وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری

وبلاگ علمی , عمومی شهروز صبوری
شهروز صبوری از استان آذربایجان شرقی و شهر شبستر هستم . لیسانس مدیریت بازرگانی و فوق لیسانس مدیریت اجرایی و هم اکنون دانشجوی دکترای مدیریت کارآفرینی هستم. مدیر گروه مدیریت دانشگاه آزاد واحد خامنه و مدرس سایر دانشگاه های آزاد و پیام نور شهرستان شبستر بوده و دروس رشته های مدیریت و حسابداری را تدریس میکنم.همچنین مشاوره های مدیریتی , اقتصادی و تحصیلی را به علاقه مندان ارائه مینمایم.
مقالات ذیل را در کنفرانس های ملی و بین المللی ارائه کرده و در مجلات داخلی و بین المللی نیز به انتشار رسانده ام:
1- بازاریابی سبز در ایران ، پتانسیل ها و چالش ها (1389)
2- رابطه بین هوش هیجانی و مدیریت بحران (1392)
3- وقف ثروت بی پایان در تاریخ و فرهنگ شبستر (1392)
4- فرایند گذار به توسعه با رویکرد حماسه اقتصادی (1392)
5- آموزش کارآفرینی نیاز امروز فضای کسب و کار (1393)
6- کارآفرینی راهی به سوی بهبود فضای کسب و کار (1393)
7- ارتباط کارآفرینی و هویت اقتصادی (1393)
8- Entrepreneurship Training is the Requirement of Business Environment of Today (2014)

۵۴ مطلب با موضوع «مقالات و مطالب علمی» ثبت شده است

چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۹ ق.ظ

کاهش یا افزایش جمعیت مسئله این است (2)

دیروز دکتر عادل آذر رییس مرکز امار ایران طی گفتگویی اعلام کرد که در خوشبینانه ترین حالت رشد جمعیت کشور در 20 سال آینده متوقف خواهد شد و این بدین معنی است که بعد از آن در صورت عدم اندیشیدن تمهیدات خاص جمعیت کشور به مرور کاهش خواهد یافت و حال آیا این خوب است یا بد؟؟؟ در بخش اول این مطلب که قبلا منتشر کردم به وضعیت نرخ رشد جهانی و ایران اشاره داشته و تاکید کردیم که بنا به شرایط امروزه شاهد کاهش نرخ رشد جمعیت در جهان هستیم که کشورمان نیز از این قاعده مستثنی نیست ولی راهکار چیست؟؟؟ آیا باید بعد از سالها استفاده از قانون دو بچه کافیست و روش های مختلف تنظیم خانواده امروز دوباره برعکس عمل کرده و به افزایش جمعیت روی بیاوریم؟؟؟ یا از این فرصت رخ داده که خودبخود و بدون دخالت دولت در حال کاهش جمعیت است استفاده کنیم؟؟؟ فرصت ها و چالش های پیش روی کاهش جمعیت چیست؟


همانطور که میدانید جمعیت و وسعت کشور دوتا از عوامل مهم در قدرت کشورها بوده و نقش اساسی در رشد و توسعه آنها دارد به طوریکه اگر دقت کنیم اکثر کشورهای قدرتمند امروزه دارای این دو عامل هستند که میتوان به آمریکا , چین و … اشاره کرد و کشورهایی هم که یکی از دو عامل را دارند سعی در جبران عامل دیگر به اشکال مختلف دارند برای مثال کانادا و استرالیا که کشوری وسیع و دارای منابع فراوان هستند ولی از کمبود جمعیت رنج میبرند سعی در جبران این نقیصه با مهاجرپذیری داشته و با جذب نخبگان کشورهای دیگر و نیروی کار ارزان سعی در افزایش نرخ رشد و توسعه خویش دارند. کشور ما نیز دارای عامل وسعت و منابع فراوان بوده و از دیرباز کشوری پهناور با انواع آب و هوا و شرایط جغرافیایی اعم از کوهستان , دشت , آبهای ازاد و … بوده است که در صورت استفاده بهینه از این شرایط توان تبدیل شدن به قدرتی بلامنازع در منطقه ای که کشورهای کوچکی در همسایگی ما قرار دارند میشود. ولی نکته ای که سالهاست گریبانگیر این کشور وسیع و غنی شده است تغیر فرهنگ جامعه از ازدواج به موقع و فرزندآوری زیاد به ازدواج دیرهنگام و تک فرزندی یا در شرایط ایده آل دو فرزندی شده است که در بررسی علل آن دلایل فراوانی چون مسائل اقتصادی , مشکلات اجتماعی , تغیر ذهنیت و رفاه طلبی و … مشاهده میشود. اما آیا با کاهش جمعیت مشکلات حل خواهد شد و مردم به رفاه کامل خواهند رسید؟؟؟ چیزی که از طریق علم اقتصاد به ما یاد داده میشود این است که نیروی کار از جمله عوامل مهم اقتصادی و مایه رشد و پیشرفت میباشد  برای مثال کشورهای چین و هندوستان با تکیه بر این عامل در کوتاه مدت خود را از منجلاب فقط و مشکلات معیشتی به قلل برتر اقتصادی رساندند که الگویی عالی برای سایر کشورها شدند.و در نقطه مقابل کشورهایی که روزگاری دارای برترین اقتصاد و بیشترین توسعه بودند به مرور با پیری جمعیت و کاهش آن به رده های پایین تر سقوط کرده و امروزه مجبور به استفاده از مهاجران و نیروی کار سایر کشورها شده اند که این نیز خود مستلزم تحمیل مشکلات اجتماعی فراوانی به کشورها هست.در کنار این موضوع باید به این مسئله نیز اشاره شود که جمعیت مصرف کننده اصلی اقتصاد میباشد و در صورت کاهش جمعیت به مرور شاهد کاهش تقاضا و در نتیجه کاهش تولید و رکود در کشور خواهیم بود و این دقیقا عکس نظریه رفاه طلبی میباشد که برخی معتقدند در صورت کاهش جمعیت میزان منابع برای استفاده افراد بیشتر شده در نتیجه رفاه بیشتری حاصل میگردد.


حال با تمام این اوصاف نتیجه ای که حاصل میشود این است که کاهش جمعیت بسیار مضر و باعث نابودی اقتصاد کشور میشود و باید با تمام قدرت برای این امر برنامه ریزی انجام شود و به مرور باعث تنظیم رشد جمعیت در حد متعادلی شود تا هم از پیری جمعیت جلوگیری شده و هم از انفجار جمعیت (مانند آنچه در دهه شصت اتفاق افتاد) جلوگیری شود و این امر باید با برنامه ریزی و مدیریت دقیق صورت گیرد و برای تشویق خانواده ها مشوق های واقعی و خوبی در نظر گرفته شود و از خانواده هایی که در این امر کشور را یاری می نمایند حمایت شود تا به مرور شاهد رسیدن به نقطه تعادل باشیم. البته همیشه در برابر ارائه چنین نظریاتی شاهد چنین جبهه گیری هستیم که گفته میشود کنترل و اداره جمعیت فعلی نیز سخت میباشد و تامین شغل و مسکن و … همین میزان نیز امکانپذیر نیست چه برسد که از این نیز بیشتر گردد در حالیکه باید دقت شود که این مشکل ناشی از جمعیت نیست و ناشی از مدیریت است و چه بسا با مدیریتی دقیقتر و بهتر میتوان جمعیتی چند برابر این میزان (برای مثال دو برابر جمعیت فعلی که رهبر انقلاب اشاره فرمودند) را اداره کرد و پیش به سوی توسعه بیشتر رفت.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۰:۵۹
شهروز صبوری
دوشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۳ ق.ظ

کاهش یا افزایش جمعیت مسئله این است (1)

این روزها بحث کاهش یا افزایش جمعیت , پیری جمعیت , کمبود نیروی کار و … به حدی زیاد شده و در رسانه ها به آن پرداخته میشود که برای عموم مردم امری حساس شده است و هر روز خبری در این باره میشوند و در مورد آن بحث میکنند به همین منظور بر آن امدم تا از دیدگاه مدیریتی نگاهی به این مقوله بیندازم تا ببینیم آیا واقعا کشور ما توانایی جمعیتی بیش از این را دارد؟ آیا افزایش جمعیت منجر به پیشرفت کشور میشود؟ آیا مردم دوباره به افزایش جمعیت تشویق خواهند شد؟ و … و سوالهایی از این دست که هر روزه بین مردم مطرح هستند البته به علت طولانی بودن مطلب سعی میکنم در چند بخش به این مطلب بپردازم و در این قسمت تنها به ارائه برخی آمار و مطالب پیرامونی خواهم پرداخت و در ادامه راهکارها را بررسی خواهم کرد.

 آمارهای سازمان ثبت احوال کشور نشان می‌دهد که سن ازدواج برای مردان و زنان نسبت به سال‌های گذشته افزایش یافته و به میانگین 27.2 سال برای مردان و حدود 23 سال برای زنان رسیده که این آمارها زنگ خطری برای افزایش تجرد قطعی در جامعه است . بررسی پژوهشگران در مطالعات جمعیت‌شناختی  نشان می‌دهد که سالمندی جمعیت به‌ این معناست که نسبت افراد سالخورده به کل جمعیت در حال افزایش باشد، به عبارت دقیق‌تر، جمعیت رو به سوی‌ سالمندی، جمعیتی است که بین 7 تا 14 درصد آن جمعیت‌ را گروه‌های سنی 65 ساله و بیشتر تشکیل دهند. این نسبت‌ در جامعه سالمند بین 14 تا 20 درصد و در جامعه سالخورده‌ 20 درصد و بیشتر است.

بررسی‌های جمعیتی نشان می‌دهد که جمعیت جهان‌ رو به سالمندی می‌رود و این روند در آینده سریع‌تر خواهد بود. جمعیت ایران نیز همگام با جمعیت جهان رو به سالمندی می‌رود. برخی جمعیت‌شناسان بر این اعتقاد هستند که باید برای جلوگیری از وقوع پدیده سالمندی سیاست‌های افزایش جمعیت در کشور ترویج شود؛ ولی برخی دیگر چنین عقیده‌ای ندارند و می‌گویند «افزایش کیفیت» زندگی از «افزایش کمیت» جمعیت مهم‌تر است.در این میان در دوسال گذشته همواره این پرسش مطرح بوده است که آیا صرف توصیه سیاستگذاران و احیانا اتخاذ تدابیر تشویقی و تنبیهی از سوی آنها برای کنترل موالید و پایین‌آوردن رشد جمعیت کافی است؟ تجربه کشورهای مختلف نشان می‌دهد که سیاست‌های تشویقی و تنبیهی محدودیتی دارد که عبارت است از عقلانیت حسابگر خانوارها.نرخ رشد جمعیت و تاثیر آن بر ساختار سنی جمعیتی تبعات اقتصادی بسیار مهمی دارد که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان و سیاستمداران (سیاست‌گذاران) بوده است.وقتی جمعیت یک کشور پیر می شود طبیعتاً انرژی آنها کمتر می شود و توان تولید ثروت در آن کشور ضعیف می شود. چه در بعد کشاورزی و چه در بعد صنعت اینها آثار اقتصادی منفی بدنبال دارند.همچنین از نظر روحی و روانی وقتی جمعیت پیر می شود نشاط و شادابی روحی و روانی کشور هم کم می شود و اینها در رفتارهای اجتماعی آثار منفی می گذارد. بالعکس اگر جمعیت یک کشور جوان باشد هم از لحاظ  تولید و ثروت ملی آن کشور رشد بیشتری خواهد داشت و هم از حیث روحی و روانی و روابط اجتماعی و فرهنگی یک نوع نشاط و سر زندگی بالایی پیدا می‌کند. دلایل موافقان و مخالفان افزایش جمعیت به شرح زیر است:

موافقان

– نیروی انسانی منشا قدرت است.

– رشد جمعیت سفارش دین و کنترل جمعیت توطئه غرب است.

– جمعیت زیاد، عامل توسعه اقتصادی است.

– جلوگیری از روند پیر شدن جمعیت میکند.

– وقتی نیمی ازجمعیت یک کشور سالخورده باشد نیمه جوان جمعیت باید انرژی خود را صرف نگهداری و خدمات رسانی به نیمه سالخورده کنند و این بزرگترین چالش اقتصادی است.

مخالفان

– فراهم نبودن زیرساختها (آموزشی، بهداشتی، رفاهی و…)

– مبهم بودن آینده شغلی نسل آینده

– شرایط نامناسب معیشتی و اقتصادی خانوادهها (والدین)

– فراهم نبودن زندگی توام با رفاه برای نسل آینده

– نبود پشتوانه کارشناسی برای افزایش جمعیت

– به دلایل فرهنگی رشد جمعیت بیشتر در فقرا رخ خواهد داد و سبب وخامت وضع آنها خواهدشد

 این در حالی است که پیش از این و در راستای اجرای سیاست‌های کنترل جمعیت که به مدت بیش از 20 سال به‌صورت منسجم و سازمان‌یافته به اجرا درآمد، تمام توان و امکانات ارکان‌های مختلف نظام در راستای عملی شدن سیاست کاهش جمعیت به کار گرفته شد به گونه‌ای که شعار «فرزند کمتر زندگی بهتر» در تمام ابعاد زندگی و باور‌ خانواده‌های ایرانی رسوخ کرد.

علاوه بر این این روزها با بلا رفتن سرسام آور هزینه های زندگی ازدواج کردن هم برای نسل جوان ایرانی مشکل شده است چه برسد فرزند د ار شدن و مسئولین امر از دادن هر گونه تسهیلات برای ازدواج و فرزند دار شدن عاجزند چرا که بر اساس گزارش ها حتی وام 3 میلیونی ازدواج نیز 1 میلیون متقاضی در نوبت دارد! در هر حال مقایسه سرعت سالمندی در ایران در مقایسه با هشت کشور توسعه‌یافته و درحال توسعه، نشان می‌دهد ایران در میان کشور‌هایی همچون مصر، ترکیه، پاکستان، کره‌جنوبی، انگلستان، فرانسه، ژاپن و آلمان بیشترین سرعت سالمندی را دارد. به گزارش ایرنا، طبق پیش بینی‌های صورت گرفته جمعیت جوان در سال 2050 میلادی در ایران به 6/11 میلیون نفر می‌رسد که این رقم 14 درصد جمعیت را به خود اختصاص خواهد داد. پیش از این نیز بانک جهانی پیش‌بینی کرده بود که نمره ایران در شاخص وابستگی سالخوردگی تا سال 2050 پنج برابر خواهد شد. این به آن معنا است که نسبت جمعیت غیرفعال ایران به جمعیت فعال در سال 2050 حدود 5 برابر می‌شود.دفتر مرجع جمعیت همچنین نرخ بیکاری جوانان در ایران بین سال‌های 2005 تا 2010 میلادی را برای زنان 34 درصد و برای مردان 20 درصد گزارش کرده است.

روند تغییرات شاخص‌های سالخوردگی جمعیت هشت کشور مورد مطالعه از سوی مرکز آمار ایران در فاصله سال‌های 1950 تا 2100 نشان می‌دهد، شاخص کلی سالخوردگی جمعیت (درصد جمعیت 60 ساله و بیشتر نسبت به جمعیت زیر 15سال) طی این دوره حاکی از یک سیر صعودی طی سال‌های 1950-2100 برای کشورهای در حال توسعه ایران، مصر، ترکیه و پاکستان بوده و برای کره‌جنوبی این روند از سال 1950 تا 2050 صعودی بوده و بعد از آن کاهش می‌یابد. این شاخص در کشورهای توسعه‌یافته برای انگلستان و فرانسه از سال 1950 تا 2100 شاهد افزایش ولی برای ژاپن و آلمان این شاخص از سال 1950 تا 2050 افزایش و بعد از سال 2050 تا سال 2100 کاهش داشته است.و همین سالمند شدن جمعیت است که نگرانی ها ی جدی ایجاد کرده است و باید هر چه سریعتر راهکاری برای ان اندیشیده شود چرا که اگر هزینه ها کاهش نیابد و جوانان به ازدواج ترغیب نشوند هرگز نمی توان رشد جمعیت را افزایش داد.اکثرکشورهای اروپایی در دهه های اخیر با کاهش نرخ رشد و پدیده پیری جمعیت مواجه بوده اند. این کشورها همگام با رشد اقتصادی ، افزایش اشتغال زنان و رشد نظریه ها فمینیستی که فرزند آوری زیاد را بهره کشی از زنان و تهدید سلامت آنان می شمردند با کاهش نرخ موالید مواجه شدند و در بسیاری از کشورها نظیر ایتالیا و آلمان نرخ رشد حتی منفی شد.این موضوع که زنگ خطر را مخصوصا در بخش اقتصاد این جوامع به صدا در آورد باعث شد که متولیان امور اجتماعی را به فکر چاره ای بیاندازد که جبران کمبود نیروی کار در آینده رادر برنامه ریزی های خود لحاظ کنند.کشورهای اروپای غربی و شمالی همزمان دو سیاست جمعیتی را مدنظر قرار دادند

1- حمایت مالی از فرزند آوری ودادن تسهیلات چشمگیر نظیر مقرری ماهانه در حد حقوق یک کارمند تمام وقت ، حمایتهای بهداشتی رایگان ویا ارزان قیمت و ارایه خدمات اجتماعی مانند فرستادن بیبی سیتر برای آموزش صحیح مراقبت از کودک

2- باز کردن مرزها به روی نیروی کار جوان خارجی که جایگزین نیروی کار در حال نقصان داخلی شود

اما در اجرای سیاست دوم کشورهای اروپایی قید فرهنگ پذیری را به این سیاست افزودند .فرهنگ پذیری به این معناست که مهاجران خارجی که اکثرا از کشورهای محروم و اصطلاحا جهان سوم وارد این کشورها می شوند الزاما باید با فرهنگ جامعه مقصد همگن شوند و ارزشهای دموکراتیک وفرهنگ جامعه مدرن را درونی کنند.

در این راستا آموزش رایگان در مدارس و تحت پوشش قرار گرفتن حمایت های اقتصادی از فرزندان مهاجران هم در برخی از کشورها اعمال شد تا کودکان این مهاجران به عنوان یک شهروند به وظایف خود در شبکه روابط اجتماعی جامعه مقصد آشنا باشند و به عنوان یک آلمانی یا یک هلندی بتوانند در آینده کشور به عنوان یک شهروند نقش ایفا کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۰:۴۳
شهروز صبوری
پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۳۶ ب.ظ

پروفسور رحیم رحمان زاده شبستری



پروفسور رحیم رحمان‌زاده افتخار زنده شهرستان شبستر:

پروفسور رحیم رحمان‌زاده (زاده ۲۳ خرداد ۱۳۱۳ / ۱۳ ژوئن ۱۹۳۴) پایه گذار جراحی مدرن ارتوپدی و تروماتیک ارتوپدی در سطح بین‌المللی و رئیس مرکز بین‌المللی جراحی مفاصل و استخوان برلین
اصالتاً آذربایجانی و متولد شهرستان شبستر است. وی فرزند قاضی و وکیل حاج یوسف رحمان‌زاده و نوه مقاطع کار معروف، حاج علی احمد رحمان‌زاده بود. یکی از مهمترین متدهای جراحی وی، ارائه و گسترش نظریه کاشتن اعضاء می باشد.
وی در ۱۸ سالگی به ترکیه رفت و تحصیلات پزشکی عمومی خود را در استانبول ترکیه گذراند. پس از آن برای تکمیل تحصیلات تخصصی خود در رشته جراحی عمومی و جراحی تصادفات ارتوپدی راهی آلمان شد.
رحمان زاده در دانشگاه ماینز به مقام پروفسوری نایل آمد و از سال ۱۹۷۳ ریاست کرسی جراحی دانشگاه برلین را برعهده گرفت. او به عنوان پایه گذار جراحی مدرن ارتوپدی، تکنیک‌های جراحی خاص در این رشته را ابداع کرد.
پروفسور رحمان‌زاده درحال حاضر به عنوان پرزیدنت سمینارهای اروپایی و جهانی مقام پرزیدنتی جمعیت جراحان ارتوپدی تصادفات و سوانح، جمعیت جراحان پلاستیک آلمان و جمعیت جراحان عمومی این کشور را نیز برعهده دارد. این همه در حالی است که تاکنون هیچ تبعه خارجی موفق نشده است به این مدارج علمی در کشور آلمان دست یابد.
تحصیلات :
بعد از اتمام مدرسه و کالج البرز تهران، در دانشگاه استانبول ترکیه در رشته داروشناسی به تحصیل مشغول شد.
از سال ۱۹۶۴ در کلینیک دانشگاه جراحی مینز آلمان مشغول به کار شد
از سال ۱۹۷۰ به عنوان دستیار مدیر پزشکی کلینیک برای جراحی تصادفات کلینیک دانشگاه مینز انتخاب شد
در سال ۱۹۷۳ به عنوان پروفسور APL نامزد شد
در سال ۱۹۷۵ به عنوان مدیر کلینیک برای عمل جراحی مربوط به تصادفات و ترمیم، در کلینیک دانشگاه بنیامین فرنگ لین برلین انتخاب گردید
در سال ۱۹۹۰ مدیر تمامی بخشهای جراحی در کلینیک دانشگاه شد
از اول سپتامبر ۲۰۰۱ مدیر دارویی مئوکلینیک
اکنون مدیر مرکز بین‌المللی عمل جراحی مفصل و استخوان در برلین می باشد
مدیریت : 
ریاست گروه امور تصادفات دانشگاه برلین (۱۹۸۸-۱۹۷۷)
ریاست بخش جراحی دانشگاه برلین (۱۹۸۵-۱۹۸۳)
سخنگوی بخش کارکنان گروه کاشت اعضاء آلمان(AO) (۱۹۸۸)
ریاست بخش جراحی مربوط به تصادفات آلمان(DGU) (۱۹۹۲)
رئیس بخش جراحی پلاستیک و ترمیم چهره و مفصل و استخوان آلمان (۱۹۹۳)
عضویت : 
گروه جراحی برلین
جراحی مربوط به تصادفات برلین
جامعه جراحی آلمان
جامعه جراحی مربوط به تصادفات جامعه آلمان
عضویت در جامعه ارتوپدی و پزشکی ورزشی آلمان
عضویت در جامعه جراحی پلاستیکی و ترمیم چهره آلمان
عضو افتخاری چندید جامعه جراحی ارتوپدی و تصادفات
افتخارات :
وی برنده جایزه جراحی و دارای مدال درجه یک لیاقت از رئیس جمهوری آلمان به واسطه نوآوری‌های مهم و بدیع در رشته ارتوپدی است.
۱۹۹۸ کسب نشان لیاقت جمهوری فدرال آلمان از رئیس جمهور فدرال Richard von Weizsaker
۲۰۰۱ به عنوان عضو افتخاری جامعه عمل جراحی مربوط به تصادفات آلمان
۲۰۰۳ به عنوان عضو افتخاری جامعه عمل پلاستیکی آلمان
انتشارات :
از پروفسور رحمان‌زاده تاکنون مقالات، تا لیفات و کتب متعددی در زمینه ارتوپدی چاپ و منتشر شده است. وی طبق یک برناه زمانبندی شده با بیمارستان میلاد در تهران قرارداد همکار امضا نموده است.
بیش از ۳۵۰ مقاله و نزدیک به ۳۵۰ کتاب، مقاله و جزوات علمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۸:۳۶
شهروز صبوری
چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۰ ق.ظ

فرهنگ انتقال علم


با چند سوال مطلب را شروع میکنیم چرا سی و سه پل یا پل خواجو فقط در یک دوره خاص و یک مکان خاص ساخته شدند؟ چرا منار جنبان دیگری ساخته نشده است؟ چرا حمامی که فقط با یک شمع گرم میشد تنها یکبار ساخته شد؟ چرا وقتی کارمندی بازنشسته میشود تا چند سال باید هر روز تلفن های همکاران پاسخ داده و ایرادات و مشکلات کار را رفع کند؟ چرا نقشه هیچ یک از بناهای عظیم تاریخی این کشور موجود نیست؟ و … و چرا های بسیاری که ما هر روز از خود میپرسیم و شاید پاسخش را در ضرب المثل (فوت کوزه گری) بیابیم جاییکه همه به هم توصیه میکنیم انسان نباید اسرار و رموز کارش را به بقیه یاد دهد و نتیجه اش این میشود که میبینید و شیخ بهایی که اسرار و رموز حمامش یا منارجنبانش را به کسی یاد نداد و جایی ثبت نکرد با خود به گورستان برد تا ما امروز فقط منارجنبانی داشته باشیم بدون اینکه بدانیم چطور کار میکند و چطور میشود مانند آن ساخت و حمامی که تنها اسمی ازش مانده است. درست است که ما از دیرباز دستی در علم دنیا داشته و کشوری بسیار پیشرفته تر و مدرن تر از دنیای مدرن امروز داشتیم ولی به خاطر این معضل که از دیرباز گریبان گیرمان بود نتوانستیم علم را به آیندگان انتقال دهیم . ابوعلی سینا بزرگترین طبیب ایران و شاید دنیای آن روز چند شاگرد تربیت کرده که توانسته اند راه او را ادامه دهند؟ چرا نامی از جانشینان او نیست؟

 

امروزه نیز این معضل همچنان پابرجاست و وقتی که کارمندی اداره را ترک میکند بسیاری از کارهای او تا مدتها بر زمین می ماند و هر گاه نیاز به کاری باشد که قبلا او انجام میداد باید او را پیدا کرده و راه و روش کارش را پرسید چون معمولا در ادارات هیچ کارمندی راه و روش کار خود را به دیگری یاد نمیدهد و کارمندان جوان نیز بدون طی دوره های آموزشی در کنار افراد ماهر وارد کار شده و اطلاعی از روش کار پیدا نمیکنند. فرهنگ ما نیز متاسفانه از اشاعه علم و آموزش حمایت نمیکند و از دیرباز با مثل فوت کوزه گری همه را از یاددادن اسرار و رموز خود به دیگران برحذر داشته و با این توجیه که شاید این فرد فردا رقیب خودت شود پس همه چیز را بهش یاد نده بر یاد ندادن کامل مهارت ها به شاگران تاکید میکنند در حالیکه شاید تنها تعداد معدودی از شاگردان یک فرد به رقبای او تبدیل شوند و شاید حتی عمر او کفاف این را ندهد که هیچیک از شاگردانش رقیب او شوند.

 

و اما راه حل چیست؟ در آموزه های نوین مدیریت منابع انسانی بر این نکته تاکید شده است که هیچ فردی به تنهایی مسئول یک شغل نباشد و به میزان مهارتی که افراد در مشاغل گوناگون به دست می آورند افراد ناشی را در کنار آنها وارد کار کرد تا به مرور فوت و فن های کار فوق را آموزش ببینند و برای دوران بعد از بازنشستگی فرد ماهر اماده باشند برای مثال فردی که دارای ۲۵ سال سابقه میباشد و تا ۵ سال بعد بازنشسته خواهد شد باید دستیاری در کنار خود داشته باشد که در این ۵ سال کار را یاد گرفته و آماده جانشینی آن پست باشد نه اینکه فرد در ۳۰ سالگی بازنشست شود و تازه بعد از رفتن او دنبال این باشیم که چه کسی توانایی انجام دادن کارهای او را دارد.

 

ثبت وقایع , نوشتن خاطرات , زندگینامه ها , سفرنامه ها و … همگی در انتقال علم و تجربه ما کمک میکند و چراغ راه آینده میشود به طوریکه افراد جدید به جای اینکه خود تمامی مسائل را تجربه نمایند میتوانند با مطالعه نوشته ها و تجربیات ما در هر زمینه ای ماهر شوند متاسفانه فرهنگ ثبت وقایع نیز در کشور ما چندان مناسب نیست و باید بر روی آن تاکید شده و از تمامی مدیران و مسئولان و افراد ماهر خواست تا تجربیات خود را مکتوب نمایند تا حتی بعد از مرگ آنها نیز مورد استفاده قرار گیرد.

 

فرهنگ فوت کوزه گری نفی شده و به جای آن عبارت (زکات علم نشر آن است) تقویت شود تا افراد بدانند که وقتی خدا نعمت یادگیری و فهم مسئله ای را به آنها داده باید آنها نیز آن را به دیگری بیاموزند تا این زنجیر پاره نشده و به راه خود ادامه دهد نه اینکه وقتی ما چیزی یاد گرفتیم محکم در قلب و مغز خود نگه داریم تا مبادا دیگران با یادگیری آن از ما بهتر شوند.

 

و در نهایت اینکه بدانیم یاد دادن چیزی از دانسته های ما کم نمیکند و تنها مزیت علم بر ثروت این است که هر میزان از علم خود خرج نمایید چیزی از آن کاسته نشده و از بین نمیرود و چه بسا با تبادل علم با دیگران بر آن افزوده شده علم افراد و به تبع آن کشور رو به جلو حرکت میکند پس وقتی در مقام استاد , معلم , مربی , رییس و هر آموزش دهنده دیگری قرار گرفتیم به این فکر کنیم که انتقال کامل دانش ما به دیگری باعث استفاده از آن و مایه پیشرفت میشود نه ذخیره آن به تنهایی و در مغز خود ما.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۴ ، ۱۱:۳۰
شهروز صبوری