فرهنگ انتقاد
امام علی (ع)میفرمایند:هیچکس به اندازهای بزرگ نیست که نسبت به نقد بی نیاز باشد و هیچکس به اندازهای کوچک نیست که نسبت به نقد ناتوان باشد.
انتقاد در فرهنگ لغت به معنای خالص کردن , جدا کردن خوب از بد ,خرده گرفتن , برشمردن درستی ها و نادرستی های یک موضوع می باشد .
از
تعریف لغوی واژه نقد می بینیم که این واژه مفهومی مناسب دارد و در راستای
تشخیص خوبی ها می باشد ولی چگونه شده است که در میان اقشار مختلف جامعه به
طوری نامناسب تعبیر شده و آنچنان که باید و شاید جایگاه خود را نیافته است؟
معمولا
وقتی مدیری منصوب می شود در اولین جلسه معارفه خود را فردی انتقادپذیر
معرفی کرده و خواستار ارائه نقدها و پیشنهادات از سوی افراد زیردست و ارباب
رجوع می شود ولی در ادامه این روند تغیر کرده و شاهد میباشیم که اکثریت
مدیران و مسئولین نقد را به دشمنی تعبیر کرده و با منتقدین برخورد مناسبی
انجام نمی دهند ولی این تغیر دیدگاه چگونه رخ داده و چرا افراد در طی زمانی
کوتاه چنین تغیر نگرشی می دهند که از شعارهای انتقادپذیری و گوش دادن به
همگی افکار و سلایق به انتخاب گزینشی تعریف و تمجیدها رسیده و هر گونه
گوشزد کردن مشکلات و ایرادها را منع می کنند؟
بارها
گفته شده که فرهنگ جامعه باید تغیر کرده و به سوی فضای نقد و انتقاد برود
چون در جامعه ای که فضا بسته و محدود باشد هیچ پیشرفت و توسعه ای حاصل نمی
شود و کارهای اشتباه و رویه های غلط با این فرض که هیچکس معترض آنها نیست
همچنان ادامه می یابد پس مسئولین باید این نکته را بدانند که اگر کسی
انتقاد می کند علاقه مند بهبودی سیستم بوده و دوست دارد که جلوی یک کار غلط
گرفته شود و کار صحیح جایگزین آن شود.در تمامی ادارات معمولا صندوق های
نظرات و پیشنهادات است که جهت ارائه همین نقد و انتقادها به مسئولین امر می
باشد ولی خروجی این صندوق ها تا به امروز چه بوده است؟ کدام اداره تا کنون
عملکرد این صندوق ها را اعلام کرده و مثلا برنامه ای دایمی جهت گشودن و
بررسی انتقادها مثلا در دوره های سه ماهه یا شش ماهه و … دارد؟ آیا این
صندوق ها کاربرد دیگری جز استفاده تزئینی در دیوارهای ادارات دارد؟ البته
از این طرف باید مردم نیز یاد بگیرند که از این صندوق ها استفاده نمایند
چون معمولا مردم نیز کاربرد این صندوق ها را نمی دانند یا اغلب با این پیش
فرض که این صندوق ها هیچگاه باز نشده و رسیدگی نمی شوند از آنها استفاده
نمی کنند ولی باید استفاده از آنها نیز فرهنگسازی شود.
البته
ناگفته نماند انتقاد ادبیات خاص خود را دارد و انتقادی سازنده و کارگشا
خواهد بود که به حق باشد و منتقد خود را ملزم به قوانین نقد صحیح بداند نه
اینکه تنها با این حربه که انتقاد سازنده است هر بلائی بر سر انتقاد شونده
بیاوریم و به شخصیت انسانی وی توهین کنیم بدین منظور باید از ابتدای آموزش
در مدارس و دانشگاه ها و سایر نهادهای اجتماعی اصول صحیح انتقاد و
انتقادپذیری باید به افراد یاد داده شود تا هم بتوانند به نحو احسن ایرادات
را گوشزد نمایند به طوریکه موجب رنجش و ناراحتی فرد انتقاد شونده را فراهم
نسازند و هم افراد یاد بگیرند که هر مقام مسئولی برای بهبود عملکردش نیاز
به انتقاد دارد و این انتقاد همانند درمان یک بیمار نقش حیاتی در بهبود او
دارد برای مثال اگر فردی مریض باشد باید به او عوارض بیماری و رفتارها و …
را دایما گوشزد کرد و او را از برخی کارها پرهیز داد تا بهبود یابد و اگر
او فکر کند که فرد مقابل با نیتی مغرضانه او را از خوردن برخی غذاها پرهیز
میدهد یا برخی کارها را برایش ممنوع می کند در مقابل نصایح موضع گیری می
کند در نتیجه بهبود نمی یابد.
در
نهایت اینکه به تمامی مسئولین و افرادی که سرکاری بوده و با سایر افراد
جامعه در ارتباط هستند پیشنهاد میشود همیشه با دیدی مثبت به نظرات و
پیشنهادات و انتقادات نگاه کرده و از آنها به عنوان ابزاری برای بهبود و
پیشرفت جایگاه خود استفاده نمایند و در مقابل نصیحت ناصحان موضع گیری نکرده
و سعی در خاموش کردن صداهای گوناگون نکنند که نتیجه اش رکود کاری و رخوت و
سستی در ادارات و نهادهای اجتماعی خواهد بود .به مردم و ارباب رجوع عزیزی
هم که از این ادارات و نهادها استفاده می کنند و با مشکلاتی روبرو می شوند
توصیه می شود آداب صحیح انتقادسازنده را یادگیرند و در برخوردهای کاری خود
به کار ببرند به طوریکه وقتی از کسی نقد می کنند تلقی فرد بر خصومت نباشد
بلکه از این انتقادها به نحو احسنت استفاده شود و با شعری در این رابطه
مطلب خود را به پایان می بریم :
آیینه چون عیب تو بنمود راست
خود شکن آن روز آیینه شکستن خطاست