وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری

وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری
شهروز صبوری از استان آذربایجان شرقی و شهر شبستر هستم . لیسانس مدیریت بازرگانی و فوق لیسانس مدیریت اجرایی و هم اکنون دانشجوی دکترای مدیریت کارآفرینی هستم. مدیر گروه مدیریت دانشگاه آزاد واحد خامنه و مدرس سایر دانشگاه های آزاد و پیام نور شهرستان شبستر بوده و دروس رشته های مدیریت و حسابداری را تدریس میکنم.همچنین مشاوره های مدیریتی , اقتصادی و تحصیلی را به علاقه مندان ارائه مینمایم.
مقالات ذیل را در کنفرانس های ملی و بین المللی ارائه کرده و در مجلات داخلی و بین المللی نیز به انتشار رسانده ام:
1- بازاریابی سبز در ایران ، پتانسیل ها و چالش ها (1389)
2- رابطه بین هوش هیجانی و مدیریت بحران (1392)
3- وقف ثروت بی پایان در تاریخ و فرهنگ شبستر (1392)
4- فرایند گذار به توسعه با رویکرد حماسه اقتصادی (1392)
5- آموزش کارآفرینی نیاز امروز فضای کسب و کار (1393)
6- کارآفرینی راهی به سوی بهبود فضای کسب و کار (1393)
7- ارتباط کارآفرینی و هویت اقتصادی (1393)
8- Entrepreneurship Training is the Requirement of Business Environment of Today (2014)
جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۲۹ ب.ظ

اصول چهارده گانه دکتر دمینگ


دکتر دمینگ 14 اصل زیر را که معروف به اصول چهارده گانه دمینگ هستند برای مدیریت بهبود کیفیت و افزایش بهره‌وری ارائه نموده است.

 1.      ایجاد و انتشار اهداف و مقاصد برای سازمان:

مدیریت باید تعهد دائمی خود را نسبت به این اهداف، نشان دهد و همچنین  لازم است که این اهداف سرمایه‌گذاران، کارکنان، جامعه و فلسفه کیفیت را شامل گردند. این اهداف ثابت نیستند ودائماً در حال تغییر هستند و لذا باید از مشارکت همه افراد سازمان بوجود آیند. همچنین سازمانها باید نگرشی درازمدت، حداقل برای 10 سال داشته باشند و با تعیین اهداف بلند مدت، برای بقا برنامه‌ریزی کرده و برای دستیابی به این اهداف، منابعی را به امور تحقیق و آموزش مستمر اختصاص دهند. در انتها لازم است نوآوری درسازمان گسترش یابد.

“ اگر تفکرناب مسیر برگزیده شده  یک سازمان باشد، باید تمام استراتژی‌های دیگر در راستای پیاده‌سازی تفکر ناب به کار گرفته شوند. داشتن مسیرهای زیاد خوب نیست و نیروهای انسانی را دچار سرگردانی خواهد کرد و منافع بدون برنامه خاصی از بین خواهند رفت. مفهوم بهبود محصولات و خدمات، در ارتباط با اصل اول تفکرناب «تعریف ارزش»، می‌باشد.

ارزش به آنچه که مشتری می‌خواهد و نیاز دارد مربوط می‌باشد. اولین گام در یک استراتژی ناب مشخص کردن ارزشی است که برای مشتریان فراهم می‌گردد و بطور مستمر به منظور رشد و پیشرفت سازمان بهبود داده می‌شود.” 

2.      بکارگیری فلسفه جدید:

سازمانها باید درجستجوی بهبودهای بی پایان باشند لذا مدیریت ارشد و هریک از کارکنان باید فلسفه جدید را فرا گیرند و همچنین باید نگرش و برخورد افراد سازمان در مورد کیفیت تغییر یابد. در تفکر ناب، مدیریت بایستی نقشی را بپذیرد که در راستای این نقش جدید بتواند بهبود وتحول را در سازمان پیاده کند. رهبران باید هم برنده  و هم عاشق تحول باشند. آنها این کار را می‌توانند با اطمینان از این موضوع که خود وکارکنانشان آموزش مناسب را بمنظور فراهم آوردن امکانات لازم برای  دگرگونی فراگرفته‌اند، شروع کنند

 3.      درک هدف بازرسی:

مدیریت باید درک کند که هدف از بازرسی، بهبود فرآیند انجام کار و کاهش هزینه‌ ها است. در اکثر موارد بازرسی زیاد هزینه‌بر و غیر قابل اعتماد است و بهتر است در محل‌های مناسب، به جای استفاده از بازرسی زیاد، از بهبودهای بی پایان بهره برد.همچنین باید  نیاز برای بازرسی را به وسیله ایجاد کیفیت در محصول از همان ابتدای کارحذف کرد. اصلاح اشتباهات ابزار دیگری برای ایجاد تفکر ناب است. که به کم کردن بازرسی نهایی کمک می‌کند هر بار که مشکلات تعریف می‌شوند و ریشه علتها کشف می‌ شوند، ابزارهای اصلاح اشتباهات، برای اطمینان از اینکه آن مشکل هرگز دوباره رخ نخواهد داد به کارگرفته می‌شوند.

 4.      پایان دادن به پاداش‌های بازاریابی صرفاً براساس قیمت:

سازمان باید به پاداش‌های بازاریابی‌ای که تنها براساس قیمت می‌باشد پایان دهد، زیرا قیمت بدون در نظر گرفتن کیفیت هیچ معنایی ندارد. یعنی هدف این است که به منظور گسترش ارتباطات دراز مدت براساس صداقت و اعتماد و در نتیجه ارائه محصولات و خدمات بهتر، برای هر مقوله فقط یک تأمین کننده داشته باشیم.

 5.      بهبود مستمر و مداوم سیستم:

مدیریت باید برای بهبود مستمر و پایدار کیفیت و افزایش بهره‌وری و کاهش هزینه‌ها، مسئولیت بیشتری را در برابر مشکلات بپذیرد و به کاوش و اصلاح مشکلات بپردازد. همچنین پیش از ایجاد مشکلات از وقوع آنها پیشگیری بعمل آورد و برای حذف مشکلات و بهبود مستمر فرآیند، مسئولیت‌ها را به گروه‌ها واگذار کند. به منظور بهبود کیفیت و افزایش بازدهی و در نتیجه کاهش مداوم هزینه‌ها باید سیستم ضایعات را بهبود بخشید. “این اصل مستقیماً با اصل پنجم تفکر ناب در ارتباط است. بهبود مستمر به شکل کایزن، و بهبود ریشه‌ای به شکل کایکاکو که هر دو بخش‌های جدا نشدنی تفکرناب هستند، باید انجام گردد.”

 6.      نهادینه کردن آموزش:

لازم است هر یک از کارکنان به فلسفه سازمان درباره تعهد به بهبودهای بی‌پایان گرایش یابند. مدیریت باید برای آموزش کارکنان، منابع لازم را تخصیص دهد تا هر یک از کارکنان آموزش‌های مناسب را ببینند و از آنها برای نیاز سنجی و اداره‌ی آموزش‌های بعدی استفاده گردد. به منظور فراهم آوردن ابزارها و تکنیک‌های ناب که به نیروی کاری در ایجاد بهبود کمک کند، تحقیقات فراوانی صورت گرفته است.باید همواره بر انتقال دانش و آگاهی به نیروهای کاری تمرکز شود به طوریکه آنها بتوانند تحول را از خودشان شروع کنند. بدین منظور برپایی کارگاه‌های آموزشی، برای آموزش صحیح در محل‌ کار توصیه می‌شود.

 7.      تعلیم و برقراری رهبری :

 نظارت، مسئولیت مدیر است. او باید برای اجرای فلسفه جدید، ناظران و سرپرستان را با ابزارهای آماری و اصول 14 گانه دمینگ آشنا سازد. در این وضعیت باید به جای ایجاد فضای منفیِ کشف عیب، فضای مثبت و اطمینان بخش ایجاد کرد، به گونه ای که هر شخص به مهارت خود افتخار کند. همچنین باید ارتباطی شفاف بین مدیریت ارشد و همینطور بین سرپرستان و کارکنان برقرار نمود. نظارت بر مربی‌گری و آموزش نیروی کاری تمرکز دارد. همچنین باید بر بهبود سیستم با استفاده از روش مشخصی تمرکز داشت که عبارت از خواستن مداوم از کارکنان برای سخت کارکردن است. احترام به دستورات ناظران بیشتر به خاطر درک و تشخیص بالاتر آنها می‌باشد.

 8.      برطرف کردن ترس و‌ایجاد اعتماد و فضای نوآوری:

مدیریت باید ارتباطات کارآمد و آزاد و کارگروهی را تشویق نماید. احساس ترس به علت فقدان امنیت شغلی، وجود صدمات جسمانی، نبود ارزیابی عملکرد، نادیده گرفتن آرمان سازمان، سرپرستی ضعیف و عدم شناخت از شغل ناشی می‌شود. اگر با کارکنان متناسب با شأن و مهارت آنها برخورد گردد، ترس برطرف شده و کارکنان به شایستگی برای سازمان کار خواهند کرد. در این وضعیت آنها برای بهبود کار، ایده‌های خوبی ارائه می‌دهند.

 9.      بهینه سازی فعالیت‌های گروه‌ها و محیط‌های ستادی:

مدیریت باید به منظور رسیدن به اهداف ومقاصد سازمان، فعالیتهای گروه‌های کاری و محیط‌های ستادی را بهینه نماید. در داخل سازمان بین سطوح مدیریت، واحدها و درون واحدها سدهایی وجود دارد. این سدها به علت وجود ارتباطات ضعیف، بی خبری از مأموریت سازمان، رقابت، ترس، حسادت و کینه‌های شخصی را بوجود می‌آورد. باید تمامی‌واحدهای مختلف هماهنگ با هم کارکنند، رفتار سازمانی تغییر کند، راه‌های ارتباطی باز شوند، گروه‌ها سازمان‌دهی شوند و آموزش بصورت کارگروهی برقرار گردد. برای این منظور ایجاد گروه‌هایی چند تخصصی مانند آنچه در مهندسی همزمان دیده می‌شود، بهترین روش می‌باشد.

 10. حذف شعارها، نصیحت‌ها و هدف‌های توخالی:

نصایحی که بدون ارائه روش‌های بهبود مشخص و به منظور افزایش کیفیت بیان می‌شوند، سازمان را در موقعیت نامناسبی قرار می‌دهند. این نصایح باعث پیشرفت کار نمی‌شوند، بلکه فقط آرزوهای مدیریت را بیان می‌کنند. لذا باید اهدافی تعیین کرد که قابل دستیابی بوده و در راستای موفقیت‌های درازمدت سازمان باشند. همچنین باید به این نکته دقت کرد که بهبود در فرآیند، جز از طریق بکارگیری ابزارها و روش‌های آن بدست نمی‌آید و به جای شعارها و اعلان ها، فرهنگ سازمان را به فرهنگی که شامل بهبود مستمر مبنی بر حذف اتلافات می‌باشد تغییر داد.

 11. حذف سهمیه‌های کمّی‌ برای نیروی کار و حذف مدیریت برمبنای هدف:

مدیریت به جای تعیین سهمیة کاری، باید روش‌های دیگری را بکارگیرد، زیرا سهمیه کاری بجای تمرکز برکیفیت، برکمّیت متمرکز می‌شود و همچنین باید به جای مدیریت برمبنای هدف، قابلیت فرآیند و روش‌های بهبود آن را بشناسد، زیرا مدیریت برمبنای اهداف کمی، تلاشی است برای اعمال مدیریت، بدون داشتن اطلاعات در مورد کاری که باید انجام پذیرد.

 12. حذف سدهایی که مانع از افتخار کارکنان به مهارتشان می‌شود:

عدم افتخار به کار و مهارت‌ها به دلایل زیر در سازمانها وجود دارد:

12.1.        کارکنان نقش خود را در رابطه با مأموریت سازمان نمی‌دانند. 

12.2.        آنها خود را نسبت به مشکل سیستم مقصر می‌دانند.

12.3.        آموزش مناسب صورت نمی‌پذیرد.

12.4.        در سازمان نظارت و سرپرستی کیفری اعمال می‌گردد.

12.5.        برای انجام کارهای خواسته شده تجهیزات مناسب وجود ندارد.

تقویت افتخار به کار و مهارت، به تعهدی بلند مدت در مدیریت نیاز دارد. اگر کارکنان به کار خود افتخار نموده، در مقابل دیگران احساس سرافرازی کنند، تا آخرین حد در کارشان رشد و پیشرفت خواهندنمود.

 13. تشویق و گسترش آموزش:

به علت ارتباط تنگاتنگ سازمانها و کارکنانشان، سازمانها برای توسعه و ارتقاء به کارکنانی نیازمندند که پیشرفت نمایند. وهمچنین به علت اینکه پیشرفت احتیاج به آموزش دارد درنتیجه، مدیریت باید در مورد آموزش و پرورش مستمر کارکنان خود، احساس تعهد نمایند.

 14. اقدام در جهت‌ایجاد شرایط برای انجام دگرگونی و تحول:

مدیریت سازمان برای بهبود بی پایان فرآیند، باید بیشترین مسئولیت را متقبل گردد. وی باید برای پیاده سازی فلسفه جدید، ساختاری یکپارجه ایجاد نماید. در این وضعیت لازم است، سازمان فرهنگ خود یعنی انجام کار مثل همیشه را تغییر دهد و فرهنگ بهبود مستمر را جایگزین نماید و در نهایت اگر سازمان می‌خواهد در پیاده‌سازی فرهنگ جدید موفق عمل نماید، باید دارای مدیریتی متعهدو مشارکت‌جو در فرآیند کار باشد.

 با توجه به اصول بیان شده، نتایجی که از اجرای مدیریت کیفیت جامع در سازمان بدست می‌آید، عبارتند از:

·                      افزایش کیفیت فرآیند تولید و محصول

·                      رضایت مشتری داخلی و خارجی

·                      تحویل به موقع کالا

·                      کاهش هزینه ها

·                      افزایش بهره‌وری در تمامی زمینه ها

·                      توسعه بازار فروش محصولات و خدمات

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۰۶
شهروز صبوری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی