وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری

وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری
شهروز صبوری از استان آذربایجان شرقی و شهر شبستر هستم . لیسانس مدیریت بازرگانی و فوق لیسانس مدیریت اجرایی و هم اکنون دانشجوی دکترای مدیریت کارآفرینی هستم. مدیر گروه مدیریت دانشگاه آزاد واحد خامنه و مدرس سایر دانشگاه های آزاد و پیام نور شهرستان شبستر بوده و دروس رشته های مدیریت و حسابداری را تدریس میکنم.همچنین مشاوره های مدیریتی , اقتصادی و تحصیلی را به علاقه مندان ارائه مینمایم.
مقالات ذیل را در کنفرانس های ملی و بین المللی ارائه کرده و در مجلات داخلی و بین المللی نیز به انتشار رسانده ام:
1- بازاریابی سبز در ایران ، پتانسیل ها و چالش ها (1389)
2- رابطه بین هوش هیجانی و مدیریت بحران (1392)
3- وقف ثروت بی پایان در تاریخ و فرهنگ شبستر (1392)
4- فرایند گذار به توسعه با رویکرد حماسه اقتصادی (1392)
5- آموزش کارآفرینی نیاز امروز فضای کسب و کار (1393)
6- کارآفرینی راهی به سوی بهبود فضای کسب و کار (1393)
7- ارتباط کارآفرینی و هویت اقتصادی (1393)
8- Entrepreneurship Training is the Requirement of Business Environment of Today (2014)
پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۳۶ ب.ظ

پروفسور رحیم رحمان زاده شبستری



پروفسور رحیم رحمان‌زاده افتخار زنده شهرستان شبستر:

پروفسور رحیم رحمان‌زاده (زاده ۲۳ خرداد ۱۳۱۳ / ۱۳ ژوئن ۱۹۳۴) پایه گذار جراحی مدرن ارتوپدی و تروماتیک ارتوپدی در سطح بین‌المللی و رئیس مرکز بین‌المللی جراحی مفاصل و استخوان برلین
اصالتاً آذربایجانی و متولد شهرستان شبستر است. وی فرزند قاضی و وکیل حاج یوسف رحمان‌زاده و نوه مقاطع کار معروف، حاج علی احمد رحمان‌زاده بود. یکی از مهمترین متدهای جراحی وی، ارائه و گسترش نظریه کاشتن اعضاء می باشد.
وی در ۱۸ سالگی به ترکیه رفت و تحصیلات پزشکی عمومی خود را در استانبول ترکیه گذراند. پس از آن برای تکمیل تحصیلات تخصصی خود در رشته جراحی عمومی و جراحی تصادفات ارتوپدی راهی آلمان شد.
رحمان زاده در دانشگاه ماینز به مقام پروفسوری نایل آمد و از سال ۱۹۷۳ ریاست کرسی جراحی دانشگاه برلین را برعهده گرفت. او به عنوان پایه گذار جراحی مدرن ارتوپدی، تکنیک‌های جراحی خاص در این رشته را ابداع کرد.
پروفسور رحمان‌زاده درحال حاضر به عنوان پرزیدنت سمینارهای اروپایی و جهانی مقام پرزیدنتی جمعیت جراحان ارتوپدی تصادفات و سوانح، جمعیت جراحان پلاستیک آلمان و جمعیت جراحان عمومی این کشور را نیز برعهده دارد. این همه در حالی است که تاکنون هیچ تبعه خارجی موفق نشده است به این مدارج علمی در کشور آلمان دست یابد.
تحصیلات :
بعد از اتمام مدرسه و کالج البرز تهران، در دانشگاه استانبول ترکیه در رشته داروشناسی به تحصیل مشغول شد.
از سال ۱۹۶۴ در کلینیک دانشگاه جراحی مینز آلمان مشغول به کار شد
از سال ۱۹۷۰ به عنوان دستیار مدیر پزشکی کلینیک برای جراحی تصادفات کلینیک دانشگاه مینز انتخاب شد
در سال ۱۹۷۳ به عنوان پروفسور APL نامزد شد
در سال ۱۹۷۵ به عنوان مدیر کلینیک برای عمل جراحی مربوط به تصادفات و ترمیم، در کلینیک دانشگاه بنیامین فرنگ لین برلین انتخاب گردید
در سال ۱۹۹۰ مدیر تمامی بخشهای جراحی در کلینیک دانشگاه شد
از اول سپتامبر ۲۰۰۱ مدیر دارویی مئوکلینیک
اکنون مدیر مرکز بین‌المللی عمل جراحی مفصل و استخوان در برلین می باشد
مدیریت : 
ریاست گروه امور تصادفات دانشگاه برلین (۱۹۸۸-۱۹۷۷)
ریاست بخش جراحی دانشگاه برلین (۱۹۸۵-۱۹۸۳)
سخنگوی بخش کارکنان گروه کاشت اعضاء آلمان(AO) (۱۹۸۸)
ریاست بخش جراحی مربوط به تصادفات آلمان(DGU) (۱۹۹۲)
رئیس بخش جراحی پلاستیک و ترمیم چهره و مفصل و استخوان آلمان (۱۹۹۳)
عضویت : 
گروه جراحی برلین
جراحی مربوط به تصادفات برلین
جامعه جراحی آلمان
جامعه جراحی مربوط به تصادفات جامعه آلمان
عضویت در جامعه ارتوپدی و پزشکی ورزشی آلمان
عضویت در جامعه جراحی پلاستیکی و ترمیم چهره آلمان
عضو افتخاری چندید جامعه جراحی ارتوپدی و تصادفات
افتخارات :
وی برنده جایزه جراحی و دارای مدال درجه یک لیاقت از رئیس جمهوری آلمان به واسطه نوآوری‌های مهم و بدیع در رشته ارتوپدی است.
۱۹۹۸ کسب نشان لیاقت جمهوری فدرال آلمان از رئیس جمهور فدرال Richard von Weizsaker
۲۰۰۱ به عنوان عضو افتخاری جامعه عمل جراحی مربوط به تصادفات آلمان
۲۰۰۳ به عنوان عضو افتخاری جامعه عمل پلاستیکی آلمان
انتشارات :
از پروفسور رحمان‌زاده تاکنون مقالات، تا لیفات و کتب متعددی در زمینه ارتوپدی چاپ و منتشر شده است. وی طبق یک برناه زمانبندی شده با بیمارستان میلاد در تهران قرارداد همکار امضا نموده است.
بیش از ۳۵۰ مقاله و نزدیک به ۳۵۰ کتاب، مقاله و جزوات علمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۸:۳۶
شهروز صبوری
پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۳ ق.ظ

کاله در میان برندهای برتر جهانی

برند کاله در میان برندهای برتر غذایی جهان

برند کاله به جمع ۵۰ برند تعیین کننده صنایع غذایی راه یافت.

بسیاری از برندهای صنایع غذایی بسته‌بندی‌شده در آسیا و اقیانوسیه در یک دهه اخیر، نقش بسیار مهم و تعیین‌کننده‌ای را در تنوع‌بخشی، رشد و توسعه بازار جهانی، برعهده‌گرفته‌اند.سایت خبری غذای استرالیا (Australian Food News) اعلام کرد: بر اساس بازارسنجی‌های شرکت بین‌المللی تحقیقات بازار یورو مانیتور (Euromonitor)، برند کاله در کنار برندهایی شناخته‌شده و جهانی همچون دنون، نستله، مگی، ام و ام، کلاگز، لییز، ، ریگلیز، ، کنور، نوتلا و … در ردیف پنجاه برند تعیین‌کننده صنعت غذای جهان قرارگرفته و در بین این رقبای قدرتمند، جایگاه چهل و هشتم را به خود اختصاص داده است.

بر اساس گزارش این سایت که آمار سال ۲۰۰۴ را با ۲۰۱۵ مقایسه کرده، پیشرفت برند ایرانی «کاله» که از رتبه زیر پنجاه به رتبه ۴۸ ارتقا یافته را می‌توان مشاهده کرد.

گفتنی استگروه صنایع غذایی سولیکو (سلیمانی کمپانی)، فعالیت خود را در سال ۱۳۵۲ با اخذ نمایندگی شرکت‌های خارجی آغاز و پس‌ازآن در سال ۱۳۵۶ تولید فراورده‌های گوشتی را در یک کارگاه کوچک همبرگرسازی در یکی از محله‌های قدیمی و اصیل تهران (خیابان آذربایجان) آغاز کرد؛ پس از آن، با تلاشی شبانه‌روزی و مصرانه اقدام به توسعه صنعت غذای بسته‌بندی‌شده در ایران کرد، به‌طوری‌که امروز با تولید بیش از ۳هزار تن در روز فراورده لبنی و فراورده‌های گوشتی و غذاهای آماده منجمد، تولید انواع نوشیدنی‌های طبیعی، محصولات مختلف بستنی، دسر، سس، شکلات و اولین نان فاقد گلوتن، نقش مهمی در تأمین سبد غذایی مصرف‌کننده ایرانی و کشورهای حوزه خلیج‌فارس، آسیای میانه و اروپای شرقی چون عراق، امارات، سوریه، لبنان، ترکمنستان، ارمنستان، گرجستان، بلاروس، اوکراین و مولداوی دارد.

http://www.paresh.org/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF-%DA%A9%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1-%D8%BA%D8%B0%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AC%D9%87/

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۱:۱۳
شهروز صبوری
چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۰ ب.ظ

پیشنهاداتی برای شهرم (3- موزه)

در ادامه سلسله مطالب پیشنهاداتی برای شهرم متن فوق رو نوشتم که با مشکلات پیش آمده برای وبلاگ قبلی تا امروز منتشر نشده بود که برای اولین بار اینجا میذارمش :



بدون مقدمه بگویم شهرستان ما از نظر فرهنگی بسیار غنی ولی از نظر استفاده از این فرهنگ غنی بسیار ضعیف است . از دیرباز منطقه ارونق انزاب یا شهرستان شبستر معروف به داشتن تاریخ کهن و فرهنگی مثال زدنی است و تک تک شهرها و روستاهای آن دارای آثار و نشانه های تمدنی قدیمی و قابل احترام هست , تسوج و مسجد جامع اش , سیس و اتاقک های زیرزمینی , شرفخانه و آثار و مناطق بندری و راه آهن , صوفیان و شندآباد با امامزاده , کوزه کنان با تاریخی باستانی و آثار و اشیایی با ارزش , خامنه و خانه های قدیمی و ارسی های بی نظیر , وایقان و کوره هایش و شبستر با مقبره شیخ محمودش همگی نشانگر وجود ظرفیت عظیم تاریخی و گردشگری در این شهرستان است تازه روستاها را که هر یک دارای ساختاری جدا و دیدنی است را هم در کنار این شهرها داریم که باید قدر تک تک آنها را بدانیم.

اما چه استفاده ای از این فرهنگ غنی و از این آثار ذی قیمت کرده ایم؟ چه قدر در جمع آوری و حفاظت از این آثار کوشا بوده ایم؟ چه قدر توانسته ایم ظرفیت های فرهنگی شهرستان را معرفی کنیم و جذب گردشگر داشته باشیم؟ یا بهتر است با این سوال به این نکته بپردازیم که اگر امروز مسافری وارد شهرستان شود چه جایی را برای معرفی ظرفیت های فرهنگی شهرستان داریم؟؟ آیا باید یک مسافر تک تک شهر و روستاها را بگردد تا بتواند با ظرفیت های منطقه ما آشنا شود؟البته اینکه گردشگران در کل شهرستان سفر کنند و تک تک مناطق زیبای ما را ببینند عالیست ولی یقینا این انتظار شدنی نیست و هر مسافری که وارد منطقه می شود به مدت محدودی زمان دارد که میتواند تنها بخشهایی از منطقه را بازدید نماید .پس چه باید کرد؟ آیا همینطور منتظر باشیم تا شهرستان روز به روز از نظر گردشگری ضعیف تر شود و آثار بکر و باستانی شهرستان به دست برخی سودجویانی که از شهرستان های دیگر آمده و آثار ما را به مبلغ ناچیزی خریداری کرده و میبرند از بین برود؟

به مسئولین محترم از جمله فرمانداری و شهرداران شهرستان پیشنهاد می گردد به فکر تاسیس موزه های مردم شناسی باشند و در این زمینه گام بردارند و یا طرح های موجود در این زمینه (مانند تبدیل حمام عمومی در شهر شبستر به موزه) که چندین سال است بدون نتیجه مانده را تسریع بخشیده و به نتیجه برسانند . البته فرماندار محترم باید در ابتدای امر نسبت به تاسیس دفتر میراث و گردشگری شهرستان که امری واجب است و چندین سال است که با وجود حرفش و انجام مراحل اداری مسکوت مانده است و بسیاری از ایرادات و ضعف های گردشگری شهرستان به نبود این دفتر بر می گردد اهتمام ورزد. در صورت وجود موزه های مردم شناسی در شهرهای منطقه می توان تمامی آثار و اشیای موجود در شهرستان را که شاید اغلب در انباری های خانه ها خاک می خورد جمع آوری کرده و به معرض نمایش عمومی گذاشت به طوریکه وقتی مهمانی از مناطق دیگر وارد شهرستان می شود برای معرفی شهرستان تنها او را به موزه های فوق برده و تاریخ کهن منطقه را به او نشان داد.

البته شاید در ابتدای ارائه این طرح با مشکل تمامی طرحهای مشابه یعنی بودجه و مسائل اداری روبرو شود که برای حل آنها نیز میتوان پیشنهاداتی ارائه داد از جمله اینکه با حمایت مسئولین مربوطه از بخش خصوصی در اجرای این طرحها دعوت به همکاری به عمل آورد به طوریکه بخش خصوصی یا خیرین در کنار دولت بتواند اقدام به ساخت تاسیسات موزه های فوق نموده و همچنین اقدام به جمع آوری اشیای باستانی منطقه و تجمیع آنها در موزه ها نمایند.حتی در این راه می توان از مشارکت عمومی مردم نیز استفاده کرد و یقینا مردم در صورتیکه بدانند جایگاهی همانند موزه در شهرشان است که می توانند با سپردن برخی اشیای قدیمی که امروزه بیهوده در گوشه خانه ها تلنبار شده یا گهگاهی به قیمت ناچیز به عتیقه فروشان دوره گرد فروخته می شود به فرهنگ و تاریخ و گردشگری منطقه کمک نمایند یقینا از این کار دریغ نخواهند کرد و طولی نخواهد کشید که شاهد اهدای آثار و هدایای بیشمار مردم به موزه ها خواهیم بود.حتی باید برخی ادارات مرتبط مانند فرهنگ و ارشاد اسلامی یا اداره اوقاف و سایر اداراتی که اکثرا مسائل فرهنگی و تاریخی با همکاری آنها رخ داده است می توانند بخش های خاص خود در این موزه ها را داشته و اسناد و مدارک و تصاویر و ... تاریخی را در معرض نمایش قرار دهند و در نتیجه موزه ای غنی از تاریخ و فرهنگ این شهرستان به وجود آید.

در نهایت اینکه ما امروز در شهرستان موزه خامنه را داریم جایی که می توانیم با گردشی کوتاه مدت در آن با فرهنگ و تاریخ شهرستان بیشتر آشنا شویم و امید است به زودی شاهد سر و سامان گرفتن موزه سایر شهرها نیز باشیم به طوریکه بعد از این وقتی مهمانی از سایر نقاط کشور به شهرمان می آید بتوانیم جایی را به عنوان مرجع شناخت این منطقه به وی معرفی نماییم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۰
شهروز صبوری
چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۰ ق.ظ

فرهنگ انتقال علم


با چند سوال مطلب را شروع میکنیم چرا سی و سه پل یا پل خواجو فقط در یک دوره خاص و یک مکان خاص ساخته شدند؟ چرا منار جنبان دیگری ساخته نشده است؟ چرا حمامی که فقط با یک شمع گرم میشد تنها یکبار ساخته شد؟ چرا وقتی کارمندی بازنشسته میشود تا چند سال باید هر روز تلفن های همکاران پاسخ داده و ایرادات و مشکلات کار را رفع کند؟ چرا نقشه هیچ یک از بناهای عظیم تاریخی این کشور موجود نیست؟ و … و چرا های بسیاری که ما هر روز از خود میپرسیم و شاید پاسخش را در ضرب المثل (فوت کوزه گری) بیابیم جاییکه همه به هم توصیه میکنیم انسان نباید اسرار و رموز کارش را به بقیه یاد دهد و نتیجه اش این میشود که میبینید و شیخ بهایی که اسرار و رموز حمامش یا منارجنبانش را به کسی یاد نداد و جایی ثبت نکرد با خود به گورستان برد تا ما امروز فقط منارجنبانی داشته باشیم بدون اینکه بدانیم چطور کار میکند و چطور میشود مانند آن ساخت و حمامی که تنها اسمی ازش مانده است. درست است که ما از دیرباز دستی در علم دنیا داشته و کشوری بسیار پیشرفته تر و مدرن تر از دنیای مدرن امروز داشتیم ولی به خاطر این معضل که از دیرباز گریبان گیرمان بود نتوانستیم علم را به آیندگان انتقال دهیم . ابوعلی سینا بزرگترین طبیب ایران و شاید دنیای آن روز چند شاگرد تربیت کرده که توانسته اند راه او را ادامه دهند؟ چرا نامی از جانشینان او نیست؟

 

امروزه نیز این معضل همچنان پابرجاست و وقتی که کارمندی اداره را ترک میکند بسیاری از کارهای او تا مدتها بر زمین می ماند و هر گاه نیاز به کاری باشد که قبلا او انجام میداد باید او را پیدا کرده و راه و روش کارش را پرسید چون معمولا در ادارات هیچ کارمندی راه و روش کار خود را به دیگری یاد نمیدهد و کارمندان جوان نیز بدون طی دوره های آموزشی در کنار افراد ماهر وارد کار شده و اطلاعی از روش کار پیدا نمیکنند. فرهنگ ما نیز متاسفانه از اشاعه علم و آموزش حمایت نمیکند و از دیرباز با مثل فوت کوزه گری همه را از یاددادن اسرار و رموز خود به دیگران برحذر داشته و با این توجیه که شاید این فرد فردا رقیب خودت شود پس همه چیز را بهش یاد نده بر یاد ندادن کامل مهارت ها به شاگران تاکید میکنند در حالیکه شاید تنها تعداد معدودی از شاگردان یک فرد به رقبای او تبدیل شوند و شاید حتی عمر او کفاف این را ندهد که هیچیک از شاگردانش رقیب او شوند.

 

و اما راه حل چیست؟ در آموزه های نوین مدیریت منابع انسانی بر این نکته تاکید شده است که هیچ فردی به تنهایی مسئول یک شغل نباشد و به میزان مهارتی که افراد در مشاغل گوناگون به دست می آورند افراد ناشی را در کنار آنها وارد کار کرد تا به مرور فوت و فن های کار فوق را آموزش ببینند و برای دوران بعد از بازنشستگی فرد ماهر اماده باشند برای مثال فردی که دارای ۲۵ سال سابقه میباشد و تا ۵ سال بعد بازنشسته خواهد شد باید دستیاری در کنار خود داشته باشد که در این ۵ سال کار را یاد گرفته و آماده جانشینی آن پست باشد نه اینکه فرد در ۳۰ سالگی بازنشست شود و تازه بعد از رفتن او دنبال این باشیم که چه کسی توانایی انجام دادن کارهای او را دارد.

 

ثبت وقایع , نوشتن خاطرات , زندگینامه ها , سفرنامه ها و … همگی در انتقال علم و تجربه ما کمک میکند و چراغ راه آینده میشود به طوریکه افراد جدید به جای اینکه خود تمامی مسائل را تجربه نمایند میتوانند با مطالعه نوشته ها و تجربیات ما در هر زمینه ای ماهر شوند متاسفانه فرهنگ ثبت وقایع نیز در کشور ما چندان مناسب نیست و باید بر روی آن تاکید شده و از تمامی مدیران و مسئولان و افراد ماهر خواست تا تجربیات خود را مکتوب نمایند تا حتی بعد از مرگ آنها نیز مورد استفاده قرار گیرد.

 

فرهنگ فوت کوزه گری نفی شده و به جای آن عبارت (زکات علم نشر آن است) تقویت شود تا افراد بدانند که وقتی خدا نعمت یادگیری و فهم مسئله ای را به آنها داده باید آنها نیز آن را به دیگری بیاموزند تا این زنجیر پاره نشده و به راه خود ادامه دهد نه اینکه وقتی ما چیزی یاد گرفتیم محکم در قلب و مغز خود نگه داریم تا مبادا دیگران با یادگیری آن از ما بهتر شوند.

 

و در نهایت اینکه بدانیم یاد دادن چیزی از دانسته های ما کم نمیکند و تنها مزیت علم بر ثروت این است که هر میزان از علم خود خرج نمایید چیزی از آن کاسته نشده و از بین نمیرود و چه بسا با تبادل علم با دیگران بر آن افزوده شده علم افراد و به تبع آن کشور رو به جلو حرکت میکند پس وقتی در مقام استاد , معلم , مربی , رییس و هر آموزش دهنده دیگری قرار گرفتیم به این فکر کنیم که انتقال کامل دانش ما به دیگری باعث استفاده از آن و مایه پیشرفت میشود نه ذخیره آن به تنهایی و در مغز خود ما.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۴ ، ۱۱:۳۰
شهروز صبوری
سه شنبه, ۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۸ ب.ظ

پیشنهاداتی برای یارانه نقدی

این مطلب رو هم سال قبل که بحث هدفمندی واقعی یارانه ها صورت گرفت رو نوشتم و در برخی سایتهای خبری نیز منتشر شد و به مسئولین اقتصادی کشور نیز ارسال کردم و با توجه به اینکه هنوز بحث حذف پردرآمدها و یا تقسیم یارانه به صورت عادلانه تر رخ نداده است اینجا هم مجددا میذارم تا شما دوستان عزیز نیز مطالعه کرده و نظرات خود در اینباره را بیان کنید.



 

با توجه به اینکه اخیرا باز هم زمزمه هایی مبنی بر حذف ثروتمندان از یارانه و مسائل حاشیه ای شدت گرفته و مسئولین اقتصادی دولت در اینباره صحبت می کنند بنده نیز پیشنهادهایی پیرامون این قضیه ارائه می کنم باشد که مورد توجه مسئولین امر قرار گرفته و شاید گره گشا باشد.

 بنده در پیشنهاد قبلی هم که در جواب فراخوان دولت برای اجرای فاز دوم یارانه ارائه داده بودم عنوان کردم که به نظر می رسد حذف اجباری افراد از یارانه امری نامناسب باشد و همانطور که در بین مردم نیز در سالهای اخیر عرف شده است یارانه حقی بدیهی برای کل ملت تلقی شده و هیچکسی را حتی به صرف پولدار بودن نباید از دریافت آن محروم کرد اما با توجه به مشکلات رخ داده اقتصادی و دلایلی که دولت محترم برای حذف افراد برشمرده است چه باید کرد؟

 پیشنهاد بنده به جای حذف ثروتمندان طبقه بندی کردن افراد در دامنه های مختلف درآمدی (چیزی که در قانون مزبور به آن اشاره شده و مفهوم واقعی هدفمندی یارانه است به طوریکه افراد ثروتمند یارانه کمتر و افراد فقیر یارانه بیشتری دریافت نمایند) و دریافت یارانه است (چیزی که تصور میکردم دولت با سوال میزان درآمد در فاز دوم دنبال آن است) به طوریکه همانند سوال سطح درآمد دولت در فرم های فاز دوم باید یارانه افراد را نیز به طور متغیر و در همان پنج رده تنظیم نمود و برای مثال به جای مبلغ ثابت 45 هزار تومان برای هر فرد مبالغی مانند 10 هزار , 20 هزار , 30 هزار , 40 هزار , 50 هزار (یا مبالغ دیگری که دولت بنا به بودجه قانون یارانه ها صلاح بداند) در نظر گرفته شود و مطابق طبقه بندی افراد در فرم های ثبت نام به افراد ثروتمند یارانه کمتر و به افراد فقیر یارانه حداکثری پرداخت شود که این درست با نص صریح قانون فوق مبنی بر پرداخت هدفمند و در جهت توزیع عادلانه ثروت نیز میباشد.و اما مزایای این طرح چیست؟

 اولا به افراد فقیر یارانه بیشتری نسبت به وضعیت برابر پرداخت می شود.

دوما افراد ثروتمند به احتمال فراوان با توجه به پایین بودن میزان یارانه (مثلا 10 هزار تومان) خود به خود از دریافت آن کنار می کشند.

سوما حتی با فرض عدم انصراف افراد ثروتمند با توجه به کاهش سطح پرداختی به افراد متوسط و ثروتمند میزان بسیاری از بودجه فوق آزاد شده و سطح پرداختی به طور خودکار به میزان حداقل نصف کاهش می یابد.

 در این زمینه دولت محترم می تواند بدون حذف اجباری ثروتمندان یا حتی طرح دریافت جریمه و مسائل مشابه که نمود جالبی در سطح افکار عمومی نداشته است به افراد فوق پیامکی با این مضمون که (سرپرست محترم با توجه به بررسی های کارشناسی جنابعالی در رده افراد ثروتمند جامعه قرار گرفته اید و با توجه قانون فوق و تعلق حداقل یارانه مثلا به مبلغ 10 هزار تومان از شما خواهش می شود از دریافت آن در جهت منافع عمومی جامعه صرف نظر نمایید.بدیهی است یارانه فوق حق شما بوده و در صورت عدم انصراف نیز مشکلی وجود نخواهد داشت)

 اما حال که بخش اول قضیه یعنی تقسیم بندی افراد به فقیر و ثروتمند مشخص شد و راهکار حل مسئله یارانه در تقسیم بندی افراد دیده شد و با توجه به مشکلاتی که قبلا در زمینه خوشه بندی یا بانک های اطلاعاتی دولت در زمینه تقسیم افراد به طبقات مختلف وجود داشت این سوال مطرح می شود که چگونه افراد جامعه را تقسیم بندی کرد یا چه کسانی را فقیر و چه کسانی را ثروتمند نامید؟ در همان پیشنهاد قبلی نیز گفته شد که سخت ترین بخش کار همین تقسیم بندی است و مثالهایی زده شد که دو نفر که دارای درآمد مشابه 2 میلیون تومان در ماه هستند آیا باید یارانه برابر بگیرند یا دقت شود که یکی بدون هیچ مشکلی هست و دیگری بیماری خاص در خانواده دارد که ماهانه 3 میلیون تومان هزینه داروی وی می شود؟ یا آیا درآمد دو میلیون تومانی شهر با روستا یا حتی شهر با کلانشهر یکی است؟

و مسائل مشابه دیگری که تقسیم بندی را بسیار سخت می کند و شاید به همین دلیل دولت محترم بنا به پیشنهادهای دلسوزانه کارشناسان با وجود گذشت چند ماه از اجرای فاز دوم همچنان به این عمل دست نزده است تا کارشناسی بیشتری روی آن صورت گیرد و کاری خام انجام نشود که چند ماه بعد نیاز به تغیر آن باشد.اما با تمام توصیفات فوق چه باید کرد آیا به همین شیوه ادامه دهیم یا زیر بار تقسیم بندی افراد برویم؟ در این زمینه پیشنهادات ذیل به دولت محترم و سازمان هدفمندی یارانه های ارائه می شود:

 اول به همان برگه های ثبت نام فاز دوم برگردیم و خوداظهاری افراد را ملاک عمل قرار دهیم و به افرادی که درآمد بالای 2 میلیونی اظهار کرده اند یارانه حداقلی و به افرادی که زیر ششصد هزار تومان ثبت کرده اند یارانه حداکثری تعلق گیرد.

دوم با استفاده از بانک های اطلاعاتی که دولت بارها به وجود آنها اشاره کرده و خیلی هم در مورد دقت آنها تاکید دارد تکیه شود و افراد جامعه در همان پنج رده تقسیم بندی گردد.

سوم سازوکار جدیدی برای این امر در سازمان تعریف شده و با کارشناسی بیشتر (تقسیم بندی فرم فاز دو دارای ایراداتی بود که نیاز به رفع دارد) مجددا اطلاعات فوق از مردم دریافت و تقسیم بندی صورت گیرد.

چهارم از ساده ترین راه استفاده شود (کاری که دولت در حال انجام آن است) و دو طبقه ثروتمند و فقیر مشخص شود تا در مرحله اول برای فقرا یارانه بیشتر و برای ثروتمندان یارانه کمتری تعلق گیرد و در ادامه با حذف افراد فوق از لیست های اطلاعاتی طبقه متوسط که حد وسط این دو است تقسیم بندی شود . طبقه فقیر با توجه به اطلاعاتش در سازمانهای مربوطه مانند کمیته امداد و بهزیستی به آسانی قابل شناسایی است و طبقه ثروتمند نیز با تعریف مشخصی که از آن باید شود می تواند به سهولت قابل شناسایی شود مثلا حقوقهای حداکثری یا ملک و املاک بیش از حد و ماشینهای آنچنانی و امثالهم می تواند در تعریف افراد ثروتمند مورد استفاده قرار گیرد و بدون نیاز به بررسی افراد فوق در طبقه ثروتمندان قرار داده شده و یارانه انها به حداقل کاهش یابد برای مثال فردی که ماشین 8 میلیارد تومانی (به نقل از جراید) سوار می شود یقینا نیازی به 10-20 هزار تومان دولت نخواهد داشت و بررسی ثروت نامبرده مورد نیاز نیست.

 در نهایت اینکه طرح فوق تنها پیشنهادی فردی از سوی بنده به دولت محترم و مسئولین امر یارانه مخصوصا معاون اول محترم دولت که چند ماه پیش پرسش معروف (به چه کسانی یارانه بدهیم) و آقایان طیب نیا و نوبخت و سایر مسئولین اقتصادی که هر از چندگاهی بحث حذف ثروتمندان و راهکارهای آن را مطرح می کنند میباشد و در صورت نیاز میتوان با بررسی بیشتر و کارشناسی دقیقتر طرحی پخته تر برای ارائه به مقامات شده و ارائه گردد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۸
شهروز صبوری

تقریبا یکسال قبل بود که این پیشنهاد رو مطرح کردم و امروز که وبلاگ جدید در حال فعالیت است مناسب دیدم اینجا بذارم تا دوستان جدید هم مشاهده کرده و نظرشون رو درباره اش اعلام کنند.


001-2

مدتیه فکری ذهنم رو مشغول کرده یعنی هر جا میرم بحث فرهنگ و بی فرهنگیه . فرهنگ آپارتمان نشینی , فرهنگ رانندگی , فرهنگ شهرنشینی و … مردم , همسایه ها , مقامات , مسئولین , دوستان و هر کسی رو میبینم درباره مسائل فرهنگی صحبت میکنند . در کشوری که به فرهنگ غنی اسلامی ایرانی مشهور است در کشوری که کتابهایی چون بوستان و گلستان و مثنوی معنوی داریم در کشوری که تمامی احادیث , روایات و سخن بزرگان پیرامون مسائل فرهنگی و رفتاری است چرا باید وضعیت چنین باشد؟ وقتی حرف از حجاب میشه یه عده میگن پلیس باید بی حجاب رو بگیره زندانی کنه و یه عده میگن نه این کار فایده نداره و کار فرهنگی لازمه وقتی بحث اعتیاد میشه میگن بگیر و ببند جواب نمیده و کار فرهنگی میخواد وقتی بحث رانندگی و تصادفات هست میگن باید کار فرهنگی بشه تا تصادفات کمتر بشه , چه بسا هزینه های هنگفتی که برای همایش ها و کنفرانس ها و جلسات فرهنگی هزینه میشه مقالاتی ارائه میشه یه عده صحبت های زیبا میکنند تصاویری پخش میشه فیلم هایی تهیه میشه ولی دست آخر چیزی که در واقع مشاهده میشه عقب رفت روزافزون فرهنگ و مسائل فرهنگی هست به طوریکه معلوم نیست ده یا بیست سال آینده در چه وضعیتی باشیم و اما چه میشود کرد ؟

البته تا امروز در اینباره بسیار گفته و شنیده شده است و هر کسی از ظن خود نظری داده برخی افراد راهکارهایی دادن که مدتی اجرایی شده برخی فعالیت ها به نتیجه ای هر چند مختصر رسیده و برخی بدون نتیجه تعطیل شده است مردم به یاد دارند طرح هایی که در کوتاه مدت برای پیشگیری از برخی مسائل فرهنگی اجرا شده برای مثال روزگاری شهرداری ها کیسه زباله رایگان پخش میکردند تا از کثیف شدن سطح شهر جلوگیری کنند اما تمامی این طرحها مقطعی بوده و بدون ارزیابی دقیقی از اثربخشی آنها لغو شده و بی نتیجه مانده است پس چه باید کرد و در با این شرایط چگونه باید مردم ایران را به فرهنگ اصیل خود بازگرداند؟؟؟

به نظر بنده در کنار تمامی فعالیتهایی که تا امروز انجام شده و میشود مانند استفاده از رسانه ها مانند ساخت فیلم ها , بنرها و آگهی های فرهنگی , برگزاری همایش ها و جلسات , استفاده از ظرفیت مساجد و منابر و … باید درسی به نام فرهنگ در مقاطع اولیه تحصیلی یعنی زمانی که شخصیت فرد شکل میگیرد قرار داده شود و مسائل فرهنگی در آن تدریس شود تا هر فردی از همان اوایل زندگی با این مسائل آشنا شده و راهکار درست زندگی کردن و فرهنگ صحیح را یاد بگیرد شاید ما امروز در هر درسی اعم از فارسی , دینی , اجتماعی و … مقداری از مسائل فرهنگی را به کودک گوشزد میکنیم ولی این دروس پراکنده که شاید با بی حوصلگی یا حتی نا آشنایی معلم تدریس شود جوابگوی نیاز فرهنگی امروز جامعه نباشد . اگر درس و کتابی مخصوص فرهنگ باشد که تمامی مسائل فرهنگی در آن گردآوری شده و معلم متخصص آنرا تدریس نماید یقینا نتیجه گیری بهتری خواهد شد مخصوصا که در سالهای اولیه تحصیل (مثلا اول تا سوم ابتدایی) باشد و به صورت متوالی در ذهن کودک ثبت گردد. این کتاب میتواند حاوی سرفصلهای فرهنگی مانند فرهنگ شهرنشینی , فرهنگ آپارتمان نشینی , فرهنگ رانندگی , صداقت , امانت داری , احترام به بزرگتر , نظافت , محیط زیست و … باشد که اگر افراد در سنین پایین به موقع این مسائل را یاد بگیرند دیگر نیازی به هزینه های کلان نیست تا در سنین بالا و وقتی کار از کار گذشته است این مسائل را آموزش داد.

این پیشنهادی است برای مسئولین وزارت آموزش و پرورش و سایر متولیان امور آموزش و فرهنگی کشور که در مورد آن تامل نمایند شاید بتواند راهکاری باشد برای رفع برخی از معضلات فرهنگی کشور و حتی در صورت کار کارشناسی دقیق میتواند راهگشا و تثبیت کننده فرهنگ غنی ایرانی در نسل های آینده شود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۱
شهروز صبوری
دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۵۹ ب.ظ

شهرستان شبستر در استان آذربایجان شرقی

اینم موقعیت شهرستان شبستر در استان آذربایجان شرقی



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۵۹
شهروز صبوری
دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۱۰ ب.ظ

پیام مدیریتی

انتقادها را پذیرا باشید زیرا آنها کلاس درس رایگان و مخصوص شما هستند. حتی اگر انتقاد به نظرتان بیراه آمد فقط بگوئید متشکرم به حرفتان فکر می کنم و بعد از موضوع فاصله بگیرید و سعی کنید بفهمید چرا چنین انتقادی از شما شده. به جای محکوم کردن طرف انتقاد کننده و موضع گرفتن، نقاط ضعف خودتان را از ورای این انتقاد بشناسید.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۵:۱۰
شهروز صبوری
سه شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۳۵ ق.ظ

شعار تبلیغاتی شرکتهای بزرگ دنیا

1-فولکس واگن : کوچک فکر کنید.
۲- پورشه: جایگزینی نیست.
۳- آستون مارتین: قدرت، زیبایی و روح.
۴- وال مارت: پول بیشتری ذخیره کنید، زندگی بهتری داشته باشید.
۵- ریبوک: من همانی هستم که هستم.
۶- نایک: فقط انجامش بده!
۷- آدیداس: غیر ممکن وجود نداره.
۸- مارک اند اسپنسر: حق همیشه و کاملاً با مشتری است.
۹- تری ام: نوآوری
۱۰- آی بی ام: راه حلی برای سیاره هوشمند.
۱۱- سونی: باورش کن.
۱۲- آی مکس: بزرگ فکر کن.
۱۳- دوپونت: معجزه دانش.
۱۴- انرگایزر: به مسیرت ادامه بده، ادامه بده، ادامه بده …
۱۵- پلی استیشن: در دنیای خود زندگی کنید، در دنیای ما بازی کنید.
۱۶- بلاگر: دکمه انتشار را فشار دهید.
۱۷- کانن: آن چیزی که ما اعتقاد داریم را ببینید.
۱۸- نیکون: در قلب تصویر
۱۹- کداک: لحظاتت را به اشتراک بذار، زندگی ات را به اشتراک بذار.
۲۰- فدکس: وقتی که هیچ فردایی نیست.
۲۱- دیزنی لند: شادترین نقطه ی روی زمین
۲۲- فورچن: برای افرادی که تغییر را رقم خواهند زد.
۲۳- مک دونالد: من عاشقشم!
۲۴- کوکاکولا: درب قوطی را باز کن تا سرحال شی.
۲۵- ام اند ام: در دهانتان آب می شود، نه در دستانتان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۵
شهروز صبوری
دوشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۳ ب.ظ

حکایت (پست)

سال ها قبل از همه گیر شدن پست الکترونیک، شرکت های پستی امریکا رقابت بسیار شدیدی در به دست آوردن اکثریت مشتری را میان خود داشتند. در بین این شرکت ها، پست فدرال اکسپرس یا FedEx مدعی بود نامه های همه را در مدت حداکثر 24 ساعت به دست صاحبانشان می رساند.

یک عصر زمستانی در منطقه کلورادو – که آب و هوایی شبیه مناطق شمالی استان آذربایجان شرقی /غربی خودمان دارد و به هوای برفی مشهور است- راه بین شهر دِنور ومنطقه ی کوهستانی کولورادو به علت کولاک بسیار شدید بند آمد.

ارتباط شرکت با شهر دِنور قطع شده بود و مشخص نبود نامه ها را چه زمانی می توان تحویل داد.
برای یکی از کـارمـنـدان شرکت این اتقاق توجیه ناپذیر بود...
او باور داشت که فدرال اکسپرس باید در کمتر از 24 ساعت بسته ها را به صاحبانش تحویل بدهد. او بدون این که به عواقب حرفه ای کارش فکر کند، هِلی کوپتری (بالگرد!) را با هزینه شخصی کرایه کرد و راهی منطقه شد تا بسته ها به موقع تحویل مخاطبان بشوند.

این کارمند جسور شرکت، در داخل هِلیکوپتر با تلفن با اداره هواشناسی و ارتش تماس گرفت و محل دقیق نشستن هلی کوپتر را شناسایی کرد و نامه ها را به موقع تحویل داد بدون این که حتی مسئولین و سرپرستان شرکت پست فدرال اکسپرس متوجه این موضوع بشوند!

بعد از این ماجرا روزنامه ها خبر را به همه جا مخابره کردند.
شرکت تصمیم گرفت هزینه بیست و چند هزار دلاری کرایه هلیکوپتر را با کمال میل بپردازد؛اما... امروز کسی نام آن مرد وظیفه شناس را نمی داند.
ولی، این ماجرا میلیون ها دلار شهرت و اعتبار نصیب برند فدرال اکسپرس کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۳
شهروز صبوری