وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری

وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری
شهروز صبوری از استان آذربایجان شرقی و شهر شبستر هستم . لیسانس مدیریت بازرگانی و فوق لیسانس مدیریت اجرایی و هم اکنون دانشجوی دکترای مدیریت کارآفرینی هستم. مدیر گروه مدیریت دانشگاه آزاد واحد خامنه و مدرس سایر دانشگاه های آزاد و پیام نور شهرستان شبستر بوده و دروس رشته های مدیریت و حسابداری را تدریس میکنم.همچنین مشاوره های مدیریتی , اقتصادی و تحصیلی را به علاقه مندان ارائه مینمایم.
مقالات ذیل را در کنفرانس های ملی و بین المللی ارائه کرده و در مجلات داخلی و بین المللی نیز به انتشار رسانده ام:
1- بازاریابی سبز در ایران ، پتانسیل ها و چالش ها (1389)
2- رابطه بین هوش هیجانی و مدیریت بحران (1392)
3- وقف ثروت بی پایان در تاریخ و فرهنگ شبستر (1392)
4- فرایند گذار به توسعه با رویکرد حماسه اقتصادی (1392)
5- آموزش کارآفرینی نیاز امروز فضای کسب و کار (1393)
6- کارآفرینی راهی به سوی بهبود فضای کسب و کار (1393)
7- ارتباط کارآفرینی و هویت اقتصادی (1393)
8- Entrepreneurship Training is the Requirement of Business Environment of Today (2014)
پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۲ ب.ظ

حکایت (نقاط ضعف و قوت)

در زمان جنگ دوم جهانی در روسیه ایده‌ای به ذهن فرماندهان روسی برای نابود کردن تانک‌های آلمانی رسیده بود به این شکل که به بدن سگهای آموزش دیده مواد منفجره می‌بستند که زیر تانک‌های آلمانی بروند و در زمان قرار گرفتن سگ زیر تانک چاشنی عمل کرده و تانک منفجر شود. در ظاهر امر ایده خیلی خوب و عالی به نظر می‌رسید اما در میدان واقعی جنگ، سگ‌ها به جای تانک‌های آلمانی به زیر تانک‌های روسی رفتند و آنها را منفجر کردند!
فکر می کنید چرا؟ به این دلیل که تانک های آلمانی بنزینی شده بودند ولی تانکهای روسی گازوئیلی بودند و سگها هم با تانک های روسی گازوئیلی آموزش دیده بودند. نقطه قوت سگ‌ها حس شامه آنها بود به همین دلیل آنها طبق آموزشی که دیده بودند تانکهای گازوئیلی روسی را هدف قرار می‌دادند.

در تبیین حکایت فوق باید گفت همیشه نقاط قوت و ضعف خود را به طور دقیق و درست تحلیل نمایید شاید مسائلی را که نقطه قوت خود میدانید برعکس نقطه ضعف شما باشند و همینطور نقاط ضعفی که در موقعیتی به بهترین و قویترین خصوصیت شما بدل گردند.

نقل از راهکار مدیریت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۲۳:۰۲
شهروز صبوری
پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۵۷ ب.ظ

حکایت (پادشاه و وزرا)

در یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند، از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود و اینکه این کیسه ها را برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کنند همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند، وزراء از دستور شاه تعجب کرده و هر کدام کیسه ای برداشته و به سوی باغ به راه افتادند وزیر اول که به دنبال راضی کردن شاه بود بهترین میوه ها و با کیفیت ترین محصولات را جمع آوری کرده و پیوسته بهترین را انتخاب می کرد تا اینکه کیسه اش پر شد.

اما وزیر دوم با خود فکر می کرد که شاه این میوه ها را برای خود نمی خواهد و احتیاجی به آنها ندارد و درون کیسه را نیز نگاه نمی کند، پس با تنبلی و اهمال شروع به جمع کردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمی کرد تا اینکه کیسه را با میوه ها پر نمود.
و وزیر سوم که اعتقاد داشت شاه به محتویات این کیسه اصلا اهمیتی نمی دهد کیسه را با علف و برگ درخت و خاشاک پر نمود.
روز بعد پادشاه دستور داد که وزیران را به همراه کیسه هایی که پر کرده اند بیاورند
وقتی وزیران نزد شاه آمدند ، به سربازانش دستور داد ، سه وزیر را گرفته و هرکدام را جدا گانه با کیسه اش به مدت سه ماه زندانی کنند
در زندانی دور که هیچ کس دستش به آنجا نرسد و هیچ آب و غذایی هم به آنها نرسانند
وزیر اول، پیوسته از میوه های خوبی که جمع آوری کرده بود می خورد تا اینکه سه ماه به پایان رسید
اما وزیر دوم ، این سه ماه را با سختی و گرسنگی و مقدار میوه های تازه ای که جمع آوری کرده بود سپری کرد…
و وزیر سوم قبل از اینکه ماه اول به پایان برسد از گرسنگی مرد.

در تفسیر این حکایت باید عرض شود که ما باید هر کاری رو انجام میدیم به خاطر خودمان و درست انجام بدیم نه به خاطر دیگران چون همیشه نتایج کارمون به خودمون برمیگرده و چه خوب و چه بد اولین فردی که از کارمون تاثیر میگیره خودمون هستیم چه بسا اتفاقات تلخی که به خاطر سهل انگاریهای افراد رخ داده و در نهایت دودش به چشم خود فرد رفته برای مثال مکانیکی که در تعمیر ماشین فردی سهل انگاری میکند احتمال اینکه عضوی از خانواده خودش را در تصادف با آن ماشین معیوب از دست بدهد را بالا میبرد پس هیچگاه به خاطر پول به خاطر دستور مقام بالا به خاطر تعریف این و اون کاری رو انجام ندیم بلکه کاری رو انجام بدیم که رضایت ذاتی خودمون رو در پی داشته باشه.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۱۶:۵۷
شهروز صبوری
پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۷ ب.ظ

قرض الحسنه

در قرآن، سیزده بار با واژه های گوناگون، سخن از قرض به میان آمده و به آن تأکید شده است. در هر جا که کلمه «قرض» آمده به دنبال آن کلمه «حَسناً» نیز آمده است.از این رو در اسلام به وام بی بهره «قرض الحسنه» می گویند. این ترکیب بیانگر آن است که قرض دادن باید به صورت نیکو انجام شود. نیکویی آن را می توان از چند جهت تصوّر کرد: 1. آبرومندانه باشد. 2. بی منّت باشد. 3. بدون چشم داشت به سود و بهره باشد. 4. برای خشنودی خدا باشد. 5. از روی میل و علاقه باشد.
در آیه 20 سوره مزّمّل می خوانیم:
وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً
و نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید و به خدا قرض الحسنه دهید.
در آیه 17 تغابن می خوانیم:
إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ:
اگر به خدا قرض الحسنه دهید، آن را برای شما چند برابر سازد و شما را می بخشد و خداوند تشکّرکننده
و بردبار است.
و نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید و به خدا قرض الحسنه دهید.
در تعریف قرض الحسنه از منظر قانونی و حقوقی نیز داریم :قرض الحسنه اعطایی عقدی است که به موجب آن بانک (بعنوان قرض دهنده) مبلغ معینی را طبق ضوابط مقرر به اشخاص حقیقی و یا حقوقی (به عنوان قرض گیرنده) به قرض واگذار می نماید. تعهد بازپرداخت قرض گیرنده، صرفاً معادل مبلغ دریافتی بعلاوه کارمزد آن خواهد بود.
با وجود تاکیدات فراوان در مورد مفهوم قرض الحسنه در دین مبین اسلام و قانون بانکداری اسلامی کشور امروزه این مفهوم در چه وضعیتی قرار دارد؟ آیا هر کسی به راحتی به منابع قرض الحسنه دسترسی دارد؟ آیا مردم با این مفهوم به اندازه کافی آشنایی دارند؟ آیا بانکها و موسسات مالی رغبتی به پرداخت چنین وامهایی دارند؟ و سوالات بیشماری که میتوان در این رابطه مطرح کرد تا جایگاه قرض الحسنه در کشور مشخص شود و راهکارهای مورد نیاز برای تشویق و افزایش گرایش مردم به این سمت را مشخص نمود.
امروزه اکثر بانکهای کشور خصوصی شده و حتی بانکهای دولتی نیز با توجه به شرایط و وضعیت اقتصادی کشور روی به وامهای تجاری آورده و کمتر اشتیاقی به پرداخت وامهای قرض الحسنه نشان میدهند به طوریکه همه روزه شاهد مسابقه بانکها در افزایش نرخ سود اعطایی به سپرده های مردم و بالطبع افزایش نرخ بهره از وامهای اعطایی هستیم . در کنار این حتی اگر با نرخ بهره و سود بانکی نیز کنار بیاییم مشکل اساسی دیگری نیز که در راه وامهای بانکی قرار دارد بوروکراسی و کاغذبازی موجود در بانکها هست به طوریکه برای اعطای یک وام یک میلیونی باید چند ضامن کارمند و بازاری و … و چندین چک و سفته و سند دیگر به بانک ارائه شود که اکثریت مردم از آن عاجز هستند و همین مسائل باعث میشود تا قید وامهای بانکی را حتی در زمان اجبار زده و روی به روشهای دیگر بیاورند پس چاره کار در چیست؟ و برای رفع این مشکل چه باید کرد؟
عمل به سنت حسنه قرض الحسنه و دستور خداوند چاره کار میباشد و برنامه مدون ما در این زمینه در قرآن و آموزه های دینی موجود میباشد که با عمل به آنها میتوان بسیاری از مشکلات اقتصادی فوق را حل نمود به طوریکه اگر شاهد باشید امروزه در بسیاری از خانواده ها , محلات , مساجد و … صندوق های قرض الحسنه به راه افتاده است که سرمایه های اندک افراد را جمع کرده و مشکلات بسیاری از کار آنها را حل میکند و بدون هیچ نیازی به مسائل اداری و بانکی و قوانین موجب رفع نیازهای اقتصادی میشود . پس باید مسئولین امر و دولت در راه تقویت این صندوق ها و آشنایی هر چه بیشتر مردم با آنها تلاش کرده و با تقویت آنها سعی در سهیم کردن خود مردم در امور اقتصادی نموده و بسیاری از مشکلات را بوسیله خود مردم حل نماید.
هر چند برخی مسائل و اتفاقاتی که در سالهای اخیر در برخی از موسسات و صندوق های قرض الحسنه رخ داده است و برخی ورشکستگی ها و … باعث کم شدن اعتماد مردم به این صندوق ها شده و آنها همدیگر را از سپرده گذاری در این صندوق ها برحذر میدارند ولی باید توجه داشت که اگر یک یا چند صندوق ورشکست شده اند صدها و هزاران صندوق به صورت کاملا سالم در حال فعالیت و رفع مشکلات مردم هستند پس نباید گناه چند صندوق را به پای کل قضیه قرض الحسنه نوشت و در راه تقویت و استفاده مفید از ظرفیت این صندوق ها کوشا بود.
در نهایت اینکه مردم باید با کارکردهای مفهوم قرض الحسنه آشنا شوند و در راه اندازی صندوق های قرض الحسنه در مقیاس کوچک و در بین دوستان و آشنایان فعالیت نمایند و دولت نیز فعالیت های سالم این موسسات را مورد حمایت قرار داده و موجبات عملی شدن این اصل اسلامی در جامعه را فراهم آورد که یقینا راه حل بسیاری از مشکلات اقتصادی جامعه در گرو تاسیس چنین صندوق هایی است به طوریکه اکنون صندوق هایی هستند که با سرمایه های اندک افراد (هر عضو تنها صد هزار تومان) سرمایه کلان صدها میلیونی بوجود آورده و از این ذخیره به اعضا وامهای بدون بهره و بدون هیچ کاغذبازی و معطلی و … اعطا می نمایند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۷
شهروز صبوری
پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۴۶ ب.ظ

زندگینامه آکیو موریتا بنیانگذار سونی

آکیو موریتا در 26 ژانویه سال 1921 در «ناگویا» واقع در کشور ژاپن متولد شد. او که در رشته فیزیک تحصیل می‌کرد، با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت ارتش ژاپن درآمد و در ناوگان دریایی ارتش به کار مشغول شد.

در هفتم ماه مه سال 1946 «موریتا» به همراه یکی از همرزمانش در جنگ با نام «ماسارو ایبوکا» یک شرکت تعمیر رادیوهای دست دوم تحت عنوان «توکیو تسوشی کوگیو» بنا کردند. در آن زمان او 25 سال و ایبوکا 38 سال داشت و هر دو با سرمایه اولیه 190 هزار ین ژاپن شرکت را با 20 کارمند اداره می‌کردند.

در سال 1949 شرکت اولین نوارهای مغناطیسی خود را روانه بازار کرد و در سال 1950 توانست اولین ضبط صوت‌های ژاپنی را تولید نماید. در سال 1957 نیز اولین رادیوهای جیبی توسط این کمپانی تولید و به بازار عرضه گردید. یک‌سال بعد زمانی که شرکت کوچک سابق، حال به یک کمپانی نسبتا صاحب نام تبدیل شد، تصمیم به تغییر عنوان آن به «سونی» گرفته شد. در سال 1960 کمپانی سونی اولین تلویزیون‌های ترانزیستوری را ابداع و بعد به طور گسترده روانه بازار نمود. در سال 1965 نیز اولین دوربین فیلم‌برداری خانگی توسط این کمپانی ساخته و به بازار عرضه شد. پس از آن محصولات مهم سونی عبارت بودند از واکمن تلویزیون‌های ترینی‌ترون، مایکرو دیسکت‌های کامپیوتر و سرانجام از پلی‌استیشن که هر یک شهرت فراوانی را به سوی این امپراطوری عظیم روانه ساخت. با گسترده‌تر شدن فعالیت کمپانی در عرصه الکترونیک و افزایش حجم تقاضا از سراسر دنیا شعبات متعددی در سراسر این کره خاکی بنا شد. در کشور آمریکا این شعبه در سال 1970 کار خود را با ریاست شخص موریتا آغاز و اینگونه شد که سونی به عنوان اولین شرکت ژاپنی در بورس نیویورک حضور یافت. دو سال بعد یعنی در سال 1972 مجددا Sony اولین کمپانی بود که یک کارخانه آمریکایی دایر می‌کرد.

البته روند کاری موریتا و قلمرو تحت فرمانش همیشه با خط سیر صعودی همراه نبوده است. شکست سونی در رقابت با کمپانی ماتسوشیتا در عرضه و تولید نوارهای وی.اچ.اس و همچنین خرید ناموفق 4/3 میلیارد دلاری این شرکت که قصد داشت با در اختیار گرفتن کمپانی فیلم‌سازی کلمبیا پیکچرز «Columbia Pictures» حضور قطعی در هالیوود داشته باشد، از جمله روزگار تخلی به شمار می‌روند

که در دوره ای مشکلات عدیده ای برای پادشاهی سونی پدید آورده بودند. اما به هر حال سونی همواره حرف اول را در بازار الکترونیک می‌زده و می‌زند.

در رابطه زندگی شخصی موریتا نکات جالبی وجودارد. او در مدت زندگانی‌اش دوستان پرنفوذ بسیاری در سراسر دنیا علاوه بر کشور ژاپن داشت که نخست وزیر پیشین ژاپن و همچنین رئیس جمهور سابق ایالات متحده از جمله این افراد به شمار می‌روند.

در اواخر دهه 1990 ثروت او که بیش از 3/1 میلیارد دلار تخمین زده می شد سبب گشت تا مجله اقتصادی فوربس نام موریتا را در لیست ثروتمندترین‌های دنیا قرار دهد. همچنین او تنها غیر آمریکایی بود که مجله تایم به‌عنوان بزرگ‌ترین و موفق‌ترین مدیران و بازرگانان در لیست خود جای داد. او همچنین به سبب سیاست‌های اقتصادی و مهارت‌های مدیریتی که از خود به‌نمایش گذاشت، از سوی مجامع علمی مختلف ژاپن، انگلستان و ایالات متحده نشان یادبود و لیاقت دریافت کرد.

دیگر اینکه به سبب مشغله فراوان کاری در دوران جوانی موریتا، پس از سن 50 سالگی تازه به یادگیری ورزش‌های اسکی، تنیس و همچنین غواصی روی آورد که این امر در نوع خود بی نظیر است. اشتغال یک‌باره او به این ورزش‌ها موجب گردید تا در سال 1993 هنگامی که مشغول بازی تنیس بود، دچار حمله قلبی شود و مابقی عمر را بر روی صندلی چرخ دار سپری نماید. یک‌سال بعد یعنی در سال 1994 از سمت خود در کمپانی سونی استعفا داد و نوریو اوگا را جانشین خود ساخت.

سرانجام موریتا در سوم اکتبر 1999 در سن 78 سالگی بر اثر بیماری ذات الریه جان سپرد و تمامی اموال و دارایی خود را برای همسر و دو پسر و تنها دخترش به ارث گذاشت.

هم‌اکنون امپراطوری عظیم سونی با فروش سالانه بیش از 33 میلیارد دلار، در جایگاه قدرتمندترین بازار صوتی و تصویری قرار دارد.

 منبع: http://forum.p30world.com/archive/index.php/t-120722.html

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۶
شهروز صبوری
پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۷ ق.ظ

حکایت (دیوار چین)

ﭼﯿﻨﯽ ﻫﺎﯼ ﻗﺪﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﺷﺮ ﺣﻤﻠﻪ ﯼ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﭼﯿﻦ ﺭﺍ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻝ ﺳﺎﺧﺖ ﺩﯾﻮﺍﺭ ، ﺳﻪ
ﺑﺎﺭ ﺩﺷﻤﻨﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﺍﻥ ﻧﻔﻮﺫ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﭼﯿﻨﯽ ﻫﺎ ﺟﻨﮕﯿﺪﻧﺪ .
ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﺎﻻ ﻧﺮﻓﺘﻨﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ
ﺩﺭﺑﺎﻧﻬﺎ ﺭﺷﻮﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ
ﭼﯿﻨﯽ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺖ ﺑﻨﺎﯼ ﺳﺪ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﺧﺖ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﻬﺎﯾﺶ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﺮﺩﻧﺪ
ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺳﺖ.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﺮﻕ ﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﻬﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺗﻤﺪﻥ ، ﺳﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﻬﺪﻡ ﮐﺮﺩ :
ﯾﮑﻢ ) ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ
ﺩﻭﻡ ) ﻧﻈﺎﻡ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ
ﺳﻮﻡ ) ﺍﻟﮕﻮﻫﺎ ﻭ ﺍﺳﻮﻩ ﻫﺎ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯽ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺮﺑﯽ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺰﻟﺰﻝ ﮐﻦ ﺗﺎ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺮﺑﯽ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﺪ .
ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﻣﯽ ﺍﺯ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﮑﺎﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﮐﻦ .
ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﻣﯽ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻋﻠﻤﺎ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﻫﺪﻑ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻩ ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﻟﮕﻮﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﻫﺪ .


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۷
شهروز صبوری
پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۳ ق.ظ

تصویر مدیریتی (آدمهای بزرگ و سازمانهای کوچک)

سلام

اینهم حکایت برخی کارکنان هست که با وجود شایستگی و لیاقت بالا در سازمان ها و پست های کوچک قرار میگیرن که به تدریج منجر به از بین رفتن انگیزه و روحیه و در نهایت منتهی به مرگ کاری کارمند میشود.توصیه هایی مبنی بر جابجایی افراد در مشاغل مختلف (نظریه های غنی سازی و توسعه شغل) اشاره به این موضوع دارند که گهگاه باید کارمند را به پست های بالاتر هدایت کرد و یا حداقل وظایف شغلی او را بیشتر کرد تا انگیزش او افزایش یابد.


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۰۰:۳۳
شهروز صبوری
چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۵۲ ب.ظ

سرمایه اجتماعی

از دیرباز سرمایه های مورد استفاده انسان به اشکال مختلفی تقسیم بنده شده بودند که میتوان به سرمایه های فیزیکی , سرمایه های مالی , سرمایه های انسانی و … اشاره کرد . اما از آغاز قرن بیستم سرمایه جدیدی مطرح شد که به سرمایه اجتماعی (Social Capital)معروف گردید . حال باید دید سرمایه اجتماعی چیست و چه کارکردهایی دارا میباشد.
انسان به طور ذاتی در تعامل با دیگران نیازهای خود را برطرف ساخته و گذران امور می‌کند. اثرات این کنش‌های متقابل در نقش آنها تا حدی است که حذف آن، زندگی را غیر ممکن می‌سازد. اما در این میان دانشمندان علوم اجتماعی با نگرشی کنجکاوانه در جوامع به شناسایی این کنش‌ها پرداخته و به مجموع عواملی پی برده‌اند که آن را سرمایه‌اجتماعی نامیده‌اند. مفهوم سرمایه‌اجتماعی در برگیرنده مفاهیمی همچون اعتماد، همکاری و همیاری میان اعضای یک گروه یا یک جامعه است که نظام هدفمندی را شکل می‌دهند و آنها را در جهت دستیابی به هدف‌های ارزشمند هدایت می‌کند.دغدغه تنزل روابط اجتماعی، از جمله موضوعاتی است که به کرات در جامعه‌شناسی کلاسیک و معاصر به چشم می‌خورد. جامعه‌شناسان معاصر برای بررسی کمیت و کیفیت روابط اجتماعی از مفهوم سرمایه اجتماعی بهره جسته‌اند.
اصل این مفهوم در مقاله‌ای توسط شخصی به نام هانیفن (Lyda Judson Hanifan: 1879-1932) در سال 1916 که در آموزش و پرورش ایالت ویرجینیای امریکا خدمت می‌کرد به کار گرفته شد. از نظر هانیفن سرمایه اجتماعی، شامل دارایی‌هایی است که در زندگی روزانه افراد وجود دارند مانند: حس تفاهم، رفاقت و دوستی، احساس همدردی در روابط اجتماعی بین افراد و بین خانواده‌هایی که یک واحد اجتماعی را تشکیل می‌دهند. نظریه هانیفن برای نیم قرن مسکوت ماند تا در سال 1961 جاکوب (Jacobs) در اثر خود به نام “زندگی و مرگ در شهرهای بزرگ امریکایی” از سرمایه اجتماعی بحث کرد و نقش آن را در ارتباط با حفظ نظافت، برخورد با جرم و جنایت خیابانی در محدوده‌های حومه و قدیمی شهری مطرح کرد. گلن لوری (Glen Loury) اقتصاددان و ایوان لایت (Iven Light) جامعه‌شناس، اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه 1970 برای توصیف مشکل توسعه اقتصاد درون‌شهری به کار بردند. اولین توضیح و تفسیر یکپارچه این اصطلاح توسط بوردیو در سال 1972 انجام شد. در دهه 1980جیمز کلمن فصل مهمی از کتاب “بنیان‌های نظریه اجتماعی” خود را به بحث سرمایه اجتماعی اختصاص داد و در سراسر این کتاب نیز به توضیح عناصر و اجزای آن پرداخت. در دهه 1990 مفهوم سرمایه اجتماعی توسط بانک جهانی و کتاب “بولینگ تک‌نفره” رابرت پاتنام معروف شد. طی سال‌های 1990 به این‌سو، مفهوم و نظریه سرمایه اجتماعی با اقبال قابل توجه اندیشمندان و محققان رشته‌های مختلف علوم اجتماعی مواجه شده است.


در دیدگاه‌های سنتی مدیریت توسعه، سرمایه‌های اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا می‌کردند اما در عصر حاضر برای توسعه بیشتر از آنچه به سرمایه‌اقتصادی، فیزیکی و انسانی نیازمند باشیم به سرمایه اجتماعی نیازمندیم زیرا بدون این سرمایه، استفاده از دیگر سرمایه‌ها به طور بهینه انجام نخواهد شد. در جامعه‌ای که فاقد سرمایه‌اجتماعی کافی است سایر سرمایه‌ها ابتر می‌مانند و تلف می‌شوند. از این‌رو موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل اساسی برای نیل به توسعه پایدار محسوب شده و حکومت‌ها و دولتمردانی موفق قلمداد می‌شوند که بتوانند با اتخاذ سیاست‌های لازم و ارائه راهکارهای مناسب در ارتباط با جامعه به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتر نائل شوند.شاید بارها دیده و شنیده اید که مردم در بسیاری از کارها از دولت گله دارند در حالیکه دولتی ها نیز در برخی موارد از مردم گله گذاری میکنند اما حقیقت چیست و کدام طرف حق دارد؟اگر با مفهوم سرمایه اجتماعی به این سوال پاسخ دهیم این است که دولت به تنهایی و بدون حضور مردم توان انجام کاری را ندارد و از دیرباز در هر کاری مردم وارد شده و به دولت کمک کرده اند کارها به سرعت پیش رفته و جایی که مردم حاضر نبوده اند دولت کار چندانی برنیامده برای مثال وقتی در منطقه ای زلزله رخ میدهد قبل از آنکه دولت دست به کاری بزند این مردم و گروه های اجتماعی و غیر دولتی هستند که اقدام به کمک رسانی و انجام عملیات امدادی میکنند و بعد دولت اقدام به بسیج نیروها و پشتیبانی نموده و شاید فعالیت اصلی دولت بعد از اتمام کارها و بازسازی منطقه باشد که به هر روی قبل از دولت این مردم و گروههای مردمی هستند که کار را به پیش میبرند پس میبینیم که مردم میتوانند در بسیاری از زمینه های کارهای مهمی را انجام دهند و همیشه هم نباید منتظر دولت باشند برای مثال خیرین در بسیاری از مناطق محروم اقدام به ساخت مدرسه , بیمارستان , ورزشگاه و … می نمایند در حالیکه شاید بودجه های دولتی به سختی به این مناطق و امور اختصاص یابد اما آیا این نکته که مردم دارای توان اجتماعی هستند مسئولیت دولت را کم میکند؟ باید گفت خیر مردم میتوانند خیلی از کارها را با همکاری خود انجام دهد اما دولت هم باید برای استفاده بهینه از این سرمایه عظیم مردم (که همان سرمایه اجتماعی می نامیم) آنرا تقویت نماید و با حمایت خود از گروه های مردم نهاد , اجتماعات , هیات ها , گروه های شهروندی , موسسات خیریه و … آنها را در راه ایفای این نقش حیاتی در جامعه حمایت نماید.اگر سرمایه اجتماعی را ارتباط و شبکه‌های اجتماعی‌ای که می‌توانند اطمینان و حس همکاری را در میان افراد حاضر در شبکه‌های مورد بحث ایجاد کنند بدانیم، آنچه بیش از پیش اهمیت پیدا می‌کند نقش نهادهای جامعه مدنی در تشکل این سرمایه است. اگر ما مانند عنصری از یک سازمان مدنی به صورت همیشگی همدیگر را ملاقات کنیم احساس مسئولیت نسبت به همدیگر در ما پیدا می‌شود و می‌توانیم به همدیگر اعتماد کرده و در نهایت با هم همکاری کنیم. برای اینکه احساس اطمینان در بین باشد لازم است که ما همدیگر را ملاقات کنیم و ارتباط مدام با هم داشته باشیم. همچنین چیزی که به طور جمعی می‌توانیم به دست آوریم به تنهایی نمی‌توانیم.
انسان موجودی اجتماعی است و در اجتماع است که قابلیت های خود را بروز داده و از بالقوه به بالفعل تبدیل میکند و هر چه میزان تعامل اجتماعی بیشتر باشد این قابلیت ها بیشتر رشد پیدا کرده و نتایج مطلوب تری به دست میدهند در نتیجه هر جامعه ای میخواهد در راه رشد و توسعه قدم بردارد باید در این زمینه کوشش نموده و موجبات فعالیت های اجتماعی را به وجود آورد.امروزه در جامعه ما نمودهای سرمایه اجتماعی خود را بیش از پیش نشان میدهند و بسیار پررنگ تر از همیشه پیش چشمانمان هستند به طوریکه در هر جایی مولفه های سرمایه اجتماعی همچون همکاری , همیاری , حضور مردمی , اعتماد و … وجود داشته باشد کارها به طور روان ادامه خواهند یافت ولی در جاهایی که این مولفه ها کمرنگ بوده یا اصلا وجود نداشته باشند شاهد کندی و یا حتی به بن بست خوردن کارها خواهیم بود.برای مثال وقتی اداره برق از مردم میخواهد در مصرف صرفه جویی نمایند در واکنش مردم شاهد میزان سرمایه اجتماعی آن جامعه هستیم چه بسا اگر مردم به این اطلاعیه عمل نموده و فردا مصرف برق به میزان قابل توجهی کاهش یابد سرمایه اجتماعی آن جامعه بالا است ولی اگر خیر مصرف کاهش نیابد یا حتی افزایش یابد یعنی سرمایه اجتماعی تقویت نشده است و در حد پایینی قرار دارد یا زمانیکه گروهی زیست محیطی از مردم میخواهد در پاکسازی و پاک نگه داشتن محیط زیست کمک نمایند یا زمانیکه پلیس راهنمایی از مردم میخواهد کمربند بسته یا سرعت مجاز را رعایت نمایند و موارد مشابه دیگر همگی نشان دهنده استفاده از سرمایه های اجتماعی است.
حال بعد از اینکه اهمیت سرمایه های اجتماعی را فهمیدیم سوالی که مطرح میشود این است که برای تقویت و حمایت از آن چه باید کرد؟ آیا این سرمایه ثابت است یا با تلاش میتوان آنرا افزایش داد؟در پاسخ باید گفت اگر امروز بر وجود کارهای گروهی و حضور اقشار مردم در صحنه های مختلف تاکید میشود (پیاده روی های همگانی – جشن های عمومی – مراسمات دینی مانند ایام محرم و ماه مبارک رمضان – گروههای خیریه – گروههای شهروندی مانند گروه زیست محیطی و …) همانا استفاده از سرمایه های اجتماعی و بسط و گسترش آنها مد نظر است چون اثرات آنها اثبات شده و میدانیم که هر چقدر سرمایه اجتماعی افزایش یابد موجب رشد و توسعه روزافزون جامعه خواهد شد پس باید تا حد ممکن در تقویت فعالیتهای فوق و هرگونه فعالیت دیگری که موجبات رشد سرمایه اجتماعی میشود تلاش کرد بدین منظور باید از اجتماعات مردم مانند گروه های غیر دولتی , گروه های ورزشی , هیات ها , گروه های دوستی , اتحادیه ها و …بهترین استفاده را انجام داد و با حمایت و تقویت این گروهها سرمایه های اجتماعی را دایما در حال رشد قرار داده و آماده استفاده در جهت توسعه پایدار جامعه نگه داشت.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۸:۵۲
شهروز صبوری
سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۱ ب.ظ

شهادت حضرت علی (ع) بر همه مسلمین جهان تسلیت باد

شهادت_حضرت_علی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۲۰:۰۱
شهروز صبوری
سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۱۰ ب.ظ

شرکت تویوتا نماد موفقیت صنعت ژاپن

Toyota Logo

شرکت تویوتا یک نمونه بارز برای به نمایش گذاشتن موفقیت صنعت ژاپن است. تویوتا در سراسر ژاپن ۱۲ کارخانه تولیدی دارد. بازار خارجی تویوتا ۱۷۰ کشور و منطقه را در برمی گیرد.

تویوتا شرکت خودروسازی ژاپنی و چندملیتی است، که دفتر مرکزی آن، در شهر تویوتا، آیچی قرار دارد.

شمار کارکنان شرکت تویوتا در سال ۲۰۱۳ بیش از ۳۳۳ هزار نفر اعلام شد و در سال ۲۰۱۱ پس از جنرال موتورز و گروه فولکس‌واگن، به‌عنوان سومین شرکت خودروسازی جهان از نظر میزان فروش شناخته شد.

کسب مقام بزرگ‌ترین خودروساز دنیا در سال ۲۰۱۳ توسط تویوتا با فروش ۹. ۹۸ میلیون دستگاه خودرو با شکست دادن جنرال موتورز که ۹. ۷۱ میلیون دستگاه خودرو تولید کرده و با فاصله‌ای اندک بدست آمد.

در سال ۲۰۱۲ آن‌ها توانسته بودند با فروش ۹٫۷۵ میلیون دستگاه خودرو این مقام را به‌دست بیاورند، در حالی که در سال ۲۰۱۳ موفق شدند با افزایشی ۲ درصدی ۹٫۹۸ میلیون دستگاه خودرو به فروش برسانند.

میزان فروش سالانه‌ی جنرال موتورز به میزان ۴ درصد افزایش یافت و به ۹٫۷۱ دستگاه رسید، ولی برای به‌دست آوردن رتبه نخست کافی نبود.

شرکت فولکس واگن نیز با فروش ۹٫۷ میلیون خودرو در رتبه‌ی سوم بزرگترین خودرو ساز دنیا قرار گرفت. آمارهای با جزئیات دقیق‌تر در ۱۳ مارچ ارائه خواهند شد.

‌باید به این نکته‌ مهم اشاره کنیم که تمام آمارهای تویوتا شامل فروش مدل‌های لکسس و سایون، و همچنین کامیون‌های دایهاتسو و هینو نیز می‌شود.

شرکت تویوتا یک نمونه بارز برای به نمایش گذاشتن موفقیت صنعت ژاپن است. اگرچه بیشتر در طراحی و نه در خلق ایده های جدید محافظه کار بوده است، اما توجه ویژه آن به کیفیت ساخت و قابلیت اطمینان باعث شده است تا کم کم در جذب اعتماد مشتری برنده باشد.

تاٌکید آن بر توسعه تکنولوژی و کارآیی تولید، به تولیدات به روز و با ارزش در برابر پول منجر شده است. با این وجود، در سالهای اخیر تویوتا هم در طراحی و هم در تکنولوژی خلاقیت بیشتری در پیش گرفته است. می توان به عنوان مثال پروس و آی کیو را مطرح نمود.

تویوتا دارای عناوین تجاری زیاد و شرکت های فرعی زیادی نیست. بیشتر اتومبیل ها تحت عنوان نام تجاری خود به فروش می روند.

در حالیکه دایهاتسو عهده دار اتومبیل های کوچک (مخصوصاً کی کارز) و لکسوز بر اتومبیل های گرانبها و با ارزش متمرکز است، سیون یک عنوان جدید است که توسط بخش فروش در آمریکا خلق شده است و هنوز تقریباً بی اهمیت است.

کامیون های سنگین و اتومبیل های تجاری توسط شرکت وابسته هینو ساخته می شود. از آنجاییکه تویوتا بیشتر به تلاش خود باور داشت، در عنوان های خارجی سرمایه گذاری نکرد.

تویوتا در سراسر ژاپن ۱۲ کارخانه تولیدی دارد. بازار خارجی تویوتا ۱۷۰ کشور و منطقه را در برمی گیرد.

شرکت‌های تولیدی خارجی سازنده تویوتا ۵۲ شرکت و در ۲۷ کشور جهان پراکنده می‌باشند.

در سال ۲۰۰۵، در ژاپن ۶۵۷۹۸ نفر در کارخانه‌های شرکت کار می‌کرده‌اند، که با احتساب ۵۲۳ شرکت زنجیره تامین، که ۲۳۱ شرکت آن در خارج از ژاپن مستقر است، این تعداد به ۲۸۵۹۷۷ نفر می‌رسد.

گفتنی است؛ موسس شرکت تویوتا آقای ساکیچی بوده است. این کارخانه در سال ۱۹۱۸ احداث شده است. در ابتدا شرکت تویوتا کارخانه نساجی بود.

در ابتدا اسم شرکت تویوتا بدین صورت نبوده است. در بدو تاسیس شرکت اسم کارخانه تویودا بوده که به معنی کشتزار وسیع برنج می‌باشد.

در سال ۱۹۳۶ کیچیروه پسر ساکیچی موسس شرکت تویودا این کارخانه را تبدیل به یک کمپانی خودروسازی کرد. و در‌‌ همان سال اولین

خودروی تویوتا وارد بازار شد.

اولین محصول تجاری شرکت تویوتا، کامیون ۱٫ ۵ تنی جی۱ بود. در طی جنگ جهانی دوم تمام کارخانه در اختیار جنگ بود و برای ارتش ژاپن، کامیون تولید می‌کرد. تا چند سال بعد، از اتمام جنگ نیز، اجازه تولید خودرو به تویوتا داده نشد.

در سال ۱۹۷۷ مرکز فنی تویوتا در ایالات متحده آمریکا افتتاح شد و سال ۱۹۸۴ همکاری تویوتا با جنرال موتورز در ایالات متحده صورت گرفت.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۰
شهروز صبوری
سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۲ ق.ظ

حکمت روزگار

چرچیل و فلمینگ

اسمش فلمینگ بود . کشاورز اسکاتلندی فقیری بود. یک روز که برای تهیه معیشت خانواده بیرون رفت، صدای فریاد کمکی شنید که از باتلاق نزدیک خانه می آمد. وسایلشو انداخت و به سمت باتلاق دوید.اونجا ، پسر وحشتزده ای رو دید که تا کمر تو لجن سیاه فرو رفته بود و داد میزد و کمک می خواست. فلمینگ کشاورز ، پسربچه رو از مرگ تدریجی و وحشتناک نجات داد.

روز بعد، یک کالسکه تجملاتی در محوطه کوچک کشاورز ایستاد.نجیب زاده ای با لباسهای فاخر از کالسکه بیرون آمد و گفت پدر پسری هست که فلمینگ نجاتش داد.

نجیب زاده گفت: میخواهم ازتوتشکر کنم، شما زندگی پسرم را نجات دادید.

کشاورز اسکاتلندی گفت: برای کاری که انجام دادم چیزی نمی خوام و پیشنهادش رو رد کرد.

در همون لحظه، پسر کشاورز از در کلبه رعیتی بیرون اومد. نجیب زاده پرسید: این پسر شماست؟ کشاورز با غرور جواب داد بله.” من پیشنهادی دارم.اجازه بدین پسرتون رو با خودم ببرم و تحصیلات خوب یادش بدم.اگر پسربچه ،مثل پدرش باشه، درآینده مردی میشه که میتونین بهش افتخار کنین” و کشاورز قبول کرد.

بعدها، پسر فلمینگ کشاورز، از مدرسه پزشکی سنت ماری لندن فارغ التحصیل شد و در سراسر جهان به الکساندر فلمینگ کاشف پنی سیلین معروف شد.

سالها بعد ، پسر مرد نجیب زاده دچار بیماری ذات الریه شد. چه چیزی نجاتش داد؟ پنی سیلین. میدانید اسم پسر نجیب زاده چه بود؟
وینستون چرچیل

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۱:۰۲
شهروز صبوری