چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۵۲ ب.ظ
مقاله (وقف ثروت بی پایان در تاریخ و فرهنگ شبستر)
مقاله فوق در دومین همایش شبستر در قلمرو تاریخ وفرهنگ ایران اسلامی با محوریت وقف که 18-19 اسفند ماه 1392 برگزار گردید ارائه شده و مورد پذیرش داوران قرار گرفته است.
وقف ثروت بی پایان در تاریخ و فرهنگ شبستر
شهروز صبوری نوجه دهی
وقف مبحثی بسیار مهم و حیاتی در تاریخ و تمدن مسلمین میباشد که از دیرباز باعث رشد و توسعه کشورهای اسلامی شده ، به طوریکه بخش اعظمی از هویت اسلامی این کشورها برپایه وقف بنا نهاده شده است . در این مقاله به بررسی این مقوله پرداخته و به تطبیق آن با وضعیت تاریخی و فرهنگی شهرستان شبستر که از قدیم الایام دارای موقوفات بسیار زیادی اعم از مدارس ، حمام ها ، بیمارستان و ... بوده است و مردمان خیر و نوع دوست آن علاقه مندی بسیاری به این سنت حسنه اسلامی داشته اند می پردازیم. ماده 55 قانون مدنی کشور وقف را حبس عین مال و تسبیل منافع آن تعریف نموده است ، که شرح حقوقی آن چنین تعریف میشود : عملی است که به موجب آن شخص (اعم از شخص حقیقی یا حقوقی) عین مالی را از مالکیت خود خارج نموده از هرگونه نقل و انتقال اعم از نقل و انتقالهای ارادی مانند اقسام معاملات و نقل و انتقالهای قهری مانند توارث و سایر تصرفات بطور کامل مصون نگاه می دارد و منافع آن را در راههای خداپسندانه و امورخیریه بطور دایم به جریان می اندازد تا افراد محدود و معین و یا نامحدود و غیر معین به صورت بلا عوض از منافع بهره مند شوند(امینیان مدرس- 1381، ص296-297). وقف از روزگاران دور در میان اکثریت جوامع وجود داشته است و امروزه نیز در اکثر کشورهای مسلمان و غیر مسلمان رواج دارد ولی این مکتب مقدس اسلام بود که به آن شکل و رنگی خاص و الهی داد و طوری در بین جامعه رواج داد که جزئی از زندگی مسلمین شد و ما در ابتدای شکل گیری اسلام شاهد موقوفات زیادی از پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) هستیم که چراغ راهی برای آیندگان و سایر مسلمین میباشد ، از آن جمله می توان به این مورد اشاره کرد که یاقوت حموی می نویسد: ((در" قبا" نخلستانی بوده به نام " بویره" که از زمینهای یهودیان بنی النضیر محسوب می شده است، این نخلستان از صدقات پیامبر است که وقف بر فقیران و بینوایان بوده است.)). در نهایت میتوان گفت وقف، میراث جاویدان مکتب حیاتبخش اسلام است که انسانها را از ناامیدی به در آورده و محرومیتها را از بین می برد. همان گونه که از لابلای سطور وقفنامهها میخوانیم، واقفان خیراندیش، مال و منال و آنچه را که از دسترنج خویش اندوختهاند وقف آموزش، اِطعام، کمک به درماندگان، ابن السبیل، بیماران، زندانیان، حتی تجهیز نوعروس بیبضاعت، مقروضان و ورشکستگان کردهاند.
مقدمه
همراهی و دستگیری از نیازمندان و ایتام از دیرباز در بین همه ادیان مورد توجه و از صفتهای بارز ملل مختلف بوده. چون نوعدوستی و کمک به همنوعان امری پسندیده و مطلوب بوده است، این کار در فرهنگ اسلامی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است، تا حدّی که موقوفات مختلفی به این امر اختصاص یافته است. سنت حسنه ی وقف یکی دیگر از افتخارات مکتب اسلام و از اهرمهای موثر اعتقادی و فرهنگی برای جبران نیازهای مادی و معنوی جامعه است. از صدها سال پیش تاکنون واقفان خیراندیش با اختصاص بخشی از اموال خود برای خدمت مستمر به جامعه در قالب روش پسندیده ی (وقف) که بارزترین و روشن ترین مصداق احسان، انفاق، صدقه ی جاریه، تعاون و باقیات الصالحات است منشاء خدمات فراوان علمی، فرهنگی، هنری، رفاهی، بهداشتی در جامعه بوده اند که وجود صدها درمانگاه، بیمارستان، مدرسه، دارالایتام، کتابخانه و هزارها مسجد، قنات، پل، آب انبار وغیره که باید بطور دایمی حفظ و مورد بهره برداری قرار گیرد درسراسر کشورهای جهان و به ویژه ایران بهترین گواه و شاهد آن است.
تعریف عمومی وقف: در اصطلاح شرعی عبارت است از «تحبیس مال و تسبیل منفعت و ثمره»، یعنی منافع زمین، ملک یا وسیلهای را به خاطر خدا برای مقصود معینی و استفاده خاصی اختصاص دهند و با نگهداشتن دائمی اصل مال، بهرهوری از منافع آن در جهت خیرات و خدمات صرف شود و نوعی کمک رسانی و خیر اندیشی نسبت به مردم است.منافع و استفاده از موقوفات، باید طبق وقفنامه و نظر واقف انجام گیرد و تخلف از آن گناه و خیانت است.وقف، نوعی صدقه جاریه است که برای دراز مدت، عموم مردم از آن بهرهمند میشوند و حتی پس از فوت واقف نیز، ثواب آن به روح او میرسد.همواره افراد متمکن برای باقی گذاشتن خیرات، اقدام به وقف میکردند و از همین رهگذر، مساجد، مدارس، تکیهها، آب انبارها، کتابها، کتابخانهها، بیمارستانها و امور خیریه بسیار پدید میآمد. برای اداره موقوفههایی که وقف مساجد، مدارس، حرمها، زیارتگاهها و اقشار خاصی شده، تشکیلات اداری پیدا شد تا آنها در مورد خود صرف شود و از حیف و میل و سوء استفاده جلوگیری گردد.
تعریف حقوقی وقف : ماده 55 قانون مدنى میگوید: ((وقف عبارت است از این که عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود)) ، منظور از حبس نمودن عین مال نگاه داشتن عین مال از نقل و انتقال ، و همچنین ، از تصرفاتى که موجب تلف عین گردد زیرا مقصود از وقف ، انتفاع همیشگى موقوف علیهم ، از مال موقوفه است ، و بدین جهت هم آن را وقف گفته اند . منظور از تسبیل منافع ، واگذارى منافح در راه خداوند، و امور خیریه و اجتماعى میباشد. وقف عملی حقوقی است که به موجب آن شخص (اعم از شخص حقیقی یا حقوقی) عین مالی را از مالکیت خود خارج نموده از هرگونه نقل و انتقال- اعم از نقل و انتقالهای ارادی مانند اقسام معاملات و نقل و انتقالهای قهری مانند توارث و سایر تصرفات بطور کامل مصون نگاه می دارد و منافع آن را در راههای خداپسندانه و امورخیریه بطور دایم به جریان می اندازد تا افراد محدود و معین و یا نامحدود و غیر معین به صورت بلا عوض از منافع بهره مند شوند.بند 7 الحاقى به ماده یک قانون تشکیلات و اختیارات سازمان حج و اوقاف مقرر میدارد که اثلاث باقیه ، محبوسات ، نذور، صدقات و هر مال دیگرى که به غیر از وقف براى امور عام المنفعه و خیریه اختصاص یافته در حکم موقوفات عامه است و چنانحه فاقد متولى و متصدى باشد با اذن ولى فقیه تحت اداره و نظارت سازمان اوقاف و امور خیریه قرار خواهد گرفت .همانطور که ملاحظه میشود اموالى را میتوان وقف نمود که با حفظ اصل آن ، امکان بهره بردارى از منافعش وجود داشته باشد. به عنوان مثال ، اقلام مصرف شدنى مانند میوه یا گندم یا برنج که با استفاده از آنها عین مصرف میشود، قابل وقف نیست . اما اموالى مانند ظروف، میز، صندلى، ساختمان ، باغ و زمین قابلیت وقف دارند.با توجه به بار معنایی وقف که منبع بسیاری از مطالب سنگین دینی ، حقوقی ، قانونی و ... هست باید برخی لغات و اصطلاحات پیرامون این موضوع را بررسی نماییم که به همین منظور لغات مربوطه را در زیر تعریف نموده و توضیح لازم در مورد آنها را ارائه میکنیم.
موقوفه: مالی که وقف آن از حیث داشتن شرایط صحت، تمامیت یافته و دارای شخصیت حقوقی شده است، موقوفه نامیده می شود.
وقفنامه: سند وقف؛ نوشته ای است که واقف در موردوقف مال خود تنظیم نموده و در آن درباره ی مسائل مختلف مربوط به اداره ی موقوفه و چگونگی صرف عواید آن و سایر مسائل تعیین تکلیف کرده است .
مدیریت وقف: شایستگی و امانتداری و توانایی سرپرست اوقاف از مسائلی است که باید محرز شود و در صورت امکان، سرپرست خود اهل وقف باشد. سرپرستی وقف در مرحله ی اول به واقف می رسد و پس از او فردی که واقف او را معین کند. اگر واقف بدون تعیین ناظر بر وقف، بمیرد، موقوف علیه اگر رشید باشد متصدی آن می شود و پس از او قاضی به عنوان ولی، این وظیفه را قبول می کند.
متولی: شخصی است که در وقف نامه و یا ضمن تشکیل وقف از طرف واقف، برای اداره ی عین موقوفه معین شده باشد از نظر قانون مدنی، متولی پس از قبول سمت تولیت، حق استعفا ندارد.واقف یا حاکم نیز حق عزل متولی را ندارند و چنانچه خیانت او در اداره ی عین موقوفه مشاهده شود، شخص مورد اعتمادی که امین نامیده می شود، با حکم دادگاه صالح به او ضمیمه می شود.واقف می تواند سمت تولیت موقوفه را در ضمن انعقاد وقف شخصاً به عهده می گیرد.ممکن است واقف دروقف نامه متولیان متعدد معین نماید و وظایف آنان را تفکیک نماید.چنانچه واقف ضمن تشکیل وقف، یا در وقف نامه اقدام به تعیین متولی نکرده باشد، بعدا چنین اختیاری نخواهد داشت.بدون شک هرگاه واقف وظیفه ی متولی و چارچوب آن را معین کند و متولی تولیت را بپذیرد، وظیفه اش این است که با کمال اخلاص و امانتداری به انجام آن امور بپردازد؛ اما اگر واقف وظیفه ی او را مشخص نکند، وظیفه اش انجام امور متعارف و مرسوم از قبیل تعمیر، اجاره، اصلاح، پرداخت اجرت، مالیات، وصرف منافع آن موارد معین شده و... که به نفع موقوفه و موقوف علیه است، می باشد. تا هنگامی که متولی بطور عادی و متعارف انجام وظیفه می کند، موقوف علیهم و دیگران نمی توانند تولیت را بر عهده بگیرند.
تولیت: مدیریت مستقیم در اصطلاح، تولیت نامیده می شود. واقف ممکن است تولیت موقوفه را خود عهده دار شود و یا در این سمت را به شخص دیگری تفویض نماید، ولی هر کدام از این دو مورد باید وقف نامه مشخص شود والا بعد از تمامیت وقف، واقف حق مداخله دراین خصوص را ندارد.
نحوه اداره ی موقوفه: ماده82 ق. م. می گوید: «هرگاه واقف برای اداره کردن موقوفه ترتیب خاصی معین کرده باشد، متولی باید به همان ترتیب رفتار کند و اگر ترتیبی قرار نداده باشد متوالی باید راجع به تعمیر و اجاره و جمع آوری منافع و تقسیم آن بر مستحقین و حفظ و غیره مثل وکیل امینی نماید«
مالکیت مال موقوفه: با تحقق عقد وقف مال از مالکیت مالک قبلی خارج میشود. مهدی تیماجی کارشناس حقوقی در پاسخ به این سوال که آیا مالک قبلی همچنان صاحب مال موقوفه است یا خیر یا اینکه موقوف علیهم مال را تملک کردهاند؟ میگوید: پاسخ هیچ یک از این موارد نیست. مال در مالکیت شخصیت حقوقی وقف است. این کارشناس حقوقی توضیح میدهد: تنها انسانها نیستند که دارای حقوق و تکالیف هستند. بطور مثال شرکتها را در نظر بگیرید که حقوق مستقل از اعضا و صاحبان آن دارند همچنین سازمانهای دولتی نیز حقوق و تکالیفی مستقل از مدیران آن دارند. شرکتها و سازمانهای دولتی و مواردی از این دست نیز شخصیت دارند و میتوانند درست مانند آدمی دارای حق و تکلیف شوند به این موجودات اعتباری، شخصیت حقوقی میگویند که در مقابل شخص حقیقی (انسان) قرار میگیرند.مال موقوفه در مالکیت شخصیت حقوقی وقف است که وجودی مستقل از واقف و موقوفعلیه است. این موجود بوسیله مدیر منصوب واقف یا مقامهای عمومی اداره میشود و تابع مقررات وقفنامه است و حیات خود را حتی پس از مرگ واقف ادامه میدهد.این وکیل دادگستری ادامه میدهد: قراردادی هم که منعقد میشود به طرفیت همین شخص است. قوانین موجود پذیرفتهاند که وقف دارای یک شخصیت حقوقی است. چنانکه ماده ۳ قانون اوقاف مصوب تیرماه ۱۳۵۴ اعلام میکند: «موقوفه عام دارای شخصیت حقوقی است و متولی یا سازمان اوقاف حسب مورد نماینده آن است». وقف و پیدایش این نهاد خاص، مالکیت نماینده نوعی گرایش در نظام حقوقی ما برای به رسمیت شناختن «مالکیت جمعی» است. مفهومی که ما از اسلام به ارث بردهایم. بنابراین مال موقوفه نه به دولت منتقل میشود و نه به موقوفعلیهم بلکه در مالکیت یک موجود اعتباری که از آن به شخصیت حقوقی وقف یاد میشود باقی میماند. البته نظریه شخصیت حقوقی وقف مخالفان و منتقدانی نیز دارد.
شرایط عمومی مال موقوفه: موقوفه باید دارای شرایطی باشد که عبارتند از ملک بودن ، معلوم بودن مال موقوفه ، معین بودن (مردد نبودن) ، قابلیت نقل و انتقال ، داشتن منفعت عقلایی و مشروع ، مقدور التسلیم بودن ، مالیت داشتن که هر کدام از این شرایط بسیار تعین کننده و حیاتی هستند و نبود هر یک باعث از بین رفتن وقف میشود برای مثال مال موقوفه باید دارای منفعت عقلایی و مشروعی باشد تا بتوان از منافع آن در راه هدف واقف استفاده شود.
تاریخچه وقف
وقف در زمان بنی امیه : دامنه گسترش اسلام، بعد از ظهورش هر چه بیشتر میشد، فرهنگ و تمدن اسلام هم به همان اندازه رشد کرده و شکوفا میشد. وقف هم که یکی از پدیدههای فرهنگ مسلمین بود، همراه این تحولات انتشار پیدا میکرد. اوایل، دولتها دخالتی در اداره وقف نداشتند و موقوفات به دست خود واقفان و یا متولیان منصوب شده از قبل آنها، اداره میشد. ولی کم کم افزایش موقوفات و دگرگونی حیات اجتماعی در جوامع اسلامی، دخالت دولتها و تأسیس ادارات اوقاف را الزامی کرد. در زمان حکومت بنی امیه، توبن عزبن حومل خضرمی، قاضی مصر شد. روزی اعلام کرد که مصرف صدقات مصر، برای فقرا و نیازمندان است و من مصلحت میبینم که در کار موقوفات دخالت کنم تا از طریق تملک و یا ارث از بین نروند. قبل از اینکه توبه بن نمر از دنیا برود، اداره مستقلی زیر نظر قاضی شهر برای اداره کردن اوقاف به وجود آمد و او اولین کسی بود که دستور ثبت اوقاف را در دفتر خاصی صادر کرد.
وقف در زمان عباسیان : عباسیان از سال 132 تا 656 ه . ق یعنی چیزی حدود 5 قرن حکومت کردند. آنهم تقریباً بر اکثر قلمرو وسیع اسلامی در طی حکومت آنها در دورانی که شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی شروع شده بود، وقف گسترش زیادی پیدا کرد. آن طور که در کتب تاریخی و سفرنامهها آمده، در این عصر در بیشتر شهرها و روستاهای کشورهای اسلامی، موقوفاتی وجود داشته که در بین آنها، اوقاف بغداد، دمشق، مصر و ایران اهمیت بیشتری داشتهاند. دکتر الکبیسی نویسنده کتاب احکام وقف در شریعت اسلامی مینویسد: در دوران عباسیان، اداره موقوفات در اختیار کسی بود که صدر الوقوف نامیده میشد.
راجع به وضعیت اوقاف ایران در سدههای اولیه بعد از اسلام، اطلاعات گویایی وجود ندارد و معلوم نیست که در این دوران موقوفات به صورت مستقل و از طریق متولی اداره میشده، یا اینکه دولتها هم در آن دخالت داشتهاند. طبق اسناد تاریخی موجود، در ایران «دیوان اوقاف» در نیمه دوم قرن چهارم هجری به وجود آمده و با تأسیس آن، دولتها کاملاً در مسائل وقف دخالت کردهاند. حتی قسمت مهمی از مخارج دولتها از درآمد همین اوقاف تأمین شده است. در دوران سلجوقیان و مخصوصاً در زمان سلطنت آلب ارسلان و ملکشاه که خواجه نظام الملک وزارت آنها را برعهده داشت، موقوفات زیادی به خصوص در احداث مدارس «نظامیهها» وجود داشت، طوری که جمع موقوفات این مدارس به شصت هزار دینار میرسید.
وقف در زمان صفویه : طبق کتب تاریخی، سیاحتنامهها و نوشتههایی که در مورد دوران صفویه وجود دارد، شاید در هیچ دورهای از تاریخ شاهد موقوفاتی به وسعت موقوفات این مقطع از تاریخ نبودهایم. حتی خود شاهان صفویه در رأس کسانی بودند که اموال خود را وقف میکردند، طوری که بسیاری از املاک خود را وقف اهداف خیریه، به خصوص وقف بقای متبرکه شیعه و از همه بیشتر آستانه امام رضا(ع) در مشهد و خواهرش حضرت معصومه(س) در قم کردند. بعضی از این املاک وقفی، موقوفاتی بود که به خاندان صفویه پیش از آن که در ایران به سلطنت برسند، تعلق داشت. شاید بتوان گفت که در زمان شاه عباس اول، بیش از هر دوره دیگری به املاک موقوفه اضافه شد. در سال 1015 یا 1016 هجری، شاه عباس اول تصمیم گرفت که همه املاک و رقبات بدست آورده خودش را که قیمت آنها بیش از یکصد هزار تومان شاهی عراقی بود، و بناها و ساختمانهای گوناگونی که در اصفهان و اطراف آن داشت، وقف 14 معصوم(ع) کند. او سرپرستی آنها را به خود و پس از خود به حاکم زمان اختصاص داد و طبق وقفنامهای که شیخ بهاء الدین آن را تنظیم کرد، قرار شد که درآمد اوقاف پس از مشخص کردن حق التولیه براساس نظر و اختیار سرپرست و متولی و بنا به شرایط زمان صرف شود.
وضع موقوفات در زمان افشاریه : زمانی که نادرشاه در سال 1419 هجری تخت و تاج را پذیرفت، اعلام کرد که مذهب سنت، جانشین مذهب شیعه ـ که در زمان صفویه مذهب رسمی مردم ایران بود ـ شد. او در آخرین سال حکومتش طی صدور دستوری، بسیاری از اوقاف را از مردم گرفت و آنها را به اضافه املاک شخصی خود در دفاتر ثبت اراضی که پس از آن به رقبات نادری معروف شد، وارد کرد. البته نادر قبل از آنکه بتواند کاملاً فرمان خود را درباره اوقاف اجرا کند، کشته شد و جانشینش، علیقلی عادل شاه فرمان او را لغو کرد و بعضی از املاک غصب شده را به مردم پس داد.
وضع موقوفات از انقراض افشاریه تا مشروطیت : آنطور که مشخص است وضع اوقاف و موقوفات از زمان انقراض صفویه به بعد افول کرد، زیرا همان طور که اشاره شد، نادرشاه با اصرار بر این ادعای خود که حقوق قشونش بیشتر از علمای شیعه است، دستور غصب موقوفات را داد. اخبار موجود از مال قاجاریه هم، حکایت از حیف و میل کردن اموال وقفی به دست عدهای از صاحبان قدرت را میکند. اینطور شد که اوقاف بعد از زمان صفویه، با دستور نادرشاه حرمت خودش را از دست داد. او دانهای را کاشت که ثمره تلخش، از بین رفتن زشتی عمل موقوفه خواری تا قرنها بعد از خودش بود. انجام چنین عملی بدون تردید در روحیه مؤمنین و مردم اثرات بدی گذاشت و توجه مردم را به وقف کم کرده، به همین دلیل وضع موقوفات تا انقراض سلسله قاجاریه، هیچ وقت سر و سامان نگرفت.
تشکیلات اوقاف از مشروطیت تا پیروزی انقلاب اسلامی : چهارسال بعد از برقرارى مشروطیت یعنى در سال 1328 هجرى قمرى ( 1289هجرى شمسى) قانون وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه تصویب گردید، و مسثولان اداره هاى معارف در شهرستان ها موظف به انجام امور اوقاف نیز بودند. در تصویب قانون مدنى نیز ، بخشی به وقف اختصاص یافت . در بیست وشش اسفند 1310 ( 1932 میلادى) قانون اداره هاى ثبت اسناد به تصویب رسید، و در ماده 17 و 18 فصل سوم نظامنانه آن قانون ، مقررات مخصوص براى ثبت اوقاف وضع شد. در سال 1311 شمسى (دوره هشتم مجلس ) قانونى تحت عنوان ادعاى اشخاص و اداره اوقاف تصویب گردید. در سال 1313 شمسى (سوم دیماه) قانون اوقاف مشتمل بر ده ماده تصویب گردید و نظامنامه آن به سال 1313 شمسى به تصویب هیت دولت رسید.که مشتمل بر 76ماده بود. و در این نظامنانه از تشکیلات اداره تحقیق نیز سخنى به میان آمده (ماده 67به بعد) و نظامنانه تحقیق نیز مشتمل بر 33ماده در همان تاریخ تصویب شد.در 25 آبان سال 1316 قانون عمران به تصویب رسید و در ماده 1 آن مقرر گردید: مالکین اراضى فلاحتى مکلف به عمران آن هستند و این تکلیف نسبت به املاک وقف به عهده متولى یا قائم مقام او است .ولى این قانون به مرحله اجرا در نیامد و آیین نامه نیز تنظیم نگشت . در سال 1320 شمسى (دوره دوازدهم مجلس ) قانون فروش املاک موقوفه به تصویب در آمد، سپس لغو شد. همچنین در سال 1320 قانون توسعه معابر به تصویب رسید که نحوه برخورد با موقوفه ها هم در آن پیش بینى شد. ضمنا آیین نامه قانون فوق در سال 1325 به تصویب رسید. از سال 1328شمسى، در شهرستان ها نیز مسئول امور مربوط به وقف ، جدا از مسئول فرهنگ معین گردید، ولى عملا باز از استقلال واقعى برخوردار نبودند و اداره کل اوقاف در تهران و دوایر مربوط به شهرستان ها، تبعیدگاه معارفیان بشمار میرفت . در 8شهریور ماه 1335 شمسى ماده واحده اى تحت عنوان اراضى دولت ، شهردارى ها و اوقاف و بانکها تصویب شد و بعد از آن اقدامات جزئى دیگرى نیز صورت گرفت .در 15 آذر 1343 به موجب قانونى مشتمل بر 8 ماده و 2تبصره اداره کل اوقاف به سازمان اوقاف تبدیل گردید. و چون در قانون ، وزارت فرهنگ و هنر و وزارت آموزش و پرورش و سازمان اوقاف ، شورایعالى اوقاف پیش بینى شده بود، لذا آیین نامه شورایعالى اوقاف در 1345 تصویب کردید.در سال 1347 قانون نوسازى و عمران شهرى و معافیت موقوفه ها از برخى هزینه ها تصویب شد و در تاریح 4/3/1347 آئین نامه اى مشتمل بر 59 ماده و 7 فصل به تصویب دولت رسید و نظامنامه مذکور در فوق لغو گردید. در سال1347 قانون خرید اراضى و ابنیه و تاسیسات براى حفظ آثار تاریخى به تصویب رسید.در تیرماه سال 1354 قانون جدید اوقاف و در مهر همان سال نیز آئین نامه اجرائى قانون اوقاف تصویب گردید.
پس از تحولات سال 1357و انقلاب اسلامی در ایران، وقف و فرهنگ آن دوباره و از نو احیا شد. امام خمینی که عمر خود را وقف جلب رضای خدا و مبارزه علیه طاغوت کرد، به سنت شریف وقف توجهی خاص داشت و همچون دیگر فقهای بزرگ اسلام و در کتاب تحریرالوسیله بابی را در کنار سایر فروعات دین به وقف اختصاص داد و فتوای ایشان در مورد وقف چنین است که ((موقوفات باید به حال وقفیت باقی مانده و بدان عمل شود)). این خود نشاندهنده اهمیتی است که وقف در این دوران دارد و در همین زمان است که موقوفات از گسستگی و نابسامانی ناشی از سیطره طاغوت خارج شد. مقام و مرتبه واقعی خویش را یافت. در همین زمان تشکیلات سازمان اوقاف مورد تجدید نظر قرار گرفت و در تاریخ دوم دیماه سال 1363 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و بر اساس آن سازمان از نخست وزیری جدا و با عنوان سازمان حج و اوقاف و امور خیریه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وابسته شد. در اجرای مصوبه مورخ 15 آبان سال 1370 شورای عالی اداری امور حج و زیارت از سازمان اوقاف و امور خیریه جدا شد و بر اساس قانون فوق سرپرست سازمان باید از طرف ولی فقیه در تصدی اموری که متوقف بر اذن ولی فقیه است، باشد.
وقف در قرآن و سنت
در قرآن مجید آیهای که ، بر وقف و احکام فقهى آن ،صراحت داشته باشد وجود ندارد، ولى میتوان از باب اولویت به آیه هاى احسان و انفاق ، قرض الحسنه و تعاون و صدقه به جواز و بلکه رجحان و استحباب وقف استدلال کرد. درباره عطاى منجزه مانند وقف و سکنی و صدقه و هبه و غیر اینها، فاضل چنین افاده کرده است :در قرآن مجید آیههایى مخصوص به این امور نیست لیکن، آنچه به طور عموم بر فعل خیرات و تحریض آ نها دلالت دارد بر این امور نیز دلیل است . راوندى و معاصر آن از جمله سه آیه را آوردند. ( آیه77 سوره بقره ، آیه92 آل عمران ، آیه 20مزمل)، علاوه بر اینها آیه دیگـــــــرى در قرآن میفرماید : ((آلمأل والبنون زینة الحیوة الدنیا و الباقیات الصالحأت خیر عند ربک ثؤابأ و خیر آملأ ، مال و فرزندان آرایش زندگانی جهانند ولکن ، اعمال صالح که تا قیامت باقی است)). مانند نماز و تهجد و ذکر خدا و صدقات جارى چون بناى مسجد و مدرسه و موقوفات و خیرات در راه خدا ، نزد پروردگار بسی بهتر و عاقــــبت آن نیکوتر است .و نیز آیه دیگری از قرآن میفرماید : ((ویزید اله الذین اهتدو هدی والباقیات الصالحات خیر ربک ثوابا و خیر مردا. و خدا بر هدایت هدایت یافتگان میافزاید و اعمال صالحی که اجرش نعمت ابدی است نزد پروردگار تو بهتر (از مال و جان خاص دنیا) است هم از جهت ثواب الهی و هم از جهت حسن عاقبت اخروی)).
پیامبر اکرم می فرمایند:« ان مما یلحق المؤمن من عمله و حسناته بعد موته عنماً نشره و ولداً صالحاً ترکه و مصحفاً ورثه او مسجداً بناه اوبیتاً لابن السبیل بناه او نهراً اجراه و صدقه اخرجها من ماله فی صحه و حیاته و نلحقه من بعد موته» ،«چند چیز است که بعد از مرگ مؤمن پاداش آنها به او می رسد: علمی که از خود به یادگار گذاشته است، فرزند صالحی که جانشین خوبی برای او باشد و قرآنی که به ارث گذاشته باشد، یا مسجدی که ساخته است یا نهری که آن را جاری ساخته است یا صدقه ای که در حال حیات خود انجام داده است». بلاذری در کتاب خود مینویسد: بعد از خدعه و فریب یهود بنینضیر و محاصرهی پانزده روزهی آنان توسط رسول خدا صلی الله علیه و آله، بالاخره یهودیان با حضرت مصالحه کردند که بجز آنچه شترانشان میتوانند حمل کنند (البته غیر از سلاح و آلات جنگی) سایر اموالشان از زمین، نخل و سلاحهای جنگی برای رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد. لذا اموال بنینضیر جزء خالصهی رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که حضرت از درآمد آن هزینهی خانواده و معیشت خود را تأمین میکرد و بقیهی آن را برای تأمین زره و سلاح جنگی به مصرف میرسانید . در جای دیگر از محمد بن اسحاق نقل کرده است که: رسول خدا صلی الله علیه و آله اموال بنینضیر را که خالصهی آن حضرت بود بین مهاجران تقسیم کرد و از انصار به سهل بن حنیف و ابودجانه نیز مقداری عطا کرد . واقدی، ابنسعد و دیگران روایت کردهاند که: یکی از احبار (دانشمندان) یهود بنینضیر مردی بود به نام مخیریق ، وی در روز شنبه که رسول خدا صلی الله علیه و آله در احد بود به مردم یهود گفت: به خدا سوگند! شما میدانید که محمد صلی الله علیه و آله پیامبر خداست و یاری کردن او بر شما حق (و واجب) است، گفتند: امروز، شنبه است (و ما در روز شنبه دست به هیچ کاری نمیزنیم) وی گفت: «لا سبت» (شنبه حکم خاصی ندارد) سپس سلاحش را برگرفت و در احد به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و در آن جا جنگید تا کشته شد. پیامبر صلی الله علیه و آله دربارهی وی فرمود: مخیریق بهترین یهودی است.مخیریق هنگامی که به احد میرفت وصیت کرد که اگر کشته شدم اموالم متعلق به محمد صلی الله علیه و آله است، او هر طور که صلاح میداند با آنها رفتار کند. حوائط (بوستانهای) هفت گانهای که او طبق وصیت به رسول خدا صلی الله علیه و آله واگذار کرد به نامهای، میثب، الصافیة، الدلال، حسنی، برقة، اعواف و مشربه یام ابراهیم معروف بودند که، عامهی صدقات رسول خدا صلی الله علیه و آله را تشکیل میدادند.با توجه به مطالب گذشته، این مطلب نیز روشن میشود که اولین وقف و صدقه در اسلام همین وقف رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده که حوائط سبعه نام داشته است. ابناثیر از حضرت علی نقل کرده است که: من هم اکنون از گرسنگی سنگ بر شکم میبندم در حالی که (درآمد) صدقهی من چهار هزار (یا چهل هزار) دینار است. از جمله دیگر موقوفات حضرت علی (ع)، صد چشمه آب بود که برای حاجیان خانه خدا وقف کرد از آن حضرت روایت شده است که فرمودند:«صدقه و حبس دو ذخیره هستند، پس آنها را برای روزگار خودش حفظ کنید.» «حضرت فاطمه (س) نیز بسیاری از باغ های خود را در مدینه وقف کرد.» «امام حسن (ع) و امام حسین (ع) هم باغ های خود را که هم اکنون در محله نخاوله مدینه به نام باغ صبا و باغ مرجان معروف است وقف کرده اند.» سایر ائمه (علیهم السلام)، املاک و اموال خود را در راه خدا و برای رفع نیاز فقرا وقف کرده اند. امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز موقوفاتی در مدینه داشتند.
نقش وقف در توسعه فرهنگ و تمدن اسلامی
تراکم ثروت و وقف :تراکم ثروت ، در رابطه ای متضاد با ((وقف)) قرار دارد. بدین معنی که اگر تراکم ثروت باعث عدم توزیع عادلانه ای ثروت در میان افراد ، اصناف و اقشار گوناگون جامعه می گردد. وقف ، در مقابل باعث برخورداری عادلانه افراد ، اصناف و اقشار مختلف جامعه می شود. اگر تراکم ثروت باعث تعمیق شکاف طبقاتی شده و جامعه را به طبقات مختلف فقیر و ثروتمند تقسیم می کند ، وقف فاصله ای طبقاتی میان طبقات مختلف جامعه را به حداقل می رساند. اگر تراکم ثروت سرمایه های مادی و امکانات مادی و رفاهی یک جامعه را از بقیه اعضاء جامعه ستانده و در انحصار عده ای خاص قرار می دهد ؛ وقف این سرمایه را از طبقه بندی ثروتمند جامعه به طبقه ای فقیر جامعه منتقل می کند و فقیران جامعه را نیز از امکانات رفاهی و مادی بهره مند می سازد.
نقش وقف در فقر زدائی: بازده عین وقف در توسعه اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی جامعه ای اسلامی بسیار گسترده است ، زیرا گسترش فرهنگ وقف یکی از راهکارهایی است که فقر را در جامعه ای اسلامی ریشه کن می کند. فقره پدیده ای است که یکی از موثرترین فاکتور انحطاط جوامع محسوب می شود ؛ زیرا که فقر جامعه ای انسانی را زوال مادی و معنوی سوق می دهد. فقر زیر بنای توحیدی یک جامعه را فلج می سازد. فقر مانع از رشد هماهنگ جامعه می شود. فقر با ربودن امکانات مادی و رفاهی از قشر وسیع جامعه ، زمینه ی رشد تفکر را در جامعه نابود می سازد. فقر تمام پتانسیل ها و توانمندی های بالقوه ای جامعه را منهدم می کند. فقر نمی گذارد که بستر مناسب برای رشد ارزش های الهی و معنوی در جامعه فراهم شود ، زیرا همانگونه که گفته شد فقر زیر بناهای توحید در یک جامعه را فلج می سازد. با فلج شدن زیر بناهای توحید در یک جامعه ، جامعه در تمام ابعاد خویش فقیر می شود.
نقش وقف در بالا بردن ارزش های الهی و معنوی :مهمترین نقشی که وقف در توسعه فرهنگ و تمدن ایفاء می کند. توسعه ای معنوی جامعه است . توسعه ی معنوی جامعه بدین مفهوم است که جامعه در بعد الهی ، دینی و ارزش های معنوی خویش بیشتر از ابعاد مادی رشد می کند ؛ زیرا اگر وقف را از دیدگاه انسانی و معنوی آن نگاه کنیم ، وقف ، عبارت است از به خدمت گرفتن ارزش ها و امکانات مادی به نفع ارزش های معنوی ، به عبارت دیگر جامعه زمانی از لحاظ معنوی بیشتر رشد می کند که ارزش های مادی و امکانات مادی اش در خدمت امکانات و ارزش های معنوی اش باشد. و در عوض ارزش های معنوی زمانی در یک جامعه می میرد که ارزش های معنوی در خدمت امکانات و ارزش های مادی بوده و توانمندی های انسانی ، الهی و معنوی جامعه قربانی اهداف مادی ، غیر انسانی و غیر الهی گردد.
نقش وقف در کارآفرینی و اشتغال:امروزه،کارآفرینی از بزرگترین دغدغه های جوامع انسانی است؛ زیرا کار عنصری مقدس و حائز اهمیت محسوب شده که در سایه سار آن، علاوه بر رفع نیازهای معیشتی، آرامش، هم گرایی، هویت شغلی و اعتلای شخصیتی فرد محقق می شود. البته این درحالی است که اغلب کشورهای جهان با معضل بیکاری دست به گریبان هستند. از آنجا که چاره اندیشی برای تخفیف این مشکل بدون مشارکت جدی بخش خصوصی به انجام نخواهد رسید، ضروری است که از راهکار حسنه ی وقف در این عرصه نیز استفاده شود. اما پیش از آن لازم است که این ضرورت برای نیکوکاران تبیین شود تا پاره ای از موقوفات و عایدی آنها صرف این مهم شود. بالا رفتن موقوفات از جمله کشتزارها نیز راهکاری است که پرداختن به آن می تواند به ایجاد فرصت های شغلی بیشتر بینجامد.
نقش وقف در تأمین بهداشت و سلامتی: رابطه ی رونق اقتصادی و تندرستی افراد یک جامعه، رابطه ای قطعی و اساسی است؛ زیرا کسالت، رخوت و سستی نیروی کار، خود عاملی است که علاوه بر ایجاد تبعات سوء بسیار، افت سطح تولید و به تبع آن بیکاری و فقر را نیز موجب می شود. توسعه ی صنعتی اگر چه خود از یک سو با ایجاد آلودگی های زیست محیطی، صوتی و ... بهداشت جسمی و روانی افراد را به خطر می اندازد، اما از دیگر سو خود به سلامت نیروی کار نیازمند است؛ زیرا درآمدی که از قبل آن نصیب جوامع می شود، نقش عمده ای در تأمین سلامت شهروندان ایفا میکند. از این روی ضرورت بهره گیری از راهکار حسنه ی وقف دیگر بار رخ می نماید. این امر می تواند شامل احیای حوزه های سنتی و گسترده ای باشد که شاهد حضور سنت حسنه ی وقف اند. از قبیل: احداث، توسعه و تجهیز بیمارستان ها، درمانگاه ها، خانه های بهداشت و مانند آن.
عمران و آبادانی :دین مبین اسلام که تحصیل سعادت آدمی در هر دو جهان را در امتداد هم نگاه میدارد، علاوه بر آنکه بندگان خدا را به ساختن سرایی مجلل و فاخر در دنیای پسین فرا خوانده، آنان را به عمران و آبادانی دنیایی که مزرعه ی آخرت است، نیز دعوت فرموده است.سنت حسنه ی وقف با عمران و آبادانی ظاهری و باطنی، ارتباطی دیرپا داشته و دارد. احداث مدارس، مساجد و ... موید آن است.
شهرستان شبستر
شهرستان شبستر، در غرب آذربایجان شرقی با وسعت ۲۷۵۰ کیلومتر مربع واقع شده و در بین شهرستانهای مرند، تبریز، ورزقان، خوی، سلماس و دریاچه ارومیه قرار گرفتهاست. شهرستان شبستر، از شهرستانهای واقع در جاده ترانزیت تبریز – ارومیه بوده و در مسیر خط آهن ایران – ترکیه قرار گرفته است. کوه میشو، با جهت شرقی– غربی با طول بیش از یکصد کیلومتر و عرض سی کیلومتر، مانند دیواری سرتاسر شمال منطقه شبستر را میپوشاند و شبستر را از شهرستان مرند و خوی جدا میکند. این کوهها در امتداد کوههای قره داغ قرار گرفته و بلندترین قله آن علی علمدار، است. شبستر، زادگاه شاعران و عارفان بسیاری، نظیرشیخ محمود شبستری، شیخ محمد خیابانی و ... است؛ شیخ محمود شبستری صاحب اثر جاودان گلشن راز ، متوفی به سال ۷۲۰ هجری قمری در شبستر، مدفون است و امیر تیمور به سال۷۷۸ ه.ق بعداز تسخیر تبریز، به زیارت قبر او در شهر شبستر رفتهاست.شهرستان شبستر، تا عصر قاجاریه جزو املاک قاجاران بوده و بعداز انقراض این سلسله، املاک و دارائی شاه جزو املاک دولتی درآمد. تااینکه درسال ۱۳۱۱ شبستر، ازعرصه دولت درآمده و به مالکین رقبات(ارثی)انتقال داده شدهاست.شهرستان شبستر، که در دفاتر مالیاتی سابق و مکاتبات اداری بنام(ارونق وانزاب)، مضبوط و در بین اهالی شبستر و شهرستان های همجوار، بنام “گونئی” مشهور است از شهرهای قدیم آذربایجان است، که نام آن در کتاب های بسیاری آورده شده است برای مثال حمدالله مستوفی در نزهه القلوب(۷۴۰ هـ ق) فراوانی نعمت شبستر را ستوده و چنین می نویسد:« چهارم، ناحیت ارونق بر غرب شهر(تبریز) است. آغازش سه فرسنگی شهر است، تا پانزده فرسنگی و عرضش پنج فرسنگ باشد. حاصل نیکو از انگور، غله، و میوه دارد و مدار تبریز بر ارتفاعات آن جا بادش و سی پاره دیه است و اکثرش معظم که هر یک قصبه ای است؛ چون سیس، شبستر، وایقان، کوزه، کنان و …» .
وقف در تاریخ و فرهنگ شبستر
اهالی مومن و فرهنگدوست شهرستان شبستر از دیرباز علاقه ای وافر به سنت حسنه وقف و این یادگار پیامبر اکرم داشتند به طوریکه جای جای شهر شاهد نمونه های فراوانی از موقوفه های مردم هست که در اثبات این علاقه به ثبت رسانده اند و همین امر باعث رشد و توسعه شهر در طول تاریخ و سالیان دراز شده است. مردم شبستر زمینها و مغازه های فراوانی وقف کرده اند که امروزه زیر نظر اداره اوقاف و طی اجاره های قانونی در اختیار مردم قرار گرفته و از آنها جهت رشد اقتصادی منطقه بهره برداری میشود برای مثال بیشمار زمین های مرغوب کشاورزی که در شهرستان وقف شده است و با اجاره ای اندک در اختیار کشاورزان قرار گرفته است و این امر باعث پیشرفت و توسعه کشاورزی منطقه میشود، همچنین تعداد زیادی مغازه در اختیار اداره اوقاف شهرستان میباشد که در جهت اشتغالزایی به علاقه مندان واگذار شده و از منافع اقتصادی ٱنها در راستای رشد و توسعه موقوفات استفاده میشود و سود این مغازه ها در راستای حمایت از فقرا، رشد دین و فرهنگ ، توسعه فضاهای آموزشی و ... استفاده میگردد.
موقوفات زیادی نیز در داخل شهر صورت گرفته است که امروزه در اختیار اداره اوقاف بوده و در جهت امور خدمات و بخشهای عمومی مورد استفاده قرار میگیرد ، برای مثال زمین اداره های برق ، اوقاف ، جهادسازندگی ، دارایی ، آب و فاضلاب ، ٱتش نشانی و ٱموزش و پرورش از این جمله اند که صرف خدمت رسانی به شهروندان میباشند. موقوفات دیگری نیز هستند که به طور مستقیم به شهروندان خدمات ارائه کرده و اکثر اهالی شهر از ٱنها استفاده می کنند که از ٱن جمله میتوان به محوطه تربیت بدنی شهر که شامل تعداد زیادی سالن و زمین ورزش و اداره تربیت بدنی و ... میباشد ، کتابخانه عمومی شهر شبستر ، سالن ورزشی شهدا امیرالمومنین ، استخر و سونای شبستر و پارک های شادی و آزادگان اشاره نمود . در نهایت اینکه از دیرباز امر آموزش و مذهب نیز با وقف گره خورده است به طوریکه در شهرستان شاهد 25 مدرسه وقفی هستیم که هر کدام سهم عمده ای در بخش آموزش داشته و نمونه ای بارز از علاقه اهالی به فرهنگ و سهم وقف در افزایش فرهنگ و ٱموزش میباشد. همچنین تمامی مساجد شهرستان از جمله مسجد جامع شبستر که سابقه ای تاریخی داشته و اثری زرین در فرهنگ و تاریخ شهرستان میباشد از آن جمله بوده و سایر مساجد ، حسینه ها ، تکایا و مراکز مذهبی از موقوفه های اهالی مومن و متدین شهرستان میباشند.
نتیجه گیری
وقف از برترین نمادهای اسلامی و بهترین منبع اقتصادی جوامع مسلمان میباشد که در طول مقاله نیز به کارکردهای آن در جامعه اشاره کردیم و این سنت دیرپای اسلام را که یادگار پیامبر اکرم میباشد را تبیین و بررسی کردیم. وقف باعث رشد و توسعه جامعه اسلامی شده و کشور را از رکود و رخوت بیرون آورده و منابع و سرمایه های راکد را به کار گرفته و باعث از بین رفتن فقر و فلاکت شده و امت اسلامی را در تهیه و برآورده کردن نیازهای خود از جمله آموزش ، سلامت ، ازدواج و ... یاری می نماید.این سنت حسنه از دیرباز در شهر شبستر نیز وجود داشته و بخشی از فرهنگ و تاریخ این منطقه را تشکیل داده است که باعث از بین رفتن مشکلات بزرگی شده است که کسی به تنهایی توان حل آنها را نداشته است و این سازمان و سنت وقف بوده است که آنها را حل کرده است برای نمونه ساخت حمام یا مدرسه و بیمارستان در توان کسی نبوده است ولی سنت حسنه وقف و تجمع سرمایه های هر چند اندک واقفین موجب رسیدن به چنین اهداف بزرگی شده است و رشد و پیشرفت منطقه را فراهم کرده است.در مجموع در نهاد وقف که در آن مالکیت خصوصی به نوعی مالکیت عمومی تبدیل می شود مراکز مختلف آموزشی، فرهنگی، بهداشتی و اقتصادی ایجاد می گردد که علاوه بر آنکه در شهرنشینی جوامع که از مؤلفه های توسعه اقتصادی است نقش قابل توجهی دارند به شهرها نوعی برجستگی دینی، تاریخی و اقتصادی خواهد بخشید و توسعه را همراه با عدالت اجتماعی به ارمغان خواهد آورد.می توان به جرأت ادعا کرد که اگر اوقاف در مسیر صحیح به راه انداخته شود و واقفان به راه معقول و درستی هدایت شوند بسیاری از مشکلات جامعه حل می شود.
با پیروزی انقلاب اسلامی و انسجام بیشتر نهاد وقف در کشور نسبت به این سنت حسنه توجه خاصی صورت گرفت و باعث رشد و پیشرفت روزافزون وقف و موقوفه در کشور شد که ثمرات آن امروزه قابل مشاهده و بررسی میباشد ولی پیشنهادی که میتوان برای آینده ارائه داد این است که دولت همچنان بر این امر توجه بیشتری نماید و با شناساندن بیشتر جنبه های وقف به مردم آنها را بیشتر در این سنت نیکو سهیم نماید به طوریکه با رشد روزافزون وقف در کشور شاهد حل بسیاری از مشکلات در بخش عمومی به دست خود مردم و سنت وقف باشیم و برای هر کاری نیاز به بودجه های دولتی نباشد و خود مردم و خیرین و واقفین بتوانند امور را پیش ببرند
منابع
1- ارجمند نیات تبریز، علی، مقاله ی نگرشی نو در زمینه ی وقف و توسعه ی اقتصادی و اجتماعی کشورها ، 1380
2- اسلم جوادی، محمد، مقاله ی نقش وقف در توسعه ی فرهنگ ، 1380
3- اصیلی، سوسن، کتاب شناسی وقف، وقف میراث جاویدان، 1373
4- امینیان مدرس، محمد؛وقف ازدیدگاه حقوق و قوانین، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی ،تهران؛ سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه (سمت)،1381
5- بندر چی، محمد رضا، مقاله ی وقف ازدیدگاه تاریخی و اصطلاح شناسی فقهی،1380
6- سلیمی فر، مصطفی، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی و اجتماعی آن، بنیادین پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی،1370
7- معراجی، سعید، سنت ماندگار، بنیاد پژوهش و توسعه ی فرهنگ وقف، تهران، 1385
8- میراث جاویدان، فصلنامه فرهنگی، تحقیقی، اجتماعی و تاریخی ، زمستان 1385
9- نوای وقف، ماهنامه ی داخلی اداره ی کل اوقاف و امور خیریه استان کرمانشاه،، مرداد 1387
10- اقبالی، علیرضا، "وقف و الگویی برای ارزیابی اقتصادی آن "،ماهنامه حسابداری،ش130
11- میراحمدی،مریم،"پژوهشی در موقوفات عصرصفوی"،فصلنامه تحقیقات جغرافیایی،شماره25
۹۴/۰۶/۱۸