رفتار سازمانی (Organizational Behavior) مطالعهٔ تأثیر افراد،
گروهها و ساختارها بر رفتار در یک سازمان است که هدف آن، به کار بردن این
دانش برای بهبود کارایی سازمان است.
رفتار سازمانی علم مطالعه و کاربرد دانش درباره نحوه برخورد
مردم، افراد و گروهها در سازمانها میباشد. این کار با رویکرد سیستمی
انجام میشود. یعنی روابط بین مردم و سازمانها را در ارتباط با کل افراد،
گروه ها، سازمانها و سیستمهای اجتماعی تشریح می نماید و هدف آن دستیابی به
اهداف انسانی سازمانی و اجتماعی با ایجاد روابط بهتر میباشد.
رفتار سازمانی رشته ای در حال رشد می باشد، دپارتمان مطالعات
سازمانی در اکثر دانشگاه ها وجود دارد و همچنین دانشگاه های زیادی برنامه
های روانشناسی صنعتی را اجرا کرده می کنند.
پیتر دراکر و پیتر سنژ کسانی بودند که مطالعات آکادمیک را در
عمل اجرا کردند. در بیست سال گذشته مطالعات رفتار سازمانی توسعه یافته اند و
با رشته های دیگر ترکیب گردیده است.
فیلسوف یونانی پلوتو درارتباط با اساس رهبری مطالبی نوشته
است،نویسنده و فیلسوف ایتالیایی نیکولو ماکیاولی نیز بحثی در ارتباط با
قدرت سازمانی و سیاست دارد.آدام اسمیت در سال 1776، گونهٔ جدیدی از ساختار
سازمانی را که بر مبنای تقسیم کار استوار بود راارئه کرد.یکصد سال بعد،ماکس
وبر ،جامعه شناس آلمانی، در ارتباط با سازمان عقلایی و رهبری کاریز ماتیک
مطالبی منتشر کرد.مدتی بعد فردریک وینسلو تیلور استفاده سیستماتیک از هدف
گذاری و پاداش و انگیزش کارمندان را ارائه کرد.
در دههٔ1920 استاد دانشگاه هاروارد،التون مایو و همکارانش
مطالعاتی را در زمینهٔ تولید در وسترن الکتریک واقع در هاثورن در ایالات
متحده انجام دادند.
ماکس وبر پایه گذار مطالعات آکادمیک همراه با توسعه مدیریت علمی بوده است و تیلوریسم حد اعلای حرکت وی می باشد.
بعد از جنگ جهانی اول، تمرکز مطالعات سازمانی بر روی اینکه
چگونه عوامل انسانی و روانشناسی بر روی سازمان اثر می گذارند تغییر کرد که
موجب مطالعات هاثورن گردید. جنبش روابط انسانی بر روی گروه و انگیزش تمرکز
داشت.
چستر برنارد ، هنری فایول ، فردریک هرزبرگ ، آبراهام مازلو ، دیوید مک کللند و ویکتور وروم از برجسته ترین محققان این دوره می باشند.
جنگ جهانی دوم نیز موجب تغییرنگرش گردید.تدارکات وسیع و تحقیق
در عملیات موجب جلب نظر مجدد علاقه مندان به مطالعه سازمان ها گردید.نظریهٔ
سیستم ها مربوط به این دوره می باشد.
تحقیقات اثر گذار در این دوره عمدتاً توسط هربرت الکساندر سیمون
و جیمز.جی.مارچ انجام شده است. تمرکز در دههٔ 1960 و 1970 عمدتاً بر روی
روانشناسی اجتماعی بود،تأگید مطالعات آکادمیک نیز بر روی مطالعات کمی بود.
در این هنگام شاهد انفجاری از نظریه ها بودیم که بیشتر توسط
دانشگاه استنفورد و دانشگاه کارنگی ملون انجام می شد.سازمان غیر رسمی ،
نظریه اقتضائی و چند نظریه دیگر حاصل این دوران می باشد.
التون مایو اداره مطالعات هاثورن با وی بود.او ملیتی استرالیایی
داشت.مایو در نوشته هایش در سال 1931 مدیران را به توجه به نیاز های عاطفی
کارکنان فرا می خواند.
ماری پارکر فالت او پیشرو مدیریت مشاوره ای در دنیای صنعتی
بود.به نظر او مدیران باید به انگیزش کارکنان برای بهبود عملکرد شغلی اقدام
نمایند.
داگلاس مک گرگور او دو نظریه دارد که متضاد هم به نظر می رسند.اولین نظریه به نظریه X شهرت دارد و نظریه دوم نظریه y است.