وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری

وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری
شهروز صبوری از استان آذربایجان شرقی و شهر شبستر هستم . لیسانس مدیریت بازرگانی و فوق لیسانس مدیریت اجرایی و هم اکنون دانشجوی دکترای مدیریت کارآفرینی هستم. مدیر گروه مدیریت دانشگاه آزاد واحد خامنه و مدرس سایر دانشگاه های آزاد و پیام نور شهرستان شبستر بوده و دروس رشته های مدیریت و حسابداری را تدریس میکنم.همچنین مشاوره های مدیریتی , اقتصادی و تحصیلی را به علاقه مندان ارائه مینمایم.
مقالات ذیل را در کنفرانس های ملی و بین المللی ارائه کرده و در مجلات داخلی و بین المللی نیز به انتشار رسانده ام:
1- بازاریابی سبز در ایران ، پتانسیل ها و چالش ها (1389)
2- رابطه بین هوش هیجانی و مدیریت بحران (1392)
3- وقف ثروت بی پایان در تاریخ و فرهنگ شبستر (1392)
4- فرایند گذار به توسعه با رویکرد حماسه اقتصادی (1392)
5- آموزش کارآفرینی نیاز امروز فضای کسب و کار (1393)
6- کارآفرینی راهی به سوی بهبود فضای کسب و کار (1393)
7- ارتباط کارآفرینی و هویت اقتصادی (1393)
8- Entrepreneurship Training is the Requirement of Business Environment of Today (2014)

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رشد اقتصادی» ثبت شده است

سلام

بعد از ارائه مباحثی درباره رشد و توسعه اقتصادی و بررسی نظریه های رشد متعادل و رشد نامتعادل به سومین نظریه که یکی از مهمترین نظریات بوده و راهکار رهایی از بسیاری مشکلات می باشد می رسیم . طی این نظریه روزن اشتاین اشاره دارد که با سرمایه گذاری کم در تمامی بخشها یا سرمایه گذاری زیاد تنها در یک بخش اقتصاد رشد و توسعه پیدا نمی کند و برای رشد باید فشار بسیار بزرگی (مانند فشار زیادی که به هواپیمای در حال برخاستن از باند وارد میشه) به اقتصاد وارد بشه تا بتونه به نتیجه مطلوب برسه . برای مثال در صورت بررسی مثالهای قبلی اگر اقتصاد فرضی دارای پنج بخش باشد و ما تنها 5 میلیون واحد بودجه داشته باشیم باید با برنامه ریزی دقیق و تامین منابع از هر طریقی (جذب سرمایه خارجی یا ایجاد بدهی یا …) باید بیست میلیون واحد دیگه تامین مالی کرده و به هر بخشی پنج میلیون واحد پول تزریق کنه که در اینصورت تمامی بخشها با قدرت و توانی مضاعف شروع به رشد کرده و به موفقیت می رسد و در این صورت اقتصاد فوق شاهد رشد و توسعه ای همه جانبه و جامع خواهد بود.

تز فشار همه جانبه به این معنی است که برای چیرگی بر موانع موجود بر سر راه توسعه اقتصادی کشورهای در حال توسعه، نیاز به یک برنامه جامع و کامل سرمایه‌گذاری است. روزن اشتاین معتقد است که کشورهای در حال توسعه معمولا در حال رکود به سر می‌برند و برای کنده شدن از این رکود و قرار گرفتن در راه رشد مداوم اقتصادی نیاز به سرمایه گذاری‌های زیادی است. وی معتقد است که در این کشورها به دلیل ضعف تاریخی نیروهای مولد و فقدان مکانیسم بازار جهت تعدیل قیمت ها، شرکت دولت در فعالیت‌های اقتصادی ضروری است. و دخالت دولت در اقتصاد تا زمانی ادامه می‌یابد که اقتصاد به رشد مداوم برسد، و پس از آن بخش خصوصی جایگزین بخش دولتی خواهد شد. به دلیل این که منابع تولید در کشورهای توسعه نیافته محدود می‌باشد برای رسیدن به توسعه اقتصادی باید این منابع محدود صرف منابع توسعه اقتصادی گردد. قرار دادن کشوری در راه توسعه مداوم اقتصادی، شبیه قرار دادن یک هواپیما در باند پرواز است. هواپیما قبل از پرواز می‌بایستی آن قدر سرعت بگیرد تا آماده پرواز شود. این سرعت گرفتن در روی باند فرودگاه شرط لازم برای موفقیت در پرواز است.
به عقیده وی توسعه تدریجی و اعمال سیاست‌های اقتصادی به صورت گام به گام قادر نخواهند بود که اقتصاد را به طور موفقیت آمیز در خط رشد اقتصادی قرار دهند. برای رشد مداوم اقتصادی نیاز به یک حداقل سرمایه‌گذاری است که می‌بایستی به طور همه جانبه و یکباره صورت گیرد، در غیر این صورت هواپیما روی باند خواهد ماند. برای سرمایه‌گذاری باید آن دسته از پروژه‌ها انتخاب شوند که سود اقتصادی و اجتماعی را به حداکثر برسانند. بنابراین استفاده از تکنولوژی جدیدتر برای موفقیت اقتصادی ضروری است. البته وی مخالف وابستگی تکنیکی به کشورهای دیگر است. به عقیده روزن‌اشتاین منابع سرمایه کشورهای در حال توسعه بسیار محدود است، پس این سرمایه ارزشمند نمی بایستی بیهوده به هرز رود، در نتیجه به طور همزمان نیاز به ایجاد صنایع تولیدکننده و کالاهای سرمایه ای در داخل کشور است. بنابراین تقسیم‌ناپذیر بودن و صرفه‌جویی‌های خارجی از کمیابی سرمایه در داخل نشات می‌گیرد. اگر سرمایه را به اجزا کوچکتر تقسیم کنیم، دیگر کارایی لازم برای رهایی از حالت رکود اقتصادی را از دست خواهد داد.
فقدان زیربنای اقتصادی در کشورهایی در حال توسعه موجب می‌شود که سایر سرمایه‌گذاری‌های غیرمفید و غیراقتصادی باشد. حمل و نقل، نیروی برق، ارتباطات و سایر تسهیلات زیربنایی لزوماً نیازمند سرمایه‌گذاری‌های وسیعی است، اما با توجه به سطح پایین پس انداز نمی توان حجم قابل توجهی از سرمایه‌ها را صرف انجام این گونه سرمایه‌گذاری‌ها نمود. به نظر روزن اشتاین یک برنامه سرمایه‌گذاری جامع و بسیار وسیع لازم است تا از طریق آن بتوان چنین پروژه‌های سرمایه‌گذاری را به طور همزمان در بخش‌های اقتصادی انجام داد.
روزن اشتاین وظیفه اول در راه صنعتی شدن را تربیت نیروی کار ماهر و آموزش دیده می‌داند. اما موضوع این است که تربیت نیروی کار ماهر از نظر کارفرمایان بخش خصوصی یک مساله سودآور نیست، زیرا ممکن است کارگران ماهر پس از دوره آموزشی خود در بنگاه‌های دیگر جذب شوند و سرمایه‌گذاری را با زیان روبرو سازند. روزن اشتاین معتقد است که دولت از طرف کل موسسه‌های تولیدی در جامعه می‌تواند این وظیفه را عهده‌دار شود. او وجود کارگران ماهر و آموزش دیده در یک جامعه را «صرفه‌جویی‌های خارجی» می‌داند زیرا با تربیت این کارگران موسسه‌های تولیدی نیازی نمی‌بینند که هر یک به طور مستقل و جداگانه به تربیت نیروی انسانی اقدام کنند.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۹
شهروز صبوری
يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۸ ب.ظ

مدل رشد اقتصادی نامتوازن (آلبرت هیرشمن)

سلام

در ادامه مطالب مربوط به رشد به دومین مدل که مدل اقتصادی رشد نامتوازن است می رسیم . در مدل قبلی گفتیم که باید به همه بخشها به طور مساوی توجه شود و در این مدل برعکس آن یک بخش که با توجه به شرایط کشور و وضعیت اقتصادی بهتر تشخیص داده شده و توانایی توسعه سایر بخشها را هم دارد مورد توجه قرار گرفته و به عبارتی لوکوموتیو قطار توسعه می شود تا با تزریق تمام توان به این آن سایر بخشها را هم در پشت سر خود کشیده و به جلو ببرد . برای مثال اگر همان 5 بخش اقتصاد , کشاورزی , آموزش , صنعت و فرهنگ در کشور فرضی وجود داشته باشد و 5 میلیون واحد هم بودجه در اختیار باشد اقتصاد فوق مثلا کشاورزی را در اولویت دانسته و تمام 5 میلیون را به آن تزریق می کند تا با رشد کشاورزی سایر بخشها را هم به دنبال خود رشد و توسعه دهد.

تشریح مدل

توسعه اقتصادی یک فرآیند مستمر است که به وسیله زنجیری از عدم تعادل ایجاد و نگاه داشته می‌شود. در واقع هدف سیاست توسعه اقتصادی در نظریه رشد نامتوازن این است که سعی کند فرآیند عدم تعادل را به وسیله یک رشته از سرمایه‌گذاری‌های مستقل که در بخش‌های استراتژیک تزریق می‌شود استمرار بخشد و به این ترتیب ممکن است عدم تعادل دقیقاً موجب تسریع روند توسعه شود. در این شرایط سرمایه‌گذاری در صنایع و بخش‌هایی که حداکثر فایده اقتصادی اجتماعی را ایجاد می‌کنند، می‌تواند به مثابه لوکوموتیو رشد اقتصادی عمل کند و سایر بخش‌ها را به دنبال خود بکشاند.

هیرشمن معتقد است که هر منطقه دارای قابلیت‌های رشد است که ممکن است برای سرمایه‌گذاری خاصی مناسب باشد و لذا امکانات منطقه‌ای مشخص کننده بهترین پروژه‌هاه برای تحقق رشد اقتصادی می‌باشد لذا برخی از پروژه‌ها باید برای «سرمایه‌گذاری وسیع» انتخاب شوند و رشد از صنایع پیشرو به صنایع عقب مانده از یک بنگاه به بنگاه دیگر انتقال یابد. سرمایه‌گذاری مستقل در یک صنعت می‌تواند سرمایه‌گذاری‌های بیشتری را از طریق فشار مازاد تقاضا در صنایعی که عرضه‌کننده مواد مورد نیاز آن صنعت هستند به وجود آورد. سرمایه‌گذاری فوق همچنین از طریق فشار مازاد عرضه موجب تشویق سرمایه‌گذاری در صنایعی که خریدار آن صنعت هستند؛ نیز می‌شود. به همین جهت سرمایه‌گذاری در صنایع و بخش‌هایی که حداکثر فایده اقتصادی اجتماعی را ایجاد می‌کنند و سایر بخش‌های اقتصادی را متاثر می‌کند؛ لازم و ضروری است.

پیوندها یا ارتباط بخش‌های پیشتاز

هیرشمن در انتخاب بخش‌های پیشتاز متذکر می‌شود که طرح‌های «استراتژیک» باید انتخاب شوند. به نظر وی طرح استراتژیک لزوما به لحاظ اقتصادی سودآور نیست بلکه این طرح‌ها می‌توانند نقش رهبری اقتصاد را بر عهده بگیرند و سایر بخش‌ها را به دنبال خود حرکت دهند. طرح‌هایی استراتژیک هستند که دارای بیشترین مبادله با بخش‌های دیگر اقتصادی باشند. لازه به ذکر است که هر سرمایه‌گذاری سه نوع تاثیر بر اقتصاد دارد:

از طریق پیوندهای پیشین: پیوندهایی که موجب تشویق و ترغیب سرمایه‌گذاری در مراحل قبلی تولید می‌شوند.

از طریق پیوندهای پسین: پیوندهایی که موجب تشویق و ترغیب سرمایه‌گذاری در مراحل بعدی تولید می‌شوند.

از طریق پیوندهای هم سطح: پیوندهایی که موجب تشویق و ترغیب سرمایه‌گذاری در مراحل قبلی تولید می‌شوند.

 از پیوندهای پسین و پیشین به عنوان ارتباط عمودی و از پیوندهای هم سطح با عنوان ارتباط افقی استفاده می‌شود. هیرشمن توصیه می‌کند که صنایعی به عنوان پیشتاز انتخاب شوند که دارای بیشترین پیوندهای هم سطح، پیشین و پسین باشند تا بیشترین تاثیر را در تولید، ایجاد اشتغال و توزیع درآمد داشته باشند. در واقع نقطه آغاز فرآیند توسعه در نظریه رشد نامتعادل پیدا کردن طرح‌هایی است که بیشترین پیوند‌های هم سطح، پیشین و پسین را دارا هستند. طرح‌های اجرایی با بیشترین پیوند‌ها از یک کشور به کشور دیگر (از نظر مکان) و از یک دوره به یک دوره (از نظر زمان) کاملاً متفاوت است و تنها می‌توان از طریق تجربه به آن‌ها دست یافت. مثلاً در مورد صنعت فولاد –که دارای پیوندهای پسینی و پیشینی متعددی است-؛ اگر کشوری معادن سنگ‌ آهن نداشته باشد و نتواند در این صنعت سرمایه‌گذاری کند انتخاب این صنعت برای شروع فرآیند رشد اصلا مناسب نیست.

در نظریه رشد نامتوازن صنعت باید بر کشاورزی اولویت داده شود زیرا بخش صنعت نه تنها از کارایی بیشتر برخوردار است بلکه ارتباط عمودی آن نیز دارای اثرات بیشتری بوده و سرمایه‌گذاری القایی زیادتری ایجاد می‌کند؛ در حالی‌که بخش کشاورزی فاقد اثرات ارتباط پسین با سایر بخش‌ها بوده و ارتباط پیشین آن نیز بسیار محدود و ضعیف است. توسعه برخی از فعالیت‌های مکمل نظیر زغال سنگ، سنگ‌ آهن و تولید ماشین‌آلات شاخص مناسبی برای اندازه‌گیری وسعت صنعتی شدن یک جامعه است. نوع خاصی از تکنولوژی پیشرفته و سرمایه‌بر در یک کشور که سابقه کمی در صنعت داشته باشد می‌تواند از تکنولوژی کاربر و ماشین آلات ساده و ابتدایی مناسب‌تر باشد.

زمانی که سرمایه‌گذاری‌ها به کشاورزی، آبیاری، صنایع پوشاک و کالاهای مصرفی اختصاص می‌یابد افزایش تولید این گونه کالاها برای عموم مردم ملموس و مشهود است اما نتیجه سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی و اجتماعی باتوجه به اثرات بلندمدت آن حداقل در کوتاه مدت روشن نمی‌شود و به این ترتیب ممکن است مردم در مقابل این گونه سرمایه‌گذاری‌ها که بازده آن را لمس نمی کنند مقاومت کنند، مگر آن که این سیاست‌ها با فشار سیاسی بر جامعه تحمیل شود.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۸
شهروز صبوری
شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۱۶ ب.ظ

رشد و توسعه اقتصادی

 

سلام

با توجه به شرایط و وضعیت میخوام طی مطالبی چند به مفاهیم رشد و توسعه اقتصادی پرداخته و پیشنهاداتی در این باب ارائه کنم ابتدا ببینیم خود مفاهیم رشد و توسعه چه هستند ؟

از سالیان بسیار دور, با افزایش سطح دانش و فهم بشر, کیفیت و وضعیت زندگی او همواره در حال بهبود و ارتقا بوده است. بعد از انقلاب فرهنگی-اجتماعی اروپا (رنسانس) و متعاقب آن انقلاب صنعتی, موج پیشرفت‌های شتابان کشورهای غربی آغاز گردید. تنها کشور آسیایی که تا حدی با جریان رشد قرن‌های نوزده و اوایل قرن بیستم میلادی غرب همراه گردید کشور ژاپن بود. بعد از رنسانس که انقلابی فکری در اروپا رخ داد, پتانسیل‌های فراوان این ملل, شکوفا و متجلی گردید اما متاسفانه در همین دوران, کشورهای شرقی روند روبه‌رشدی را تجربه نکرده و بعضاً سیری نزولی طی نمودند. البته بعضاً حرکت‌های مقطعی و موردی در این کشورها صورت گرفت اما از آنجاییکه با کلیت جامعه و فرهنگ عمومی تناسب کافی را نداشت و مورد حمایت واقع نگردید, به سرعت مضمحل گردید. محمدتقی‌خان امیرکبیر در ایران, نمونه‌ای از این دست است.
مباحث توسعه اقتصادی از قرن هفدهم و هجدهم میلادی در کشورهای اروپایی مطرح گردید. فشار صنعتی‌شدن و رشد فناوری در این کشورها توام با تصاحب بازار کشورهای ضعیف مستعمراتی باعث شد تا در زمانی کوتاه, شکاف بین دو قطب پیشرفته و عقب‌مانده عمیق شده و دو طیف از کشورها در جهان شکل گیرد: کشورهای پیشرفته (یا توسعه‌یافته) و کشورهای عقب‌مانده (یا توسعه‌نیافته).

باید ببن دو مفهوم ”رشد اقتصادی“ و ”توسعه اقتصادی“ تمایز قایل شد. رشد اقتصادی, مفهومی کمی است در حالیکه توسعه اقتصادی, مفهومی کیفی است. ”رشد اقتصادی“ به تعبیر ساده عبارتست از افزایش تولید (کشور) در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه. در سطح کلان, افزایش تولید ناخالص ملی (GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP) در سال موردنیاز به نسبت مقدار آن در یک سال پایه, رشد اقتصادی محسوب می‌شود که باید برای دستیابی به عدد رشد واقعی, تغییر قیمت‌ها (بخاطر تورم) و استهلاک تجهیزات و کالاهای سرمایه‌ای را نیز از آن کسر نمود
منابع مختلف رشد اقتصادی عبارتند از ‌افزایش بکارگیری نهاده‌ها (افزایش سرمایه یا نیروی کار), افزایش کارآیی اقتصاد (افزایش بهره‌وری عوامل تولید), و بکارگیری ظرفیت‌های احتمالی خالی در اقتصاد.
”توسعه اقتصادی“ عبارتست از رشد همراه با افزایش ظرفیت‌های تولیدی اعم از ظرفیت‌های فیزیکی, انسانی و اجتماعی. در توسعه اقتصادی, رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن, نهادهای اجتماعی نیز متحول خواهند شد, نگرش‌ها تغییر خواهد کرد, توان بهره‌برداری از منابع موجود به صورت مستمر و پویا افزایش یافته, و هر روز نوآوری جدیدی انجام خواهد شد. بعلاوه می‌توان گفت ترکیب تولید و سهم نسبی نهاده‌ها نیز در فرآیند تولید تغییر می‌کند. توسعه امری فراگیر در جامعه است و نمی‌تواند تنها در یک بخش از آن اتفاق بیفتد. توسعه, حد و مرز و سقف مشخصی ندارد بلکه بدلیل وابستگی آن به انسان, پدیده‌ای کیفی است (برخلاف رشد اقتصادی که کاملاً کمی است) که هیچ محدودیتی ندارد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۷:۱۶
شهروز صبوری