توسعه، مدیریت و توسعه، سال ۱ شماره ۵، تابستان ۷۹ به همراه عربشاهی

▪ دولت مدیریتی و مدیریت دولتی، مدیریت دولتی، شماره ۴۷، بهار ۷۹

▪ نظریه انتخاب عمومی و ضرورت تحول در ساختار اداری، مطالعات مدیریت، شماره ۲۳ و ۲۴ پاییز و زمستان ۷۸

▪ نقش مؤلفه های ارزشی در آن نقش فشار عصبی، نشریه مجتمع آموزش عالی قم، سال ۲ شماره ۵، منتشره در پاییز ۷۹ بهار ۷۹ به همراه قلی پور

▪ تصمیم گیری شهودی به ویژگیها و کاربردها، فصلنامه مطالعات دفاعی استراتژیک، شماره ۵ و ۶ ، تابستان و پاییز ۷۹

▪ منشور اخلاقیات سازمانی در کلام مولی علی (ع)، مدیریت دولتی، شماره ۴۸ و ۴۹ تابستان و پاییز ۷۹

▪ ویژگیهای نظام کارآمد نظارتی (۱)، دیده، نشریه سازمان بازرسی کل کشور، شماره ۵، دی و بهمن ۷۹

▪ موانع ساختاری اجرای برنامه های توسعه در ایران، مدیریت و توسعه، شماره ۷، زمستان ۷۹

● کتابها

▪ مدیریت بر مبنای هدف و نتیجه، ترجمه، چاپ سوم، مرکز آموزش مدیریت دولتی، به اتفاق دکتر معتمدی

▪ مدیریت عمومی، تألیف، چاپ هفتم، نشر نی

▪ مدیریت تولید، تألیف، چاپ پنجم، آستان قدس رضوی، مهندس میرشفیعی

▪ تصمیم گیری و تعیین خط مشی دولتی، تألیف، چاپ سوم، سمت

▪ مباحث ویژه مدیریت دولتی، تألیف، چاپ اول، پیام نور، به اتفاق دکتر زاهدی

▪ نظام های اداری تطبیقی، تألیف، پیام نور

▪ خویشتن شناسی مدیران، ترجمه و اقتباس، چاپ اول، نشر نی

▪ اصول و مبانی جهانگردی، تألیف، چاپ اول، بنیاد مستضعفان،به اتفاق زهره دهدشتی

▪ گفتار هراسی، ترجمه و اقتباس، چاپ اول، نشر نی،به اتفاق هاشمی

▪ رفتار سازمانی، ترجمه، چاپ اول ۱۳۷۴، نشر مروارید، به اتفاق دکتر معمارزاده

▪ هفت گام به سوی کامیابی، ترجمه، چاپ اول ۱۳۷۶، نشر نی،به اتفاق اشرفی پیروز بخت

▪ تئوری سازمان، ترجمه، چاپ سوم ۱۳۷۶، نشر صفار، بهمراه دانایی فرد

▪ مدیریت دولتی نوین، ترجمه، چاپ اول ۱۳۷۶، نشر مروارید،به اتفاق دکتر خلیلی، دکتر معمارزاده

▪ مسئولیت اجتماعی مدیران، تألیف، سال اول ۱۳۷۷، مرکز آموزش مدیریت دولتی، به اتفاق قاسمی

▪ آینده کار، جیمز رابرتسون، ترجمه، اول ۱۳۷۸، نشر نی،به اتفاق دانایی فرد

▪ مدیریت تحول در سازمان، نگارش و ترجمه، اول ۱۳۷۹، نشر صفار،به اتفاق دانایی فرد

▪ تئوری های سازمان دولتی، ترجمه، چاپ ۱۳۸۰، نشر صفار، به اتفاق دانایی فرد

▪ مدیریت تعارض

▪ گفتارهایی در فلسفه تئوری های سازمان دولتی

▪ تئوری نظم در بی نظمی

▪ فرهنگ جامع مدیریت

▪ فرایند خط مشی گذاری عمومی

▪ آیین تندخوانی

▪ هفت راز زنان موفق

▪ مدیریت تطبیقی

▪ اداره امور دولتی تطبیقی

▪ قدرت انتقاد سازنده

▪ مدیریت و سرمایه اجتماعی

▪ سنجش کیفیت خدمات در بخش عمومی

▪ آموزه هایی برای استقرار مدیریت کیفیت

● سمینارها

▪ بازسازی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران (مقاله ممتاز)، تربیت مدرس، سخنران، ۱۳۶۸

▪ سمینار بررسی مسائل اداری ایران، علامه طباطبایی، سخنران، ۱۳۶۹

▪ سمینار مدیریت و سازماندهی آموزش بزرگسالان، مؤسسه بین المللی سوادآموزی بزرگسالان، سخنران، ۱۳۷۹

▪ سمینار تحول اداری (مقاله برجسته)، تربیت مدرس، سخنران، ۱۳۷۰

▪ سمینار جغرافیایی: جهان بینی، سیاست و محیط، تربیت مدرس، سخنران، ۱۳۷۱

▪ سمینار ایرانگردی، جهانگردی و توسعه (مقاله برگزیده)، وزارت کشور، سخنران، ۱۳۷۲

▪ سمینار مدیریت و توسعه، دانشگاه آزاد اسلامی ایران، سخنران، ۱۳۷۲

▪ سمینار فرهنگ و توسعه، وزارت ارشاد، سخنران، ۱۳۷۱

▪ سمینار ایرانگردی، جهانگردی «فرهنگ و توسعه» (ساز و کارهای لازم برای توسعه پایدار جهانگردی)، وزارت ارشاد، سخنران، ۱۳۷۳

▪ همایش علمی ـ کاربردی بهبود کیفیت آموزش عمومی، اداره کل آموزش و پرورش، سخنران، آذر ۱۳۷۴

▪ بررسی و نقد برنامه دوم توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، ارسال مقاله، ۱۳۷۳

▪ سمینار وجدان کاری (نقش فرهنگ و وجدان کاری)، دانشگاه آزاد اسلامی، مقاله ـ سخنران، خرداد ۱۳۷۵

▪ دومین اجلاس بررسی راههای عملی حاکمیت وجدان کاری و انضباط اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی، مقاله ـ سخنران، ۳ و ۴ دی ماه ۱۳۷۶

▪ اولین اجلاس بررسی عملکرد و خدمات دانشگاه آزاد اسلامی (دانشگاه آزاد اسلامی، ضرورتی در عصر مدیریت گرانی)، دانشگاه آزاد اسلامی، مقاله ـ سخنران، ۱۳۷۸

▪ همایش بازرسی و نظارت (تأملی بر ساختارهای نظارتی) ، دانشگاه تهران، اردیبهشت ۱۳۷۶

▪ همایش برنامه سوم، سازمان برنامه و بودجه مرکز همایش های صدا و سیما، مقاله ـ سخنران، ۱۳۷۷

▪ مدیریت دولتی جدید و توسعه ـ همایش نظام اداری و توسعه سازمان امور اداری و استخدامی کشور، مقاله ـ سخنران، ۱۷ و ۱۸ مرداد ۷۸

▪ ویژگی های نظام کارآمد نظارتی در کشور، دومین همایش بازرسی و نظارت، دانشگاه تهران و سازمان بازرسی کل کشور، آبان ۷۹

▪ جایگاه فرهنگ در ساختار کلان کشور، همایش نقش و جایگاه دولت در توسعه فرهنگی ـ سازمان برنامه ، پژوهشکده علوم انسانی و جهاد دانشگاهی، محل اجرا تالار علامه امینی دانشگاه تهران، ۲۸ و ۲۹ اردیبهشت۷۸

در مورد تألیفات و ترجمه ها

در سال ۱۳۵۱ مرکز آموزش مدیریت دولتی که در آن زمان تولیت آموزش مدیران دولتی را عهده دار، بود نشریه ای به نام «مدیریت امروز» را منتشر می کرد که اولین نشریه مدیریت دولتی در کشور بود. من کار جدی ترجمه و تألیف را از این نشریه آغاز کردم. اولین مقاله ام در مورد «جذب نیروهای انسانی کارآمد» بود و بعدها مقالات متعدد به صورت ترجمه و تألیف، در این نشریه به چاپ رسانیدم.

اصولاً اعتقاد من بر این است که کار ترجمه می تواند برای ایجاد منابع علمی رشته مدیریت کاملاً مفید باشد و برخلاف نظر گروهی که در ارزیابی های علمی، ارزش زیادی برای ترجمه قائل نیستند نظر بنده این است که کار ترجمه اگر از منابع اساسی رشته های علمی باشد هم کار دشوارتری است و هم کار ارزشمندتری. زیرا ما را در رشته های علمی نیازمند ارتباط با دیگر ملل و کشورها هستیم و ترجمه راه این ارتباط را فرا روی ما می گشاید. البته ترجمه، لزوماً یکطرفه نیست ما از دیگران می آموزیم و دیگران نیز از ما می آموزند و ترجمه در این حالت، تلاشی توسعه بخش خواهد بود.

توصیه من به همکاران جوانتر این است که اگر قرار بر این است که کار علمی چاپ و نشر انجام دهند، قبل از آنکه به تألیف اقدام کنند در زمینه ترجمه تجربه بیاموزند و سپس وارد وادی تألیف و تصنیف شوند. توصیه دیگر من این است که اگر کسانی علاقمند به نگارش کتاب و مقاله هستند ابتدا این اطمینان در آنها بوجود آید که خود، مطلب را کاملاً درک کرده اند و ابهامی برایشان وجود ندارد، سپس اراده کنند که به دیگران موضوع را انتقال دهند. درک مطلب و موضوع موجب می شود که نویسنده بتواند به سادگی و روانی مطلب را به دیگران انتقال دهد. روان نویسی، ساده نویسی و رعایت ایجاز در نوشتن، همه توصیه هایی است که اگر رعایت شود به توفیق نویسندگان می انجامد.

مشکلی که امروزه در زمینه نشر کتب مختلف به ویژه کتب سازمانی و مدیریت می بینیم، عدم وجود فضای نقد در جامعه انتشاراتی کشور است، کتب بسیاری هر ساله در زمینه های مختلف به چاپ می رسد که بدون آنکه نقدی بر آنها بشود روانه بازار می شوند و در چنین احوالی نباید انتظار داشت که کتب و مقالات منتشر شده، از کیفیت بالایی برخوردار باشند. در واقع کتب و مقالات مدیریت، ترجمه ها و تألیف ها روانه بازار می شوند اما کمتر ارزیابی و بررسی دقیقی بر روی آنها انجام می گیرد، به همین علت، بدون آنکه مؤلفان و مترجمان مسئولیت خاصی را متوجه خود بدانند به این کار ادامه می دهند. البته در این میان معدود کسانی هم هستند که کارهای ارزنده ای ارائه می دهند و تلاشهای آنان در این زمینه قابل ارج و سپاس است.

● گرایش در تالیفات، ترجمه ها و آراء مدیریتی

این گرایش بیشتر براساس مخاطبان نوشته هایم بوده است. بدین معنی که در یک دوره هر چه ترجمه می کردم و می نوشتم برای مدیران، دانشجویان و پژوهشگران مدیریت بود، اما پس از مدتی احساس کردم که آنانی که مدیر هستند اما مدیریت نخوانده اند نیز، می توانند مخاطبان من باشند، بنابراین یک سلسله از نوشته ها و کتابهایم برای کسانی است که با مدیریت به سبک و سیاق علمی آشنا نیستند، اما به حرفه مدیریت اشتغال دارند.

کتاب مدیریت عمومی که به زبانی ساده برای مدیران نوشته شده است از این جمله می باشد. این کتاب مورد استقبال مدیران و دانشجویان قرار گرفته و اکنون به چاپ بیستم رسیده است. بنابراین باز هم توصیه من به ساده نویسی و نوشتن به سبکی است که برای همگان قابل درک باشد. کتاب مدیریت عمومی با آنکه رسماً در منابع دانشگاهی ذکر نگردید اما بیشتر از هر کتاب دیگری مورد اقبال قرار گرفت.

من به عنوان مدرس دانشگاه تلاش می کنم زمانی که مکتب و مدیریت کلاسیک و سنتی مدیریت را درس می دهم، چنان از آن دفاع نمایم که در زمان خودش از آن دفاع می شد، زمانیکه مدیریت روابط انسانی را تدوین می کنم در نقش یک انسانگرا ظاهر می شوم و مکتب سیستمی مدیریت را به سبک پیروان مکتب سیستمی درس می دهم. اما از میان آراء و دیدگاههای نویسندگان، مکتب انتقادی و پست مدرن را بیشتر می پسندم و شاید به این علت است که فکر می کنم اینان در ابطال نظریه های پیشین تا حدود زیادی توفیق داشته اند و این امر می تواند به تکامل و ارتقاء رشته مدیریت کمک نماید.

شالوده شکنی پست مدرن، طلیعه مکتب نوینی را در مدیریت می دهد که مسلماً می تواند بسیاری از مجهولات امروز را آشکار سازد. از نظر تئوری، تئوری آشوب یا نظم در بی نظمی را سرآغاز تفکرات تازه ای در مدیریت می دانم و نظرات گلیک و لورنز و والدراپ را نظریاتی کارساز برای مدیریت در دنیای پیچیده و متلاطم امروز می دانم. بحث جاذبه های غریب، اثر پروانه ای، خاصیت اهرمی همه ویژگی های نظریه آشوب هستند که به صورتهای مختلف در جامعه امروز ما نمود دارند.

اما علت علاقه من به استاد فیلسوفم راموس بیشتر بخاطر آن است که ایشان در به چالش کشیدن نظریه های ابزاری مدیریت بسیار کوشیده اند و میراثی که از او باقی مانده میراث ارزنده و گرانبهایی برای محققان مدیریت است. وی از تعقل ابزاری که پایگاه و اساس نظریه های متداول مدیریت است بسیار انتقاد کرده و آزادی و اختیار و کرامت انسان را در این نوع تعقل بسیار نازل می بیند. به نظر این فیلسوف مدیریت باید در پی آن باشیم که تعقل جوهری یا تعقل ارزشی را جایگرین تعقل ابزاری و بازاری نماییم و انسان را در مرتبه والایی که شایسته اوست قرار دهیم. انسانی که در تعقل ابزاری، وسیله سازمان شده و از خود هیچ منیت و اراده ای ندارد، در تعقل جوهری حاکم بر سازمان بوده و صاحب اختیار و انتخاب می باشد.

● اصولا من تنگناهای رشته مدیریت را اینگونه می بینم:

الف ـ جدایی سازمانهای اجرایی از دانشگاهها

ب ـ عدم باور تخصصی بودن رشته مدیریت به عنوان علمی همپای سایر رشته های علمی

ج ـ عدم علاقه و انگیزه در دانشجویان و مدرسان رشته مدیریت

د ـ دشواری ارتباط با دنیا به بهانه بومی سازی مدیریت

هـ ـ فقدان تشکل ها و انجمن های علمی مدیریتی غیر دولتی

● آراء کلیدی

در مورد نظرات کلیدی من شاید بتوان به نظریه تلقیق هدفهای فرد و سازمان اشاره کرد که طی پیوستی در کتاب مدیریت عمومی به طور مفصل به آن اشاره کرده ام و متذکر شده ام اگر هدفهای فرد و سازمان یکی شوند مشکل مدیریت کلاً حل خواهد شد. ایجاد آرمان مشترک و ارزشهای فراگیر، راه حل اساسی در الگوی پیشنهادی من است. (در صورت نیاز به مقاله تلفیق هدفهای فرد و سازمان در کتاب مدیریت عمومی مراجعه شود) نظریه دیگری که به نظر من کارساز است، «الگوی احساس و ادراک مشکل» است که بوسیله آن می توان تصمیمات را تحلیل نمود (برای اطلاع بیشتر به کتاب فرایند خط مشی گذاری عمومی مراجعه شود).

از سایت مدیریتی ایران : http://managerial.ir/archives/1897/

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۱۳
شهروز صبوری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی